شورای گسستگی

شورای گسستگی

دلیل اصلی واگرایی اپوزیسیون، ریشه تاریخی دارد که به اختلاف اساسی در مبانی استراتژیک هر یک از گروه‌ها برمی‌گردد. جریانی کاملا متکثر با پیشینه‌ای قدیمی که شکل‌گیری آنان حتی به قبل از انقلاب 57 برمی‌گردد. از جریانی که نگاه اقتدارگرایانه، میلیشیایی و تروریستی دارند تا افرادی که کاملا سیاسی عمل می‌کنند. ملغمه‌ای از گروه‌های چپ افراطی تا تجزیه‌طلبانی با نقاب فدرالیسم و ملی‌گرایان. یک ائتلاف شتر، گاو، پلنگی که هیچ‌گاه نتوانست خواسته مردم ایران را نمایندگی کند.

فارس‌پلاس؛ محبوبه نیاورانی در یادداشتی نوشت: بعد از اغتشاش پاییز که به بهانه فوت یک هم‌وطن صورت گرفت، اپوزیسیون خارج‌نشین از لاک انزوای خود خارج شد تا به زعم خود از نمد فرصت پیش آمده، کلاهی برای خود بدوزد و برای مبارزه فعال با جمهوری اسلامی دست به انسجام، اتحاد و سازماندهی زد که نقطه عطف این اتحاد، نشست «جرج تاون» بود.

هرچند که اتفاقات داخل ایران یک فرصت برای خودنمایی اپوزیسیونِ در انزوا بود، اما عمر این گروه چهار ماه بیشتر طول نکشید و در مدت کوتاهی، لرزه به تئوری اتحاد افتاد و به تکثر، وزن‌کشی و مرزبندی رسیدند. اپوزیسیونی که به‌زعم خود قصد داشت برای مردم آزادی و دموکراسی بیاورد، نتوانست به مدت چندماه زیر یک پرچم و با یک ایدئولوژی، مخالفان علیه نظام جمهوری اسلامی را مدیریت و رهبری کند و «شورای همبستگی» به «شورای گسستگی» تبدیل شد.

افرادی که هر چند در ابتدا برای نظام کُری می‌خواندند اما امروز نشان دادند دست‌شان خالی است و توان هیچ کنش گری، تغییر و جریان‌سازی ندارند. اما علت اصلی مدت کوتاه اتحاد و فروپاشی ائتلاف اپوزیسیون خارج‌نشین چه بود؟ دلیل اصلی این واگرایی اپوزیسیون، ریشه تاریخی دارد که به اختلاف اساسی در مبانی استراتژیک هر یک از گروه‌ها برمی‌گردد. جریانی کاملا متکثر با پیشینه‌ای قدیمی که شکل‌گیری آنان حتی به قبل از انقلاب 57 برمی‌گردد. از جریانی که نگاه اقتدارگرایانه، میلیشیایی و تروریستی دارند تا افرادی که کاملا سیاسی عمل می‌کنند. ملغمه‌ای از گروه‌های چپ افراطی تا تجزیه‌طلبانی با نقاب فدرالیسم و ملی‌گرایان.

یک ائتلاف شتر، گاو، پلنگی که هیچ‌گاه نتوانست خواسته مردم ایران را نمایندگی کند و باوجود آنکه شعارشان دموکراسی و آزادی بود اما نسخه‌شان برای مردم و ایران، جنگ، تحریم و تجزیه بود.
لکه سیاه این همبستگی نیز سفر رضا پهلوی به سرزمین‌های اشغالی بود که اختلاف میان جمع گردآمده در شورای همبستگی را آشکار کرد.

پهلوی در سفر به تل‌آویو قصد داشت تفاوت خود را با دیگر اعضای شورای همبستگی نشان دهد و جایگاه خود را فراتر از دیگر گروه‌ها و چهره‌های اپوزیسیون بالا بیاورد. اما نه تنها نفوذش افزایش نیافت، بلکه موجب از هم پاشیدگی همین ائتلاف نصفه‌نیمه شد که اولین بازخورد آن، جدایی «حامد اسماعیلیون» از شورای همبستگی بود.

حال امروز دیگر نه خبری از «گلشیفته فراهانی» است و نه «علی کریمی»؛ حتی هیچ‌کس سراغ او را نمی گیرد و حالا روز گذشته با خروج «نازنین بنیادی» عضو دیگر این شورا، به‌‍رغم هزینه‌های هنگفت و نمایش‌های متعدد، پرده آخر از نمایش دورهمی براندازان فروریخت. البته بی‌محلی بنیادی به «معصومه قمی‌کُلایی» که فیلم آن هزاران بار دیده شده است، به خوبی نشان از عمق عدم همبستگی اعضای به اصطلاح شورای همبستگی دارد.

پایان پیام/ت

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *