غم و شادی صادق آهنگران در روز فتح خرمشهر+فیلم
عقربههای ساعت روز سوم خردادماه سال 1361 به ساعت 15 نزدیک میشود، صدای مارش نظامی از رادیو به گوش میرسد، نفسها در سینه محبوس میشود تا اینکه گوینده خبر میگوید: «شنوندگان عزیز توجه فرمایید! خونینشهر، شهر خون، آزاد شد».
گروه زندگی ـ آزاده لرستانی: روز سوم خردادماه که فرا میرسد، انگار یک صدای آشنا در فضای کشور طنینانداز میشود، صدایی که نوستالژی متولدین دهه ۴۰ و ۵۰ است و «محمود کریمی علویجه »میگوید: «شنوندگان عزیز توجه فرمایید! شنوندگان عزیز توجه فرمایید! خونینشهر، شهر خون، آزاد شد». این صدای ماندگار با قطع برنامههای رادیو در ساعت ۱۵ و با پخش مارش نظامی به مدت ۳ دقیقه روی آنتن میرود و مردم سراسر کشور مسرور از این خبر ظفرمند راهی خیابانها میشوند و با پخش شیرینی و گُل خوشحالیشان را با دیگران به اشتراک میگذارند.
ببینید و بشنوید نوستالژی سوم خردادماه سال ۱۳۶۱
روزی که بعثیها شعار «الموت الصدام» سر دادند
روز قبل در ۲ خردادماه سال ۱۳۶۱ حلقه محاصره خرمشهر تنگتر میشود و دشمن که بخشی از نیروهایش به اسارت درآمده است، ناامید از شکستن محاصره، مذبوحانه برای نجات نیروهایش تلاش میکند. در این حال، پس از آنکه «احمد زیدان»؛ فرمانده نیروهای مستقر عراقی در خرمشهر، روی مین میرود و کشته میشود، برخی نیروهای دشمن با استفاده از هر وسیله ممکن (مانند تیوپ خودروها و کلمنهای آب) برای عبور از رودخانه اروند تلاش میکنند، اما تعدادی از آنها در آب غرق و کشته میشوند.
قول داده بودند که بر میگردند
طولی نمیکشد که صدای رزمندگان اسلام از بلندگوها پخش میشود و باقیمانده نیروهای دشمن را دعوت به تسلیم میکنند. به دنبال آن، از حدود ساعت ۱۰ صبح ۳ خردادماه سال ۱۳۶۱ از گوشه و کنار شهر، نیروهای عراقی در حالی که دستها را بر سر گذاشتهاند و برخی هم قرآن و عکس امام خمینی (ره) را در دست دارند، «الموت لصدام» میگویند و گروه گروه خودشان را تسلیم میکنند. بدین ترتیب خرمشهر بعد از ۵۷۵ روز اشغال به طور کامل از وجود اشغالگران پاکسازی میشود.
روزهایی که زنان پای به پای مردان در خط مبارزه بودند
زمزمه «سوی دیار عاشقان» رزمندگان در حوالی خرمشهر
اما آن روزها؛ زندگی رزمندگان اسلام در پشت دروازههای خرمشهر در روزهای اردیبهشت و خردادماه سال ۱۳۶۱ چگونه سپری شد؟ حاج صادق آهنگران مداح نامی و پُر آوازه دوران دفاع مقدس که آن روزها در خونینشهر حضور داشته، این چنین میگوید: عملیات بیتالمقدس در چند مرحله اجرا شد. این عملیات ۲۵ روز طول کشید و بالاخره رزمندگان به خرمشهر رسیدند. من نوحه «سوی دیار عاشقان» را در اردیبهشتماه خواندم. شب عملیات، یعنی دهم اردیبهشتماه ۱۳۶۱، در قرارگاه مرکزی کربلا دعای توسل خواندم. بعد از دعا، این شعر را خواندم که از صداوسیما هم پخش شد:
سوی دیار عاشقان سوی دیار عاشقان
رو به خدا میرویم رو به خدا میرویم
بهر ولای عشق او بهر ولای عشق او
به کربلا میرویم به کربلا میرویم
حاج صادق آهنگران و نواهای حماسیاش که ماندگار است
او ادامه میدهد: بیتالمقدس، عملیات بسیار سخت و سرنوشتسازی بود و اگر خداینخواسته با شکست مواجه میشد، تأثیر خیلی بدی بر روند جنگ میگذاشت. صدام هم در جنگ روانی ـ تبلیغاتی خودش گفته بود که اگر ایرانیها خرمشهر را پس بگیرند، من کلید بصره را به آنها میدهم. لذا همه هموغم فرماندهان این بود که عملیات با موفقیت به پایان برسد. من هم برای تقویت روحیه رزمندگان در اواخر اردیبهشت نوحه لاله سرخ پرپرم را خواندم: لاله سرخ پرپرم غرق در خونم/ نعش تو در برابرم غرق در خونم.
یاد آن روزهای حماسه بخیر که میخواندیم: سوی دیار عاشقان رو به خدا میرویم
حاج صادق آهنگران وقتی خبر آزادی خرمشهر را میشنود، اشک شوق از چشمانش سرازیر میشود و در آن لحظات به سیدمحمد جهانآرا فکر میکند که جایش کنار فاتحان خرمشهر خالی است، با خودش میگوید: کاش جهانآرا هم بود و این لحظات را میدید! گرچه او مطمئن است، جهانآرا همهچیز را میبیند.
هزاران عراقی در این روز اسیر شدند
اینجا؛ خرمشهر سوم خردادماه سال ۱۳۶۱ است
آهنگران بعد از آزادسازی خرمشهر، به دلیل تعلقخاطری که به این شهر دارد، نمیتواند یک جا بنشیند. بلافاصله سوار موتورسیکلت میشود و به تنهایی به سمت خرمشهر راه میافتد، خوشحالی او با دیدن شادی و شور مردم بیشتر میشود. چرا که در کل مسیر، صدای بوق ماشینها و سرودهای انقلابی و حماسی شنیده میشود.
مسجد جامع خرمشهر نماد مقاومت و ایستادگی است
همراه با دوستش سیدمحمد به مسجد جامع خرمشهر میرود و در مسیر، همه خاطرات و تصاویری که از آن مسجد در ذهنش دارد را مرور میکند. وقتی به مسجد جامع میرسند، از دیدن آن شوکه میشود، زیرا مسجد جامع آن مسجدی نبود که آخرین بار دیده است.
شادیشان را این گونه فریاد میزنند
رزمندهها در حیاط مسجد جامع جمع میشوند و شادی میکنند. خیلیها از خوشحالی اشک شوق میریزند و برخی مانند حاج صادق آهنگران نماز شکر میخوانند. بعد از نماز حاج صادق در حال و هوای خودش است که صدای سید محمد، او را به خودش میآورد، میپرسد: کجایی؟! به چه فکر میکنی؟ آهنگران آهی میکشد و میگوید: از یک طرف، از آزادسازی شهر خوشحال و از طرف دیگر، از فراق دوستانی که شهید شدند و این روز را ندیدند، غمگینم.
و فتح خرمشهر نمادی از خودباوری ملی ما است
منبع
ـ بهداروند، محمدمهدی، با نوای کاروان، محمدصادق آهنگران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس.
ـ درودیان، محمد، سیری در جنگ ایران و عراق، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس.
پایان پیام/