فاجعهای دیگر از فیلیمو/ سریال«رهایم کن»با ذهن مخاطب چه میکند؟
«رهایم کن» از یکسو ناهنجاریهای اخلاقی چون روابط نامشروع، تجاور، خیانت، شرب خمر و…. را بازنمایی و عادی سازی میکند و از سوی دیگر تیشه به ریشه بنیان خانواده میزند؛ یادمان بیاید دیالوگهای هاتف به افسانه را که مدام راه رسیدن به آرزو را بریدن از خانواده میداند.
خبرگزاری فارس، گروه هنر و رسانه: این روزها بازار سریالهای نمایش خانگی حسابی گرم است. بازاری پر زرق و برق که بی شک در دراز مدت تاثیری عمیق بر وضعیت فرهنگی کشور خواهد داشت.
در این بین یکی از سریالهایی پر طرفدار، «رهایم کن» است. اثری که تا به حال 12 قسمت از آن منتشر شده و هر هفته برگی تازه رو میکند. سریال «رهایم کن» با عبور از خط قرمزها، فصلی تازه از سریالسازی را پیش کشیده است.
در این گزارش تلاش خواهیم کرد با تحلیل محتوای «رهایم کن» نشان دهیم که این اثر با ذهن مخاطب چه میکند و خطرات این نوع روایتها و بازنماییها را گوشزد کنیم. بل ارادهای جدیتر برای نظارت بر پلتفرمهایی چون فیلیمو و تولیداتش شکل بگیرد.
مخرج مشترک محتوای تولیدات نمایش خانگی
ترویج بی بندوباری و تصویرسازی بر مبنای عشق مثلثی یکی از مهمترین ابزاری است که آثار عرضه شده در شبکه نماش خانگی از آن برای جذب بیشتر مخاطب استفاده میکنند.
نقطه اوج این مثلث در سریال «شهرزاد» وجود داشت. جایی که شهرزاد بین قباد و فرهاد گیر افتاده بود و هربار بخشی از عمرش را با عشق به دیگری سپری میکرد و ماجرا تا جایی پیش رفت که دیگر برای مخاطب زردپسند هم خیلی جذاب نبود.
«نهنگ آبی»،«کرگدن»، «مانکن» از دیگر سریالهایی بودند که با همین شمایل و با چاشنی خشونت، مافیا و قصه نافرجام مخاطب را گیج و گنگ رها کردند. در سریال «دل»، «همگناه»، «جیران» و «خسوف» هم این ماجرا به شکل اسفناکی روایت شد.
جبار آذین منتقد سینما و تلویزیون معتقد است: «شبکه خانگی، یک امکان ارتباط اجتماعی و فرهنگی است که چنانچه دارای مدیریت کارشناسانه و برنامهریزی سلامت و هدفمندبود، در شرایطی که صداوسیمای انحصاری و اسپانسری کشور زیر نظر و سلیقه و سرمایه اسپانسرها و انحصارگراها به سختی نفس میکشد و در تولید سریالهای خوب ناتوان است، میتوانست علاقهمندان را با خودهمراه کند، اما شبکه خانگی، از مدیریت اصولی و برنامههای هدفمند برخوردار نیست و تولیدات سطحی و بازاری از آن یک بازار مکاره ساخته است.»
پرده دری فیلیمو/ از مثلثهای عشقی تا رقابت عشقی بین دو برادر
در راستای الگو گیری این مجموعههای نمایشی از سریالهای درام ترکیهای و روایت داستان حول محور عشقهای چندگانه و مثلثی با تم خیانت که اساساً مغایر با آداب و فرهنگ اسلامی و عرفی جامعه ماست حالا سریال «رهایم کن» داغ ترین اثری است که بن مایه داستان به اصطلاح عاشقانه آن رقابت عشقی میان دو برادر خانزاده بر سر یک دختر است.
«رهایم کن» جدیدترین ساخته کارگردان سریالهای موفق وپربیننده ای چون«همه چیز آنجاست» و «هشت و نیم دقیقه» است که به صورت اختصاصی از پلتفرم فیلیمو در حال پخش است. شاه حسینی بعد از سریال نمایش خانگی «میخواهم زنده بمانم» که با فرمول همین عشق مثلثی توانست نظر نسبی مخاطبان را جذب نماید، دوباره داستانی را در دهه ۵۰ با محوریت همین موضوع کلیشهای ساخته است.
«رهایم کن»؛ سه داستان موازی ولی الکن
«رهایم کن» سه داستان موازی را باهم پیش میبرد: داستان کارگران معدن و یافتن کهربا و کشته شدن عبدا…، داستان یونس و مرگ او و سیر دادخواهی دوستانش از کسی که او را به ساواک لو داده و داستان اصلی عاشقانه خود یعنی علاقه همزمان دو برادر حاتم و هاتف به مارال. نکته جالب آنکه روایت فیلمساز از هر سه داستان بسیار الکن است؛ مثلا مخاطب هنوز نمیداند حاتم در کشته شدن عبداا… نقش داشته یا خیر، همچنین شخصیت یونس و دوستانش در حد تیپ باقی میماند و سریال پرداخت درست و دقیقی از سیر مبارزاتی و هدف آنها ندارد.
همان همیشه؛ بازهم سریالی بدون مجوز
«رهایم کن» بنابر پیگیریهای خبرنگار فارس هیچ مجوزی از ساترا نگرفته است و حتی اعلام شده طرح سریال «رهایم کن» با موضوع تاریخی در ساترا ثبت شده، اما این سریال با ترویج رفتارهای هنجار شکن، برخلاف طرح ثبت شده در ساترا عمل کرده است.
در حقیقت «رهایم کن» با سوء استفاده از فضای بی در و پیکر نمایش خانگی هر محتوای مبتذلی را به خورد مخاطب میدهد و تا به امروز حواشی بسیاری داشته است. از نمایش بالاتنه برهنه شخصیت هاتف تا سکانس قبیحی که اشارات کم و بیش مستقیمی به رابطه جنسی افسانه و بهرام دارد.
«رهایم کن» از یکسو ناهنجاریهای اخلاقی چون روابط نامشروع، تجاور، خیانت، شرب خمر و…. را بازنمایی و عادی سازی میکند و از سوی دیگر تیشه به ریشه بنیان خانواده میزند؛ یادمان بیاید دیالوگهای هاتف به افسانه را که مدام راه رسیدن به آرزو را بریدن از خانواده میداند.
در واقع «رهایم کن» بجای آنکه نمایشی شفاف از ابتذال و فساد سیستماتیک قبل از انقلاب باشد( آنچه در طرح ثبت شده آمده است)، روایتی بی پرده و گستاخانه از اوج ابتذال در خانواده نائب سیاهرود بعنوان نماد جامعه ایرانی است.
شهرام شاه حسینی که در سریال پیشین خود یعنی «میخواهم زنده بمانم» کینه و نفرت خود را نسبت به نیروهای انقلابی آشکارا نشان داده بود در «رهایم کن» نیز گروههای مبارز و انقلابی دهه ۵۰ را بدون انگیزههای دینی و مذهبی و در شکل و شمایل کمونیستها بازنمایی میکند.
نکته تأمل برانگیز آنکه مجید مولایی_ نویسنده و تهیه کننده سریال_ در مصاحبهای مدعی شده است: «خیلیها به من میگویند که جای این صداقت، یکرنگی، برادری و حتی این عشق پاک در زندگیهای امروزی خالی است» حال آنکه مشخص نیست دقیقا منظور وی از صداقت و یکرنگی موجود در فیلم چه بوده است؟ چراکه شخصیتها مدام در حال دروغ گفتن به یکدیگرند. در این خصوص کارشناسان معتقدند: «اساس قصههای «رهایم کن» را در کنار آن مثلث عاشقانه، سه ضلعی ترس، دروغ و طمع شکل داده است.»
در «رهایم کن» شاهد تاثیر دومینو وار دروغ در زندگی افراد هستیم، از دروغ نامعلوم فاششده همسر سابق حاتم گرفته تا رفتار مارال با حاتم که گهگداری با پنهانکاری همراه میشود، همچنین دروغ بزرگ هاتف مبتی بر لو ندادن یونس به ساواک را نیز باید به این موارد اضافه نمود، دروغ کثیفی که هاتف برای آنکه حاتم و مارال باور کنند به خاک مادر مرحومش نیز قسم میخورد!
حرف آخر
در پایان باید گفت سریال «رهایم کن» آشکارا با کشاندن روایت قصه به پیش از انقلاب خواسته است تا بتواند عبور از هر خط قرمزی را تجربه کند. از تجاوز و رابطه جنسی، تا مشروب و مستی و روابط مثلثی و…از سوی دیگر به همین بهانه شاهد پخش صدای خواننده لوس آنجلسی و پوششهای نوظهوری در شبکه نمایش خانگی هستیم، پوششهای زنانه به نسبت باز که تا قبل از «رهایم کن» در سریالهای ایرانی بازنمایی نشده بود.
در نهایت اینکه سریال «رهایم کن» با پخش بدون مجوز خود و فرار از اصلاحاتی که ساترا در نامهای خطاب به فیلیمو در تاریخ ۱۴۰۱/۵/۲۶ نوشته است، بهرغم محتوای نامناسب و مبتذل، به دلیل خوش ساخت بودن ( به نسبت دیگر تولیدات فیلیمو)، موسیقی جذاب و حضور پرتعداد بازیگرهای شناخته شده توانسته است مخاطبان را به تماشای خود تشویق و در سایه آن از هر خط قرمزی عبور کند و هر نامشروعی را به نمایش بگذارد تا بار دیگر ثابت شود گویی پلتفرم فیلیمو کاری بجز قانون گریزی نمیداند و رسالتی بجز نابودی ارزشهای اخلاقی و عرفی جامعه و ترویج سبک زندگی غربی بر عهده ندارد!
پایان پیام/