مقایسه افکار عرفانی امام خمینی(ره) باعرفان ابن عربی
آیتالله سید احمد فهری درباره امام خمینی میگوید: حضرت امام از شنیدن یک جمله عارفانه یک بیت عرفانی و یک قطعه از صحیفه سجّادیه سخت تکان میخوردند و به شهادت نزدیکان اشک بر چشمانشان حلقه میزد.
فارسپلاس؛ دیگر رسانهها- مهر نوشت: در تاریخ پرماجرای انقلاب، هیچ روزی مانند دوازدهم بهمن نبود که در آن، مردی از دودمان پیامبران و بر شیوهی آنان، با دستی پرمعجزه و دلی به عمق و وسعت دریا، در میان مردمی شایسته و چشم به راه، چون آیهی رحمت فرود آمد و آنان را بر بال فرشتگان قدرت حق نشانید و تا عرش عزت و عظمت برکشید. و هیچ روزی چون چهاردهم خرداد نبود که در آن، طوفان مصیبت و عزا، بر این مردم تازیانهی غم و اندوه فرود آورد. ایران یک دل شد و آن دل در حسرتی گدازنده سوخت، و یک چشم شد و آن چشم در مصیبتی عظیم گریست.
در آن روز، خورشیدی غروب کرد که با طلوع آن، هزار چشمهی نور در زندگی ملت ایران جوشیده بود؛ روحی عروج کرد که با نَفَس روحاللهیاش، پیکر ملت را جان بخشیده بود؛ حنجرهیی خاموش شد که نَفَس گرمش، سردی و افسردگی از جهان اسلام زدوده بود؛ لبانی بسته شد که آیات الهی عزت و کرامت را بر مسلمین فروخوانده و افسون یأس و ذلت را در روح آنان باطل ساخته بود.
او بتها را شکست و باورهای شرکآلود را زدود. او به همه فهماند که انسان کامل شدن، علیوار زیستن و تا نزدیکی مرزهای عصمت پیش رفتن، افسانه نیست. او به ملّتها نیز فهماند که قوی شدن و بند اسارت گسستن و پنجه در پنجهی سلطهگران انداختن، ممکن است. انوار قرب حق را صاحبان بصیرت در چهرهی منوّر او دیدند و طعم بِرّ الهی را که در حیات و ممات بر او میبارید، همه چشیدند؛ دعای او مستجاب شد که میگفت: اِلٰهی لَمیَزَل بِرُّکَ عَلَیَّ اَیّامَ حَیاتی فَلا تَقطَع بِرَّکَ عَنّی فی مَماتی؛«بارخدایا! نیکی تو در ایّام حیاتم پیوسته نصیب من بوده؛ در زمان مردنم این نیکی را از من دریغ مدار.». با رحلت خود، انقلابی دیگر بر پا کرد؛ ده میلیون دل بیقرار را بر جنازهی خود گرد آورد و صدها میلیون را در سراسر جهان در غم خود عزادار کرد. همانطور که در زندگیاش تختهای فرعونی را لرزانده بود، با مرگ خود نیز خواب و خیال باطل را از چشم دشمنان ربود.
به مناسبت فرارسیدن سی و چهارمین سالگرد رحلت جانسوز رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی به بازخوانی روایت چند نفر از شاگردان و دلدادگان آن شخصیت استثنایی خواهیم پرداخت. آنچه در ادامه می خوانید روایت مرحوم آیت الله سید احمد فهری از حضرت امام (ره) در خلال مصاحبه ای است که در ایام حیات آن مرحوم انجام شده است:
* آشنایی حضرت عالی با حضرت امام از چه زمانی و چگونه بوده است؟
-به سال ۱۳۱۸شمسی به قصد ادامه تحصیل به قم مشرّف شدم مرحوم پدرم که از دوستان قدیمی و صمیمی مرحوم آیةالله آقای حاج سید احمد زنجانی شبیری بود مرا به ایشان سپرد. آن بزرگوار در میان جمعی بود که شمع آن جمع حضرت امام رحمة الله علیه بود. از این طریق افتخار آشنائی با حضرت امام نصیب من شد: و للارض من کأس الکرام نصیب .
* ویژگیهای بارز حضرت امام که باعث شیفتگی و جذب حضرت عالی به ایشان شده است، چیست؟
-من چه گویم یک رگم هشیار نیست وصف آن یاری که او را یار نیست
یک دهان خواهم به پهنای فلک تا بگویم وصف آن رشک ملک
ور دهان یابم چنین و صد چنین تنگ آید در بیان آن امین.
*در صورت امکان پاره ای از ابعاد شخصیّت حضرت امام را بیان کنید.
-این قدر هم گر نگویم ای سند شیشهء دل از ضعیفی بشکند
ابعاد شخصیت حضرت امام گوناگون است و می توان مجموع آنها را در آثار باقیماندهء از او مشاهده نمود: (انّا آثارنا تدل علینا) نظری کوتاه و گذرا به آثار علمی امام ابعاد مختلفی را از ایشان ترسیم می کند; زیرا همان گونه که اثر از وجود مؤثّر حکایت می کند همچنین از خصوصیّات و ویژگیهای مؤثّر نیز کشف می کند.کتاب گلستان حاکی از گرد آوردنده آن است و در عین حال جملات زیبا و دلفریب آن نمایانگر ذوق ادبی مؤلف و اشعار لطیف و پر محتوی و آموزنده آن بیانگر قدرت شاعری و حکمت گوینده آن است ; بنابراین در بررسی هر اثر نه تنها باید به وجود آن اندیشید بلکه باید در ویژگیها و خصوصیات آن نیز تأمّل کرد.
از آثار فراوان حضرت امام به آنچه این ناچیز با ترجمه آن ارتباط داشته ام اشاره می شود:
۱- شرح دعای سحر: نخستین اثری که به خامهء حضرت امام تحریر یافته شرح دعای سحر است . ایشان این کتاب را در سال ۱۳۴۷ در حالی که بیش از ۲۷بهار از عمر شریفشان نگذشته بود مرقوم داشته اند. چنانچه خودشان در پایان کتاب می فرمایند:
و قد وقع الفراغ بید شارحه الفقیر المذنب … فی التاریخ السبع و الاربعین و ثلاثمأة بعد الالف من الهجرة.
۲- مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایة: در این کتاب اسماء و صفات الهی و حقیقت خلافت الهیّهء محمّدیه و علویّه و بسیاری از معارف متعالیه عرفان به گونه ای بدیع شرح یافته که نظیر آن افکار بلند موجود در این کتاب در کمتر کتابی مشاهده می شود. متن این دو کتاب با مقدّمه ای از این ناچیز با طبع زیبایی در بیروت و ترجمه آن دو به فارسی به وسیله این بنده در ایران مکرّر به طبع رسیده است .
در یکی از تشرّفاتم به دست بوسی فرمودند: شرح دعای سحر غلط چاپی بسیار دارد و اضافه فرمودند: غلط نامه ای برای آن بنویسد:
در امتثال آن متوجّه شدم که برای تأمین نظر مبارکشان باید کتاب مجددا طبع شود; لذا طبع دوّم با شرحی اضافی طبع و نسخه ای تقدیم حضورشان گردید.
۳ و ۴- اسرار الصلوة یا صلوة العارفین و آداب الصلوة:
این دو کتاب مربوط به بزرگترین عبادت اسلامی است که تجسّم بخش عبودیّت انسان است . و به عقیده ایشان عالی ترین تحفه و ره آوردی است که در سفر معراج احمدی با کشف تام محمّدی از مقام قاب قوسین أو أدنی تهیه شده و برای امّت مرحومه به ارمغان آورده شده است .
و می فرموده است : تا کنون خامه ای به حریم اسرار این تحفهء آسمانی راه نیافته است . حضرت امام این دو کتاب را به دو گونه که یکی کاملاً خصوصی است و دیگری جنبهء عمومی دارد نگاشته اند. در مقدمهء آداب الصلوة می فرمایند:
ایّامی چند از این رساله ای فراهم آوردم که به قدر میسور از اسرار صلوة در آن گنانیدم و چون آن را با حال عامّه تناسبی نیست در نظر گرفتم که شطری از آداب قلبیهء این معراج روحانی را در سلک تحریر درآورم شاید برادران ایمانی را از آن تذکری و قلب قاسی خود را تأثیری حاصل آید .
ولی با این حال در بسیاری از موارد به تعبیر خودشان عنان قلم از دست رفته و مطلب آن چنان اوج می گیرد که از اسرار الصوة نیز پیشی می گیرد. این دو کتاب بی نظیر به وسیلهء این ناچیز به عربی ترجمه شده و به نامهای : (سرّ الصّلوة او صلوة العارفین ) و (الآداب المعنویة للصلوة) در کشورهای عربی منطقه در سطح وسیعی بحمد الله انتشار یافته است .
۵- کتاب اربعین : شرح چهل حدیث یادگار دورانی است که حضرتشان مبتکرانه درس اخلاق را در مدرسهء فیضیه شروع کرده و در پرورش اخلاق طلاّب وفضلا اثر شایانی داشت . نگارش این کتاب در عصر روز جمعه چهارم شهر محرم الحرام سنهء یکهزار و سیصد و پنجاه و هشت هجری پایان یافته و در عین همگانی بودن بحثهای اختصاصی نیز دارد خصوصاً چند حدیث آخر که بحث دربارهء مشیت الهی و جبر و تفویض بحثهای اسماء و صفات الهی و بحث ولایت است که فهم کامل مطالب آنها مخصوص دانشمندان و اهل اصطلاح می باشد.
چهار حدیث اوّل این کتاب شریف را در زمان حیات امام این نا چیز با پاورقی نسبتاً مبسوطی طبع کردم و بسیار مورد استقبال تشنگان زلال معارف امام قرار گرفت . در نظر داشتم که به همان نحو ادامه بدهم ولی طبع اصل کتاب اصل کتاب خللی در تصمیم ایجاد کرد. گر چه هنوز نیز به خاطر پیشنهادات بسیاری که شده انصراف کامل ندارم . تا که مشیّت الهی چه اقتضا کند.
۶-طلب و اراده و امر بین الامرین : این رساله از یک نظر فلسفی و از نظر دیگر رساله ای است اصولی . متن این رساله عربی و به قلم خود حضرت امام است . ترجمهء کامل و شرح مختصر رسالهء مزبور نیز به قلم این جانب و نشر شده است .
*لطفا از نوآوریها و ابتکارات حضرت امام در عرفان اگر ممکن است بفرمایید.
-در این چشم انداز حضرت امام را در مسائل مربوط به عرفان عارف کامل می بینیم که برای خود اندیشه های عرفانی خاصّی داشته است .حضرت امام اگر چه از مکتب بزرگان عرف همچون : محی الدین بهره برده و عرفان پیراسته از گرایش تسنّن او را به نحو احسن ذوق کرده بود ولی در عین حال افکار عرفانی ظریفی داشت که از محیی الدین گوی سبقت را ربوده است . مثلاً از محیی الدین ابن عربی نقل می فرمایند که می گوید:
مردم درباره خدا و عالم در اشتباهند بدین معنی که عالم را ظاهر و خدا را غایب می دانند در صورتی که مطلب به عکس این است بلکه خدای تعالی ظاهر و عالم غایب است .سپس از عارف کامل قاضی سعید قمی نقل می فرماید که به گفته محیی الدین اعتراض کرده و فرموده است : این سخن از نظر توحیدگران درست نیست بلکه خدای تعالی ظاهر در همهء عوامل غیب و شهود است . سپس خود ایشان اظهار نظر می فرمایند:در دید توحیدی خاص الخاص اساس غیب و شهودی نیست بلکه ، هو الأوّل و الآخر و الظاهر و الباطن و اینما تولوا فثّم وجه الله و می توان گفت : شکوفایی نظرات حضرت امام مرهون استادش آیة الله شاه آبادی بوده که هر گاه به نام ایشان در نوشته هاشان می رسند می فرمایند: شیخ عارف کامل م شاه آبادی روحی فداه می فرمودند.
به بیانی دیگر: همگی می دانیم که عرفان عرف برای خود آنان تجلّی گاه دارد: تجلّی علمی و تجلّی عملی . از نظر تجلّی علمی حضرت امام را باید استاد مؤسسی دانست که در برابر اساتید خود نیز دارای مبانی بود.و امّا از نظر عملی برای کسانی روشن است که از نزدیک با ایشان مراوده داشته تهجّده شب زنده داریه مناجات های درونی و کاشفه های روحانی او را از نزدیک لمس کرده باشند.
همین قدر یادآور می شویم که : حضرت امام از شنیدن یک جمله عارفانه یک بیت عرفانی و یک قطعه از صحیفهء سجّادیه سخت تکان می خورد. به شهادت نزدیکان اشک بر چشمان او حلقه می زد گویی پیوسته خود را بریده از این جهان می دید و در فکر لقاء و وصل بود.در حوزهء اخلاقی از اخلاق یونانی بسان اخلاق غربی سخت منزجر بودند و در درس اخلاق به روایات اهل بیت علیهم السّلام دل می بستند.و دیگر مکاتب اخلاقی را یک نوع مکاتب انزوا آفرین و یا یک نوع مبادله سود و سرمایه می دانستند بالاخص اخلاق یونانی که بر اساس جلب منافع پی ریزی شده است . از نظر فلسفه مکتب صدر المتالهین را می ستودند زیرا در آن برهان و عرفان را به هم آمیخته دیده و شریعت را پشتوانه هر دو می دانستند و در حقیقت می دیدند که عرفان و فلسفهء شریعت در آن به یک نقطه منتهی می شوند.
ولی در عین حال کرار می فرموده : در آیات قرآن و احادیث اهل بیت علیهم السلام بالاخص صحیفه سجّادیه درجمله های کوتاه به بلند ترین اندیشه فلسفی اشاره شده و این گواه بر آن است که گویندگان این کلمات در مکتب دیگری پرورش یافته و چنین ارمغانی را به همراه آورده اند.ما در عین تشریح یک بعد از ابعاد روحی حضرت امام از درون خجلت زده و شرمساریم که هرگز نتوانستیم حتّی نیم رخی روشن از این بعد ترسیم کنیم .فسلام الله علیه یوم ولد و یوم مات و یوم یبعث حیاً.
پایان پیام/ت
منبع: مجله حوزه فروردین و اردیبهشت ۱۳۷۱، شماره 49