مناسبات «سیاهنمایی انقلاب» و «دینباوری تحجرآمیز»
ظرفیت انقلاب اسلامی در گام دوم انقلاب پاسخ کوبندهای به «شبهات تحجرپایهی مدرن» است. چنانکه، هم «سنّت عاشورایی ـ انقلابی» چند دهه است که به «بصیرت دینی» در سطوح مختلف دامن میزند و هم آنکه، زمینههای اجتماعی ـ سیاسی نیز چنان نیست که «تصویرسازیهای شیطانی» بتواند همیشه از انعکاس عمیقی برخوردار باشد.
فارسپلاس؛ ذبیحالله نعیمیان در یادداشتی نوشت: دنیای کنونی را میتوان «عصر شبههسازی» دانست. بخش مهمی از هجمه علیه انقلاب اسلامی نیز از طریق شبههسازیهای پرتنوّع انجام میشود. وقتی به مناسبتهای مختلف تاریخی مانند دههی محرم و عاشورا نزدیک میشویم، میدانیم که هجمهها و شبهات زمانبندی شده در راه است. این شبهات معمولاً تکیه بر بزرگنمایی، اغراق و تطبیقهای ناصواب دارند.
در این میان، بخش مهمی از شبهات به دنبال آن است که بخشی از تاریخ صدر اسلام را برگرفته و بر سر انقلاب اسلامی بزنند. یکی از نقاط قوت نظام اسلامی را میتوان همین دانست که که اگر آن مناسبتها نیز نمیآمدند «اصحاب شبههآفرین» آن حجم عظیم شبهه را تولید کرده بودند و این امر را میتوان نشانهای از عجز و زبونی آنان در برابر عظمت انقلاب اسلامی دانست. اما این تلاش عاجزانه، وظیفهای نیز بر دوش ما مینهد. چهآنکه، پاسخ به آنها از طریق فهمی صواب و دقیق در تاریخپژوهی تطبیقی ـ تاریخی امکان خواهد داشت.
دینباوران و دینخواهان دغدغهی دین دارند. اما اگر فهم صائبی در مسائل دینشناسانه و مصادیق امروز نداشته باشند، در دام تحجر و در دام شبههسازیهای متکی بر ضعف بصیرتی شبههسازان خواهند افتاد. تحجر موجب شکلگیری کجاندیشی، بدفهمی و کژروی خواهد شد و این امر بهترین پنجرهی ورود شبهات مدرن به ذهن دینباور، اما سادهی آنان است.
دریافتهای ناصواب متحجران از آموزههای دینی و مصداقشناسی نادرست آنان، باعث ضربههای بزرگی به دین و تلاشهای دینی خواهد شد. اما چگونه شبهات تاریخی ـ تطبیقی میتواند برای آنان ایجاد شود؟
در پاسخ باید گفت که در عصر کنونی، دینباوران ناآشنا با مسائل پیچیدهی مدیریت و سیاست شبهاتی را تولید میکنند یا بهراحتی پذیرای شبهاتی میشوند که برآمده از دغدغههای دینمدارانه است. یعنی دام بدفهمی و تحجر است که با تکیه بر شناختهای مبهم و ناصواب از دین، کمبصیرتی مخاطبان را طعمهگاه مناسبی برای انداختن موریانه تردید در ذهن و روان مؤمنان خواهد یافت.
دینباوران دغدغهی دین و اقامهی شعائر دینی را دارند. اما اگر شناخت درستی از واقعیتهای حکومت نبوی(ص)، حکومت علوی(ع)، حکومت و صلح حسنی(ع) و قیام حسینی(ع) نباشد، موریانهی تردید به نظام اسلامی حملهور خواهد شد و آن را که برآمده از دغدغهها، رشادتها و خون شهیدان است و محور صیانت از دغدغهی دینباوری است، به «چماق دینگریزی، دینپرهیزی و دینستیزی» خواهد کوفت. این امر یعنی مصادرهی ارزشها علیه ارزشها برای فروپاشی باورهای دینی ـ انقلابی در مسیر فروپاشی نظام اسلامی.
برخی از تحجرگرایان و کمبصیرتان در مواجهه با حکومت اسلامی ترکیبی از «انتظارات به حق» و «انتظارات تحقّقناپذیر و نابهجا از حکومت اسلامی» در خود میپرورانند. این مسأله را میتوان یکی از ریشههای مهم تولید شبهه یا میدان به آن دانست.
توجه سطحی به واقعیتها، آرمانها، پیروزیها و موفقیتهای صدر اسلام این ترکیب نامتناجس را تقویت میکند. چنانکه، گره خوردن مجموعهی این انتظارات درست و نادرست با مجموعهای بزرگ، فزاینده و مخلوط از «اطلاعات صحیح» و «اطلاعات ناصواب و سقیم» میتواند شبهاتی تاریخی و انحرافآفرین را برای آنان برجسته سازد.
گاهی این مسائل با تکیه بر مقایسهی جمهوری اسلامی ایران با مباحث تاریخ اسلام و بهویژه حکومت علوی(ع)، صلح امام حسن(ع) و قیام امام حسین(ع) علیه حکومت اموی مطرح میشود. این انتظارات پرتنوّع و شبهات نوشونده میتوانند در چند محور برجسته شوند:
یک. توصیف غلوآمیز از توانمندیها، ظرفیتها و اقدامات اسلامی در حکومت علوی(ع) و آرمانهای عاشورایی در برپایی حکومت اسلامی؛
دو. توصیف مبالغه گون از ضعفها، کاستیها، اقدامات و جهتگیریهای غیر اسلامی در جمهوری اسلامی ایران.
سه. تطبیق جفاآلود اوصاف حکومت اموی بر حکومت اسلامی در دوران کنونی.
نکتهی اساسی در این بخش از شبههآفرینیها، بهکارگیری شگرد «غلو»، «مبالغه» و «تطبیقهای نامناسب» است. توجه به پروژهی شبههسازی نشان میدهد که هدف این شبههسازان وارد کردن هزار ضربه بر باور مردم مؤمن به انقلاب و نظام است. شگرد «مبالغه» و «غلو» است که زمینهساز «تطبیقهای نامناسب تاریخی» در عصر کنونی است:
1. جریان شبههآفرین وقتی به حکومت علوی(ع) مینگرد، هم «آرمانهایی دستنیافتنی» پیش پای کارگزاران و دوستداران انقلاب اسلامی میگذارد و هم ضعفها و انحرافهای جمهوری اسلامی را چنان برجسته میکند که گویی این نظام دینباور، دغدغهی ستیز با دین دارد.
2. «شبههسازان مصادره کنندهی ارزشهای دینی» وقتی به صلح امام حسن(ع) مینگرد، آن را «بهانهای برای سازش با شیطان بزرگ» قرار میدهد.
3. این جریان وقتی به عاشورای حسینی(ع) میرسد، با «سیاهنمایی جمهوری اسلامی» و عملکرد بیش از چهار دهه ایستادگی، جمهوری اسلامی را چونان حکومت اموی معرفی کرده و عاشورا و قیام حسینی(ع) را مصادره میکند. اگر نامسلمانی به این سنخ از شبههافکنی غوغاسالار بنگرد، خواهد گفت ای کاش امام حسین(ع) به جای یزید میبایست علیه جمهوری اسلامی قیام میکرد.
«صنعت تبلیغ وارونه» به عنوان فراوردهی تمدّن استعماری، بهطور طبیعی میتواند اذهان ناآشنا را در «فرایند تصویرسازی شیطانی» به مسیری نادرست هدایت کند. اما همه میدانیم که «نصرت الهی» همواره مددرسان انقلاب اسلامی و یاران صادق و مخلص آن بوده و خواهد بود.
در این میان، باید گفت «شبهات تحجرپایهی مدرن» به تناسب زمینههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی میتوانند در قالب شبهات کلی و جزئی نوشونده مطرح شوند. برخی از این شبهات در ظرفهای زمانی خاص و بهویژه در شرایط سخت اقتصادی بیشتر مورد اقبال قرار میگیرند و بازتاب عمومی پیدا میکنند.
در مقابل، ظرفیت انقلاب اسلامی در گام دوم انقلاب را نمیتوان فراموش کرد. این ظرفیتهاست که پاسخ کوبندهای به «شبهات تحجرپایهی مدرن» است. چنانکه، هم «سنّت عاشورایی ـ انقلابی» چند دهه است که به «بصیرت دینی» در سطوح مختلف دامن میزند و ریشههای تحجر را تضعیف میکند و هم آنکه، زمینههای اجتماعی ـ سیاسی نیز چنان نیست که «تصویرسازیهای شیطانی» بتواند همیشه از انعکاس عمیقی برخوردار باشد تا بسامد این شبهات بتواند در عمق ذهنیت اهل بصیرت تأثیری ماندگار داشته باشد.
پایان پیام/ت