مهمانی به وسعت تمام ایران و روزی که حرف کودکان خریدار داشت
صدای مولودی «علی علی مولا» به گوش میرسد و دیگر جای سنگ انداختن در جمعیت نیست. انگار همه تهران در همین ۱۰ کیلومتر متوقف شده است. همه آمدهاند، از نوزاد چند روزه تا پیرمردهای ۸۰ ساله، اینجا مدار پایتخت تنها بر محبت علی (ع) میچرخد.
گروه زندگی ـ آزاده لرستانی: عقربههای ساعت در روز جمعه ۱۶ تیرماه سال ۱۴۰۲ روی عدد ۱۶ است، هنوز ۲ ساعتی به شروع رسمی مراسم مهمانی ۱۰ کیلومتری غدیر از میدان امام حسین (ع) تا میدان آزادی باقی است. هوا به شدت گرم است و آفتاب شلاقهای آتش حرارتش را بر سر و صورت مردم مینوازد. اما باز این گرمای تابستانی حریف مردم نیست! انگار هنوز نفهمیده است که عشق به علی (ع) از همان عالم ذر با آنها است و هر کجا نام و یاد امیرالمؤمنین (ع) باشد، از جان مایه خواهند گذاشت.
مسیرهای منتهی به خیابان آزادی شاهد ترافیک سنگین است، در اطراف محله معین، برخی خانوادهها ماشین را رها کرده و با پای پیاده به سوی محل قرار مهمانی غدیر رهسپار هستند، جمعیت اکثر آنها از تعداد انگشتان یک دست بیشتر است، جمعیتهایی که قرار است خودشان را به دریای بیکران بزرگداشت غدیر برسانند. من نیز به همراه خانواده از خیابان شهید هوشیار در ضلع جنوبی خیابان آزادی خودم را به مسیر اصلی میرسانم.
بخوانید عشق به علی بنویسید جانفدای علی
برخی افراد مشخص است از صبح در حال تدارک برپایی موکبها بودند، در کنار پیادهرو پارچهای را پهن کردهاند تا در زیر سایه کمی استراحت کنند. به اولین موکبی که میرسم، اسمش موکب «روضةالشهدا» است که مربوط به چهار گروه جهادی است، خانمهای جوان سربندهای یا علی و همراه با پرچمهای سبز رنگ را به کودکان میدهند، در آن سوی این موکب بساط شربت و هندوانه برقرار است و غرفهای دیگر خدمات پزشکی به مهمانان مولا علی ارائه میدهد.
همه چیز مهیای پذیرایی از محبان علی (ع) است
«معصومه خدایاری» یکی از اعضای مستقر در این موکب است، او میگوید: گروهی از دانشجویان به همراه کارکنان مالک اشتر در این موکب حضور دارند تا در این عید غدیر، یک روز بیادماندنی را برای کودکان رقم بزنیم. در اینجا ایستگاه نقاشی داریم، وقتی بچهها نقاشی بکشند، به آنها هدیهای میدهیم.
امروز حرف کودکان خریدار دارد
آنچه که در این موکب به چشم میخورد، ذوق بچهها است، ذوقی که از پدر و مادرانشان زیادتر است و خنده از لبانشان کنار نمیرود. برخی بچهها به سوی بازی ماروپله غدیری میروند و تاس پرتاب میکنند، انگار این جشن اول و آخرش برای کودکان است و امروز قرار است حرف، حرف کودکان باشد.
بازی مار پله غدیری
به مسیر نگاه میکنم، ساعت ۱۷ است در دو سوی خیابان آزادی جمعیت در حال تردد است و باند وسط خیابان هم مملو از اسباببازی است از قصر بادی گرفته تا جامپینگ فیتنس کودکان، این قسمت هیاهویی برپا است. صدای مولودی هم از هر موکبی به گوش میرسد و بچهها به سبک خودشان در حال شادی هستند، آنها همراه با مولودی به بالا و پایین میروند و صدای جیغشان نشان از نشاط درونیشان دارد.
حضور نوزادی ۲ ماهه در مهمانی غدیر
«خدیجه صمدیان» همراه به کالاسکهای از خیابان آزادی به سمت میدان انقلاب در حال حرکت است، روی کالسکه پارچه نخی آویزان است و زهرا دختر یک سال و ۱۰ ماهش مشغول بازی با پرچم سبز «یا علی ولی الله» است. وقتی با او هم صحبت میشوم، میگوید: پارسال زهرا تازه به دنیا آمده بود، اما برای مهمانی ۱۰ کیلومتری رفتیم. امسال هم ….، یهیو پارچه نخی را کنار کشید، دیدم نوزادی بالای کالسکه خواب است، از او پرسیدم: وای! اینکه خیلی کوچک است! خدیجه تأیید کرد و گفت: این پسرم را به عشق امام علی (ع)، اسمش را علی گذاشتم و ۲ ماه دارد. وقتی خواستم از او عکس یادگاری بگیرم، یاسین پسر دیگرش که هشت ساله به او میخورد به جمع خانوادهاش اضافه شد و توانستم یک عکس خانوادگی از عاشقان امام علی (ع) بگیرم.
خانواده پنج نفره «محمدباقر محمدیاری» و «خدیجه صمدیان» در مهمانی ۱۰ کیلومتری
از جمع این خانواده جدا میشوم، ناگهان چشمم به ۲ پسری میافتد که در آن سوی خیابان مشغول بازی هستند، یکی از آنها لباس صورتی رنگی بر تن دارد، مشخص است که خوب همبازیهایش را هدایت میکند، اگر در آینده او از مدیران کشور نشود! اسمش «علی درخشانی» است، یازده ساله است، از او میخواهم با زبان خودش به من بگوید، امروز چه روزی است و علی میگوید: امروز من همراه با خواهرم آمدم. امروز روزی است که در آخرین حج پیامبر (ص)، پیامبر (ص) دست امام علی (ع) را به نشانه جانشینی خودشان بالا برد.
«علی درخشانی» از حس و حالش در غدیر میگوید
«علی درخشانی» که به همراه ۲۹ نفر دیگر از گروه جهادی «مصطفی» منطقه ۲ تهران به این جشن آمده است، با همان لحن مدیریتیاش میگوید: اینجا همه با هم متحد هستند، یک ایستگاه (موکب) راه انداختیم و مردم به اینجا میآیند و پذیرایی میشوند، حضور در اینجا خیلی حس خوبی دارد.
سرتاسر مهمانی ۱۰ کیلومتری در قرق کودکان!
بر تعداد جمعیت افزوده میشود، هنوز ساعت ۱۸ نشده است، اصلاً چرا برای این جشن ساعت اعلام کردند، مگر نمیدانند این عاشقان مولا علی (ع) زمان نمیشناسند، خودشان خودجوش برنامه را شروع میکنند. انگار که ساعت شروع مراسم بعد از اقامه نماز و ظهر و عصر است! باز هم مادری با یک کالاسکه و نوزاد پسری که لباسی سبزرنگ بر تن دارد، توجهام را جلب میکند. خب! این حس مادرانه برای تهیه گزارش مرا رها نمیکند. هر نوزادی که میبینم، شور و شعف مرا بر میانگیزد.
«زهرا دربان» مادر «متین» و «مائده»
«زهرا دربان» مادر «متین جباری» یک ساله و هفت ماه و «مائده» سیزده ساله است، او ابراز میدارد: گرمای هوا تأثیری در اراده ما برای حضور در مهمانی ۱۰ کیلومتری نداشت، عشق به علی (ع) ما را به اینجا کشاند و از قبل هم برای حضور در چنین مراسمی برنامهریزی کرده بودیم. صدای بلندگوی که دارد مولودی پخش میکند، دیگر نمیگذارد مصاحبه ما بیشتر از این طول بکشد.
حال خوب مهمانان علی (ع) در روز غدیر
خب! در کنار این شور و حماسه علوی و حضور موکبهای مختلف فرهنگی، بحث تببین حجاب فاطمی و علوی هم باز بود، البته به سبک و سیاق غدیر، موکبی که خیمههای جشن تکلیف را درست کرده بود و دختران در کنار آن عکس یادگاری میاندازند. «سلاله» که کلاس پنجم میرود، همراه با خواهرش «سما» در حال ژست گرفتن برای یک عکس یادگاری است. او که همراه خانوادهاش سال گذشته در مهمانی ۱۰ کیلومتری حضور داشته، امسال هم باز آمده است، میگوید: حضور در اینجا حس خوبی به آدم میدهد.
تبیین حجاب به سبک مهمانی ۱۰ کیلومتری
بیش از یک ساعت و نیم است که در میان جمعیت عاشقان به امام علی (ع) حضور دارم، در کنار یکی از داربستها خانوادهای را میبینم، تعداد کودکان همراهشان توجهم را جلب میکند! «یزدان بداغی» همراه برادرش مهدی از کرج به مهمانی ۱۰ کیلومتری پایتخت نشینان آمدهاند. هر کدام از این ۲ برادر، سه فرزند دارند.
وقتی جاریها برای حضور در مهمانی ۱۰ کیلومتری برنامه میچینند
آقا یزدان که پارسال طعم مهمانی ۱۰ کیلومتری را چشیده بود، پدر امیرعلی، نازنین زهرا و محمد طه است، او امسال دست برادر بزرگترش را گرفته و به این جشن آورده است، اظهار میدارد: معتقدم حضور ما در این جشن با نظر و عنایت خود حضرت (ع) بوده و در این گرما، هم طاقتش را به ما داده است. آقا مهدی هم پدر سه دختر به نامهای سوگند، بهار و باران است، در حالی نوزادش به من نگاه میکند، میگوید: ما از ساعت ۱۰ صبح تصمیم گرفتیم به این جشن بیاییم، این عشق به امام علی (ع) باعث شد زودتر به این مراسم بیاییم. عشقی که پدر و مادر از همان کودکی به ما آموختند و ما هم سعی میکنیم همین مرام و معرفت را به بچههایمان آموزش دهیم.
خانواده شادی که به عشق امام علی (ع) زودتر به جشن آمدهاند
صدای مولودی «علی علی مولا، علی علی مولا» همچنان به گوش میرسد و دیگر جای سنگ انداختن در جمعیت نیست. انگار همه تهران در همین ۱۰ کیلومتر متوقف شده است. همه آمدهاند، از نوزاد چند روزه تا پیرمردهای ۸۰ ساله، اینجا مدار تنها بر محبت علی میچرخد.
در مسیر بازگشت هر چقدر از مهمانی ۱۰ کیلومتری دور میشوم، باز هم چشمم به ایستگاههای صلواتی میخورد، از مغازهای که ساندویچ نذری به مردم میدهد تا نیسان حمل بستنی که میان مردم به عشق امام علی (ع)، بستنی پخش میکند، در جایی دیگر بساط شربت و شیرینی بر پاست، روبروی مسجد امام باقر (ع) و در نزدیکی پادگان هوایی شهید ستاری گروهی از پسران و دختران مشغول خواندن سرود هستند و کمی دورتر از پادگان، پیرمردی همراه با همسر و دخترش مشغول پخش هندوانه نذری هستند.
همه دنیا را میدهیم تا کودکان عاشق علی لبخند بر لب داشته باشند
مهمانی به وسعت تمام ایران
آقای حفیظ الله روستایی که از سال ۱۳۳۵ در این محله است، پنجاه سال است که ذاکر اهل بیت عصمت و طهارت (ع) است، همسرش «امکلثوم روستایی» از بانیان قدیمی برپایی کلاسهای قرآن در محله شمشیری است. این خانواده همانند سنوات قبل، در شب و روز غدیر مشغول پخش شکلات و شیرینی هستند. آقای روستایی از تصمیمش در شب غدیر میگوید: میخواهیم موکب بنتالحسین (ع) را با همکاری شهرداری در این محل راهاندازی کنیم.
حتی این بساط عیدانه خانواده آقای روستایی با سادگیش به دل مینشیند
همسرش هم ادامه میدهد: سالهاست که ما غیر از هیأت و جلسه قرآن، در جهاز دادن و سیسمونی هم کمکهایی را انجام دادهایم. پارسال برای عیدغدیر، ۴۰ کتاب همراه با شکلات و شیرینی به کودکان دادیم. همچنین با کمک مردم ۱۰ از کودکان یتیم را تحت پوشش داریم.
«سمیه روستایی» دخترخانواده که مشغول برش هندوانه است، میگوید: مهمانی غدیر تنها محدود به ۱۰ کیلومتر میدان امام حسین (ع) به آزادی نیست، بلکه این مهمانی به وسعت تمام ایران است که هر کس به شکلی عشق و ارادتش به امام علی (ع) را نشان میدهد.
با علی تا ابد
این روز علوی با عنوان «مهمانی ۱۰ کیلومتری غدیر» در ۱۶ تیرماه در تاریخ سرافزار مردم تهران ثبت میشود، روزی که حال همه خوب است و لبخند از لبانشان کنار نمیرود. جشنی که همدلانههایی از مهربانی، محبت و یک رنگ بودن را به نمایش میگذارد. همه اینها نشان میدهد «غدیر» محور همبستگی ما ایرانیان است و به امید روزی که غدیر به غدیر مهدوی پیوند بخورد و این شادی علوی به شادی مهدوی ختم شود.
پایان پیام/