نقش اصولگرایان، اصلاحطلبها و اعتدالیون در بروز آشوب
به گفته یک فعال سیاسی اصلاحطلب، مردم از جریانات سیاسی احساس ناامیدی میکنند چون در هر دوره، اصولگرایان، اصلاحطلبان و معتدلین هیچ کدام نتوانستند ارتباط یا گفتمانی ایجاد کنند تا جامعه احساس کند حرفش به درستی شنیده میشود.
فارس پلاس؛ دیگر رسانهها – ایرنا نوشت: اگر منشا اعتراضهای سال گذشته را ترکیبی از مطالبات پاسخ دادهنشده در جامعه و برنامهریزی و موجسواری اپوزیسیون و دولتهای متخاصم بدانیم و به سهگانه مردم، حاکمیت و اپوزیسیون توجه کنیم، امروز اینکه هر یک از اضلاع این مثلث چه میزان به اهدافشان رسیده اند، قابل بررسی است.
در این زمینه، به بررسی این مهم پرداختیم که در بخشی از آن «زهرا نژادبهرام» فعال سیاسی اصلاحطلب پاسخگوی پرسشهای پژوهشگر ایرنا شده است. متن این مصاحبه را در ادامه میخوانید؛
برای ریشهیابی وقایع ۱۴۰۱ باید ابتدا اتفاقهای چند سال قبل از این تاریخ را مشاهده کرد؛ از اعتراضات بنزینی تا سقوط هواپیمای اوکراینی
– در میانه سال ۱۴۰۱ چه عوامل و زمینههایی اعتراضات در جامعه را برانگیخت و چگونه به ناآرامی و آشوب کشیده شد؟
برای ریشهیابی اعتراضات ۱۴۰۱ باید ابتدا اتفاقهای چند سال قبل از این تاریخ را مشاهده کرد. اعتراضات ۱۴۰۱ در حالی شکل گرفت که مسائل اقتصادی و اجتماعی جامعه را درگیر کرده بود و ناکامیهای زیادی از فقدان ارتباطات اجتماعی در جامعه به چشم میخورد.
سال ۱۳۹۸ بحران بنزین و اعتراضات مربوط به آن را داشتیم و بعد از آن وقایع مربوط به هواپیمای اوکراینی، التهابات زیادی را به جامعه وارد کرد. از طرف دیگر، به دلیل سکوت چند روزه مسوولان و بیپاسخیِ آنان، دامنه این التهابات بیشتر شد و جامعه در فشار جدی قرار گرفت.
بعد از این اتفاقات، با فراگیر شدن کرونا ما ۲ سال قرنطینه را تجربه کردیم که ارتباطات اجتماعی به حداقل رسید و اصلیترین ابزارهای ارتباطی ما مجازی و آموزشها هم مجازی بود. در این شرایط ارتباطات انسانی محدود شده بود. ما در درون خودمان در واقع دست و پنجه نرم میکردیم در عین حال نمیدانستیم که زنده میمانیم یا نه. هر روز جمع کثیری از هموطنان جان خود را از دست میدادند. در این اوضاع مسائل مربوط به واردات یا تولید داخلی واکسن مجموعا جامعه را ملتهبتر کرده بود.
از سال ۱۴۰۰ به تدریج بعد از دو سال قرنطینه، فضاهای اجتماعی باز شد که مردم بتوانند ارتباط برقرار کنند. اما جامعه بحرانزده که ۲ سال قرنطینه را تحمل کرده بود با شرایط جدیدی رو به رو شد که نه تنها نسبت به مطالبات اجتماعی بیپاسخ بود بلکه گشتهای ارشاد در آن دوباره به راه افتاده بود. در این فضا «مهسا امینی» به عنوان دختری که مهمان شهر تهران بود در بازداشت نیروی انتظامی جان باخت و بعد از آن وقایعی پیش آمد که دیدیم.
بیپاسخی بعد از مرگ مهسا امینی باعث شد مرجعیت خبری از داخل به سمت خارج برود
– در این سالها چه اقداماتی میتوانست، مقابل آشوب بازدارنده باشد؟
از سال ۹۸ اگر فضای بیپاسخی را در نظر بگیریم اتفاقات مربوط به بنزین رخ میدهد، نه پاسخی برای این اتفاقات داده شد و نه استعفایی و محاکمهای صورت گرفت و به دنبال آن اتفاقات مربوط به هواپیمای اوکراینی و بعد کرونا. در این شرایط مردم با جمعی از بیپاسخی روبرو میشوند؛ پاسخهایی که بتواند جامعه را قانع کند. در همچین فضایی طبیعی بود که با مرگ مشکوک مهسا امینی اعتراضات بیشتری به وجود آید.
بعد از مرگ مهسا امینی فضای رسانهای محدود و کسی که خبر این اتفاق را داده بود، دستگیر شد. در این مقطع بود که مرجعیت خبری از داخل به خارج کشور انتقال یافت.
اوایل اعتراضات صحبت از این بود که مطالبات شنیده شده و حاکمیت سعی میکند با مردم ارتباط برقرار کند و در واقع فضای ارتباطی با جامعه ایجاد شود اما متاسفانه اوضاع به شکلی پیش میرود که جو امنیتی حاکم میشود یعنی نه تنها گفتوگویی صورت نمیگیرد و پاسخی داده نمیشود بلکه مسیرهای ارتباطی بسته و رویکردهای امنیتی و انتظامی تشدید میشود.
در این فضا طبیعتا بازیگران و گروههای مختلفی که دشمنیشان با کشور ما ثابت شده و از این فضاها میخواهند ماهیگیری کنند دست به کار شدند.
نگاه به بسیاری از زنان مجرمانه است
– اصلیترین بازیگران تحولات یک سال اخیر چه کسانی بودهاند؟
به نظر میرسد مساله زنان، آرزوها و خواستههای زنان برای اینکه بتوانند در موقعیت عادلانهای در جامعه قرار گیرند چه از نظر حقوقی چه از نظر اجتماعی و چه از نظر اقتصادی برآورده نشده و روز به روز بر این مطالبات انباشته شده است.
در حوزه زنان، تکریم زبانی وجود داشته و تکریم واقعی کمتر شکل گرفته است. حتی از منظری عده زیادی از آنان مجرم هستند و باید تحت تعقیب قرار گیرند؛ از نوع لباس تا نوع رفتار آنها چه در محل کار و چه در اجتماع. هر وقت اتفاقی افتاده نگاهها به سمت زنان بوده است.
همزمان با وقایع پارسال و پیش از آن، شکاف نسلی، اعتراضات سیاسی و اقتصادی وجود داشت اما نمیتوانیم پنهان کنیم و نبینیم که یک جریان کاملا زنانه به راه افتاد که توانست گسلهای دیگر را به هم متصل کند.
جریانهای سیاسی آچمز شدند
– ناآرامیهای پارسال از چه جنسی بود؟
اعتراضات بر خلاف قبل از جنس سیاسی و اقتصادی نبود بلکه بیشتر جنس اجتماعی و فرهنگی داشت؛ یعنی به نوعی هیچ کدام از جریانهای سیاسی داخل کشور نمیتوانستند حتی آن را تعدیل کنند. هیچ کاری نمیتوانستند در این خصوص انجام دهند. میتوان گفت جریانهای سیاسی «آچمز» شده بودند. در این فضا صدای افرادی از جنس هنرپیشه، خواننده، نویسنده و … بیشتر شنیده میشد چون از جنس قدرت سیاسی نبود و در عوض با منشا نفوذ اجتماعی پیوند داشت.
جامعه ما یک جامعه رو به رشد و متحول از نظر سطح سواد، از نظر رشد اجتماعی و از نظر آگاهیهای سیاسی و اقتصادی است و حتی جز جوامع سرآمد در منطقه خاورمیانه محسوب میشود. با این حال و با توجه به واقعیات موجود اگر ارتباط اجتماعی با سلبریتیها افزایش پیدا کرده چیز غریب و متفاوتی نیست.
مردم از جریانات سیاسی احساس ناامیدی میکنند چون در هر دوره اصولگرا، اصلاح طلب و معتدلین هیچ کدام نتوانستند ارتباط یا گفتمانی در درون جامعه برپا کنند تا جامعه احساس کنند حرف آنها شنیده میشود.
پس چون مردم از جریانات سیاسی به طور عام ناامید بودند، ما با موجی از گروههای ناهمگون از اقشار مختلف کنار همدیگر روبرو شدیم که یک جور پیوستگی داشت. آنان خواستار شنیده شدن بودند. به تعبیر دیگر مبنای این اعتراضات تلاش برای شنیده شدن بود.
باید الگوهای تازهتری استفاده کرد چرا که این نسل خیلی متفاوت از گذشته است
– چرا در کشور ما اعتراض در کوتاهترین زمان ممکن به آشوب کشیده میشود؟
در اوایل اعتراضات آشوبی وجود نداشت اما در ادامه ما با تخریبها روبه رو شدیم. ما در جهان میبینیم خیلی اعتراضات وجود دارد مثلا ناآرامیهای فرانسه که از نظر زمانی با وقایع ایران نزدیک بود اما در زمینه نقشآفرینی جریانهای سیاسی و نوع ارتباط جامعه با مسائل سیاسی و اجتماعی تفاوتهایی را شاهد بودیم.
ما باید باور کنیم الگوهای چند دهه پیش دیگر الگوهای مورد قبول نیست و باید الگوهای تازهتری را استفاده کرد چرا که این نسل خیلی متفاوت از گذشته است. بسیاری از آنان علنا اظهار داشتند ما اعتراض میکنیم به شما که شما در واقع تقوای اجتماعی از زنان طلب میکنید و بار امنیت و عفت جامعه را روی دوش زنان گذاشتهاید اما پاسخگوی مطالبات آنها نیستید. چرا حرف آنها شنیده نمیشود، چرا فرصتهای شغلی برای آنها کم است، چرا هنوز خشونت خانگی در درون جامعه دارد؟
این گسلها موجود بود که دشمنان از آن استفاده کردند. جریانهای خارج از کشور و اپوزیسیون خارجی با شناسایی این شکافها و پیشبینی اینکه این اتفاقات در داخل کشور رخ میدهد، همچنان که اشاره شد از آب گل آلود ماهی میگیرند.
«انفعال پویا» عامل مسائلی چون رکود اقتصادی است
– اصلیترین پیامدهای تحولات یک سال گذشته در حوزه سیاسی-امنیتی ما چه بوده است؟
اصلیترین پیامدهایی که میشود گفت افزایش فشار و بسته ماندن مسیر گفتوگوی اجتماعی است. نمیتوان با لایحهای در زمینه حجاب یک جو امنیتی و انتظامی شکل داد اما پاسخگوی رفتارهای نابهنجار و فضای رسانهای بسته نبود.
ناکامی در بسیج امکانات و نیروها از دیگر پیامدها است. موارد گفته شد موجب میشود که یه نوع ناامیدی و بلاتکلیفی در درون جامعه به وجود آید که به آن میگویند «انفعال پویا»؛ به نوعی میتوان گفت بسیاری به وضعیت انفعال گرفتار شدهاند که این خود پیامدهایی مانند رکود اقتصادی میتواند داشته باشد. در همین حال مشکلاتی مانند گرانی و بیکاری و چالشهای تامین مسکن ادامه دارد که میتواند به این انفعال دامن بزند.
بیپاسخی باید با گفتوگوی سازنده جایگزین شود
– چه باید کرد؟
از سال ۹۸ به نظر میرسد که ما کوتاهی کردیم و درهای گفتوگو که بتوانیم به یک مصالحه برسیم بسته شد، حال آن که بیپاسخی باید با گفتوگوی سازنده یعنی گفتوگویی که دو طرف شنونده باشند و همدیگر را متهم نکنند باید جایگزین شود.
قدرت مقوله جاری و ساری در جامعه است اما فاصله قدرت و اقتدار افزایش یافته و ما داریم از قدرت عریان استفاده میکنیم در حالی که جامعه اصلا پذیرای قدرت بدون پوشش نیست. این مقوله میتواند خود تبدیل به گسلی شود که تبعاتش را به شکل تنشهای اجتماعی نشان دهد و منشا ناآرامی قرار گیرد.
پایان پیام/غ