نقش عوامل ژئوپلیتیکی بر دلارزدایی از اقتصاد جهان
خطر اصلی برای برتری دلار آمریکا احتمالا در جایگزینی کامل آن نباشد، بلکه در کاهش سهم دلار در تجارت بینالمللی و ترکیب ذخایر خارجی است. جنبش دلارزدایی میتواند کشورهای بیشتری را پیرامون خود جمع کند. در مجموع، تحریمها علیه روسیه نه تنها باعث تفرقه میان متحدان غرب شد، بلکه هژمونی دلار آمریکا و در نتیجه نفوذ جهانی آمریکا را نیز تحت تأثیر قرار داده است.
فارسپلاس؛ دیگر رسانهها- راهبرد معاصر نوشت: در واکنش به عملیات نظامی ویژه روسیه، غرب تحریمهای اقتصادی گستردهای را اعمال کرد تا توانایی مسکو برای تأمین بودجه درگیری را کاهش دهد. چندین بانک روسی از سوئیفت حذف و بزرگترین بانکهای روسیه مانند اسبربانک و «ویتیبی» در لیست تحریمها قرار گرفتند. همچنین بیش از نیمی از ۶۴۰ میلیارد دلار ذخایر خارجی بانک مرکزی روسیه مسدود شد. غرب ساختار مالی خود را به گونهای مسلح کرد تا تغییری تاریخی رقم زند، از همین روی تنوع بخشیدن به ذخایر ارز خارجی روسیه به یورو، ین و پوند نیز تأثیرگذاری زیادی نداشت.
از فوریه ۲۰۲۲، کرملین تلاشهای خود را برای مقاومسازی اقتصاد این کشور، دور شدن از دلار آمریکا و ترویج روبل روسیه در تجارت بین المللی دو برابر کرده و تلاش روسیه برای دلارزدایی با راهبرد چین برای خنثی کردن سلطه دلار آمریکا و بین المللی کردن پول آن همسوست. اگر سایر کشورها از این روند حمایت کنند، جنبش دلارزدایی میتواند سهم دلار آمریکا را در ساختار مالی جهانی کاهش دهد.
چرا دلارزدایی؟
غرب با مسدود کردن ذخایر ارزی روسیه، جنگ مالی بیسابقهای را علیه مسکو به راه انداخت. این حرکت که در راستای سلاحسازی مالی است، پیامدهای ناخواستهای نیز برای نظام مالی جهانی خواهد داشت. تحریمهای بیسابقه این پرسش را مطرح کرده است، آیا میتوان ذخایر خارجی بانکهای مرکزی را ضد تحریم دانست و آیا دلار آمریکا دارایی مطمئنی است؟ تردید در اینگونه موارد میتواند دولتها را تشویق کند به دنبال سرپناهی خارج از ساختار مالی مبتنی بر دلار باشند؛ یعنی به سمت ارزهای غیر غربی و طلا سوق یابند.
حتی پیش از جنگ اوکراین، تغییر قابل توجهی از دلار به سمت ارزهای غیر سنتی وجود داشت، به طوری که سهم دلار در ذخایر خارجی جهانی از ۷۱ درصد در سال ۱۹۹۹ به ۵۹ درصد در سال ۲۰۲۱ کاهش یافت. در مقابل، سهم ارزهای ذخیره غیرسنتی از سطوح ناچیز در دهه ۲۰۰۰ به تقریباً ۱۰ درصد در سال ۲۰۲۱ افزایش یافت؛ یکچهارم از ذخایر دلار به سمت یوان تغییر مسیر داد و بقیه شامل ارزهای کانادا، استرالیا، سنگاپور، کره جنوبی و سوئد است.
البته فقدان جایگزینهای معتبر این احتمال را افزایش میدهد دلار دست کم در کوتاه مدت و میان مدت ارز غالب جهان باقی بماند، زیرا هیچ ارز دیگری در اقتصاد جهانی و در بازارهای مالی بینالمللی به عنوان ارز ذخیره خارجی، ارز اصلی و غالب در بازارهای جهانی سهام و کالا به دلار نزدیک نمیشود؛ اما در بلندمدت، یوان موقعیت خوبی برای کاهش سهم دلار دارد. از آنجایی که بزرگترین کشور تجاری جهان عمیقاً در زنجیره تأمین جهانی ریشه دوانده است؛ نفوذ اقتصادی چین و دیجیتالی شدن آن پیششرطهای خوبی برای بینالمللی شدن یوان ایجاد میکند. همچنین تحریمهای گسترده علیه روسیه، تمایل چین برای از بین بردن موقعیت هژمونیک دلار و جدا شدن مالی از کانالهای پرداخت غربی را تسریع میکند.
باید توجه کرد، سوءاستفاده مالی از دلار، نگرانی واقعی برای چین است که به شدت در تجارت بینالمللی به دلار متکی است و بزرگترین ذخایر خارجی جهان به ارزش ۳.۲۵ تریلیون دلار را در اختیار دارد، اما روابط رو به وخامت آمریکا و چین، باور پکن را در زمینه نیاز به ایجاد جایگزین معتبر برای ساختار مالی آمریکامحور تقویت کرده است. در همین راستا، پکن برنامههای بلندپروازانهای برای پیشروی در امور مالی جهانی با ارتقای واحد پولی خود و ایجاد زیرساختهای مالی جایگزین دارد.
همسویی ژئوپلیتیکی
در تجارت جهانی، یوان به طور فزایندهای به گزینهای جذاب برای کشورهایی تبدیل میشود که به دنبال دور زدن نظارت آمریکا هستند. بازارهای کالا اهمیت راهبردی خاصی دارند و پکن نخستین حرکت را انجام داده است. عربستان سعودی و چین در حال مذاکره برای استفاده از یوان برای پرداخت نفت هستند و در صورت اجرا، ترتیبات تجاری جدید میتواند برای جنبش دلارزدایی تأثیرگذار باشد. باید توجه کرد، بازار نفت نخستین خط دفاعی برای وضعیت دلار به عنوان ارز ذخیره است و هرگونه تغییر در بازار نفت میتواند معاملات غیر دلاری در سایر بازارهای کالا را تسریع و دیگران را تشویق کند از پترویوان روی بگردانند.
یوان همچنین به عنوان ارز واسط برای کشورهای دیگر مطرح است. گزارشها حاکی است، مسکو و دهلی نو در زمینه استفاده از یوان یا ارزهای خود به عنوان ارز مرجع در مکانیسم تجاری خود در حال مذاکره هستند. درحالی که بسیاری از کشورهای غربی مسیری را در پیش گرفتند که از روسیه دور میشوند، هند از فرصت قیمت ارزانتر نفت روسیه برای ذخیرهسازی نفت خام استفاده کرد. این کشور سومین مصرف کننده بزرگ نفت در جهان بوده و بیش از ۸۰ درصد آن وارداتی است. بر مبنای تردد نفتکشها، واردات نفت روسیه در حال حاضر دومین منبع بزرگ هند پس از عراق است.
اما چین و روسیه به عنوان پیشگامان این مسیر، استفاده از دلار را به شدت کاهش دادهاند. در سال ۲۰۱۵ حدود ۹۰ درصد از معاملات دوجانبه به دلار بود، اما پس از شروع جنگ تجاری میان آمریکا و چین، این رقم تا سال ۲۰۱۹ به ۵۱ درصد کاهش یافت. همچنین سوآپ دوجانبه ارز میان بانکهای مرکزی روسیه و چین به روسیه کمک کرد تا تحریمهای آمریکا را در سال ۲۰۱۴ دور بزند.
بانک روسیه اوایل سال ۲۰۱۹ با خرید ۴۴ میلیارد دلار یوان چین، سهم خود را از ذخایر ارزی از پنج به ۱۵ درصد افزایش داد. ذخایر یوان روسیه حدود ۱۰ برابر میانگین جهانی است. شرکتهای بزرگ انرژی روسیه ازجمله گازپروم و روس نفت استفاده از دلار آمریکا را متوقف کرده اند و یورو اکنون وسیله اصلی تجارت میان روسیه و چین است. در پایان سال ۲۰۲۰ بیش از ۸۳ درصد از صادرات روسیه به چین به یورو تسویه شد.
جنگ اوکراین به نفع یوآن
پکن برای کمک به محافظت از خود در برابر تحریمهای غرب در صورت حمله به تایوان، به دنبال تقویت پرداختها و نقش ذخیره یوان و استفاده از ساختار پرداخت بین بانکی فرامرزی یا CIPS به عنوان رقیب سوئیفت است.
علاوه بر این، تحریمها مسیری را برای چین باز کرده است تا با واردات بیشتر زمینی، شبکه ایمن انرژی ایجاد کند تا بتواند در صورت حمله به تایوان، در برابر تحریم یا محاصره انرژی به رهبری آمریکا مقاومت کند. در واقع، بزرگترین ذی نفع تحریمهای آمریکا، چین است و به باور کارشناسان، کشوری که بیشترین هزینه را پرداخت خواهد کرد، آمریکاست.
بهره سخن
همان گونه که نظم جهانی در حال گذار به نظام چند قطبی است، چندقطبی شدن ساختار ارزی در این روند منطقی به نظر میآید. استفاده بیش از حد واشنگتن از تحریمها علیه دیگران انگیزه بیشتری میدهد تا ساختار مالی موازی بسازند و شرکای تجاری خود را پیرامون ارزهای غیردلاری جمع کنند. از همین روی، احتمالاً در بلندمدت جداسازی مالی در کشورهایی که در جنبش دلارزدایی پیشرو هستند مانند روسیه، چین، هند، ترکیه، ایران، ونزوئلا و عربستان سعودی شتاب میگیرد.
درواقع، ساختار مالی بینالمللی در راستای پویایی نظم جهانی چندقطبی دچار چندپارگی میشود و استفاده از ارز به وسیله همسوییهای ژئوپلیتیکی و نه ملاحظات اقتصادی تعیین میشود. بنابراین درصد زیادی از جمعیت جهان که برخی گزارشها به ۸۵ درصد میرسند، به وسیله دولتهایی اداره میشوند که دیگر نمیخواهند همه کالاهای مورد نیاز خود را با دلار آمریکا خریداری کنند. این کشورها شامل روسیه، چین، هند، عربستان سعودی و ایران هستند.
خطر اصلی برای برتری دلار آمریکا احتمالاً در جایگزینی کامل آن نباشد، بلکه در کاهش سهم دلار در تجارت بینالمللی و ترکیب ذخایر خارجی باشد. اگر روندهای کنونی ادامه یابد، جنبش دلارزدایی میتواند کشورهای بیشتری را پیرامون خود جمع کند. در مجموع، تحریمها علیه روسیه نه تنها باعث تفرقه میان متحدان غرب شد، بلکه هژمونی دلار آمریکا و در نتیجه نفوذ جهانی آمریکا را تحت تأثیر قرار داده است./توحید ورستان، کارشناس اقتصاد بینالملل
پایان پیام/ت