نوربالا| زیرخاکی بهدردبخور برای تفحصکنندگان شهدا
نفت تمام شده بود و نیروهای گروه تفحص از شدت سرما توان کار کردن نداشتند. شهید گلمحمدی فرمانده این گروه، با بیل مکانیکی کار تفحص را شروع میکند و در پاکت سوم بیل مکانیکی میبیند یک شیء سنگین از دهانه بیل روی زمین افتاد.
به گزارش خبرنگار حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، برای خیلی از کسانی که دل به مسیر شهدا دادهاند، پیش آمده است که شهدا گرههایی را از مشکلاتشان باز کردهاند و حتی در بنبستها مسیری را نشان دادهاند. شهید «علیرضا گلمحمدی» از فرماندهان گروه تفحص کمیته جستجوی مفقودین بود که ۳۰ بهمن ماه ۱۳۹۹ در جریان تفحص شهدا بر اثر انفجار مین به جا مانده از جنگ تحمیلی به شهادت رسید. «حسن گلمحمدی» برادر این شهید یکی از خاطرات علیرضا از تفحص شهدا را روایت میکند که در ادامه میخوانیم.
علیرضا میگفت: وقتی از ایران به قرارگاهمان در کردستان عراق رفتم، هوا خیلی سرد بود. ذخیره نفت مقر تمام شده بود و به خاطر مشکلات تهیه نفت در منطقه اقلیم کردستان بچه ها موفق به تهیه نفت نشده بودند. وضعیت به گونهای بود که بچهها از شدت سرما توان کار کردن نداشتند. من برای گرفتن نفت به مسئولان محلی زنگ زدم و از آنها قولهایی گرفتم، اما میدانستیم که این کار طول میکشد.
به بچهها گفتم الان دست روی دست نگذاریم بلند شویم و کارمان را از یک جایی شروع کنیم تا هم دستگاهها گرم بشوند و از گرمای آنها استفاده کنیم و هم این که کاری انجام داده باشیم. خدا را چه دیدید، شاید هم شهدا عنایتی کردند و امروز کارمان بی نتیجه نشد و با پیدا کردن شهید دلمان گرم شد.
کار را از جایی شروع کردیم و با بیل مکانیکی از نقطهای که شبیه یک سنگر ویران شده بود، ادامه دادیم. در پاکت سوم بیل مکانیکی یک چیز سنگین از دهانه بیل روی زمین افتاد و صدای خاصی داد؛ صدایی شبیه افتادن یک گالن پر از مایع روی زمین؛ بیل را متوقف کردم و سراغ آن چیزی که روی زمین افتاده بود، رفتم. باورش برای خیلیها مشکل است، اما آن شیء سنگین پیت حلبی بود، از همان پیتهای حلبی که زمان جنگ برای حمل نفت در جبههها استفاده میشد. هنوز سالم بود و اصلا باز نشده بود. سالها داخل همان سنگر خرابه مانده بود و آن روز به درد ما خورد و از سرما نجات پیدا کردیم.
پایان پیام/