واکاوی پروژه افغانستانی هراسی
طی ماههای گذشته سرویسهای اطلاعاتی وابسته به بدخواهان تحرکات متعددی را باهدف ایجاد تنش بین دو ملت ایران و افغانستان رقمزدهاند که نمود آن را میتوان در حواشی ایجادشده در رابطه با حق آبه هیرمند مشاهده کرد.
فارس پلاس؛ نوید کمالی در یادداشتی نوشت: در طی دهههای گذشته و در پی گسترش بحرانهای سیاسی و امنیتی در منطقه غرب آسیا ازجمله اشغال افغانستان توسط ائتلاف غربی به رهبری ایالاتمتحده آمریکا، مسئله افزایش مهاجرت پناهندگان افغانستانی به یکی از مسائل حساس در حوزه سیاست داخلی و بینالمللی کشورمان بدل گردیده است؛ بااینحال ملت ایران و افغانستان همواره بهواسطه هویت فرهنگی و تاریخی یکسان خود بهعنوان یک روح در دو جسم تعریف و تفسیر شدهاند و به همین دلیل فرای تحولات سیاسی و جغرافیای این دو ملت همواره در پیوند با یکدیگر قرار داشتهاند. نمود آن را میتوان میزبانی برادرانه میلیونها مهاجر افغانستانی در گوشه و کنار کشورمان مشاهده کرد.
متأسفانه برخلاف رویکرد اعلامی و اعمالی کشورمان نسبت به مهاجران افغانستانی طی روزهای گذشته تعدادی از رسانههای کشورمان با نشر و بازنشر گزارشی تحت عنوان «جنوب تهران در اشغال افغانها! این، یک موضوع کاملاً امنیتی است» دست به اقدامی زدند که میتوان از آن تحت عنوان «پروژه افغانستانی هراسی» یادکرد. این پروژه در حالی کلید خورد که طی ماههای گذشته سرویسهای اطلاعاتی وابسته به بدخواهان منطقهای و فرا منطقهای کشورمان تحرکات متعددی را باهدف ایجاد تنش بین دو ملت ایران و افغانستان رقمزدهاند که نمود آن را میتوان در شکلدهی برخی تنشهای مرزی و حواشی ایجادشده در رابطه با حق آبه هیرمند مشاهده کرد. متأسفانه گزارش بحثبرانگیز مورداشاره بلافاصله پس از انتشار بهسرعت در چهارچوب پروژه افغانستانی هراسی موردتوجه و استقبال رسانههایی مانند بیبیسی و افغانستان اینترنشنال- نسخه افغانستانی ایران اینترنشنال- قرار گرفت که نتیجه آن نهتنها بروز دلخوری در جامعه افغانستانیهای مقیم کشورمان بلکه شروع پروژه ایرانی هراسی در افغانستان بود.
با توجه به اهمیت موضوع ضروری است که ضمن روشنگری در رابطه با پشت پرده پروژه نفرت پراکنی بین دو ملت ایران و افغانستان، رویکرد عالیترین مقام کشورمان در رابطه با ملت افغانستانی نیز مورد بازخوانی قرار گیرد.
از منظر رهبر معظم انقلاب اسلامی "مردم افغانستان، آزاده، شجاع و بسیار بااستعدادند و از فرهنگ بسیار عمیق و قدیمی برخوردارند.", این دیدگاه عالیترین مقام سیاسی کشورمان در قبال ملت افغانستان بهخوبی نمایانگر رویکرد جمهوری اسلامی ایران نسبت به افغانستان است، و این رویکرد خود زمینهساز قریب به چهار دهه میزبانی دوستانه و برادرانه ملت ایران از مهاجران افغانستانی بوده است. از منظر رهبر معظم انقلاب اسلامی، مسئله تکریم مهاجران افغانستانی از آنچنان اهمیتی برخوردار است که ایشان در دیدار با رئیسجمهور وقت افغانستان در سال 1394 با اشاره به ارتباطات و دوستیهای پایدار و قدیمی بین دوم ملت، شهر تهران را «خانهی برادران افغانستانی» معرفی کردند که این خود نشان از عمق همدلی جمهوری اسلامی ایران با ملت افغانستان است. پرواضح است که رویکرد رهبر انقلاب نسبت به ملت افغانستان ریشه در عمق نگاه راهبردی ایشان نسبت پیوندهای تاریخی و فرهنگی دو ملت دارد لذا آنچه امروز در قالب پروژه افغانستانی هراسی در ایران و همزمان در قالبی دیگر یعنی ایران هراسی در افغانستان صورت میپذیرد درواقع تلاش دشمنان منطقهای و فرا منطقهای جهان اسلام برای واردکردن خدشه به عمق نفوذ ایران اسلامی در کشور افغانستان هست.
در طی دهههای اخیر پروژه تولید هراس و نفرت (Phobia) نسبت به دیگری به یکی از روشهای رایج در جنگ شناختی(Cognitive warfare) بدل گردیده است، بهواسطه این حربه روانی ترس یا بیزاری نامعقول از دیگری در سطح جوامع هدف تولید میشود که نمود اجتماعی آن ضدیت با اقوام و ملیتهای دیگر است.
با عنایت به نکته فوق بررسی تحریکات رسانهای بدخواهان دو ملت ایران و افغانستان بهخوبی نشان میدهد که پروژه ایجاد هراس و نفرت فیمابین دو ملت ایران و افغانستان پدیدهای چندبعدی و دارای پیوندی عمیق با موضوعات سیاسی و امنیتی است. این طرح بر مبنای بزرگنمایی برخی واقعیتهای موجود به انضمام انواع دروغپراکنی و دگرگون نمایی شکلگرفته است. بهطور مثال بازیگران و تریبونهای افغانستانی هراس وجود ۸۱۵ کیلومتر مرز مشترک بین دو کشور، تداوم بیثباتی در افغانستان، نگرانی از تأثیر مهاجران افغانستانی بر بازار کار و توزیع منابع در ایران را بهانه هراس افکنی در جامعه ایرانی قرار دادهاند. در طرف مقابل نیز بازیگران و تریبونهای ایرانی هراس مواردی مانند ادعای حمایت ایران از قدرت گیری مجدد طالبان در افغانستان را بهانه هراس افکنی علیه کشورمان قرار دادهاند.
بدون تردید غفلت از پیامدهای پروژه هراس افکنی دشمنان دو ملت ایران و افغانستان تأثیرات قابلتوجهی بر روابط دوجانبه دو کشور خواهد داشت. بهطور خاص این پروژه جامعه مهاجران افغانستانی را مورد هدف قرار داده و منجر به ایجاد نگرانیها و فشارهای روانی و اجتماعی در جامعه مهاجران افغانستانی مقیم کشورمان خواهد شد. از منظر امنیت ملی نیز این پروژه شناختی ضد وحدت، منجر به تولید نارضایتی و درنهایت تنش بین میزبان و میهمان خواهد شد که پیامدها و عوارض آن برای دههها بر کیفیت و کمیت روابط دو ملت تأثیر خواهد گذاشت. لذا در شرایط شکلگیری تهاجم رسانهای دشمنان وحدت و همدلی دو ملت ایران و افغانستان ضروری است که با تأسی از کلام رهبر معظم انقلاب اسلامی که تهران را خانهی برادران افغانستانی نامیدند، نخبگان دو کشور بیشازپیش در عرصه عمومی عمق و اهمیت پیوندهای دو ملت ایران و افغانستان را مورد تعریف و تبیین قرار دهند. بدون شک این تکلیف تا حدود زیادی بر عهده صاحبان رسانه و خطابه در دو کشور است و آنها بایستی این روابط را بر اساس همکاری و همبستگی تقویت نمایند.
همزمان برای پیشگیری از سوءاستفادههای بدخواهان دو ملت ضروری است که مقامات و نهادهای مسئول در حوزه امور مربوط به مهاجرت و میزبانی پناهندگان، سیاستهای دقیقتر و شفافتری را در قبال مهاجران افغانستانی تدوین نمایند. سیاستگذاران فرهنگی و اقتصادی کشورمان نیز بایستی با آمایش ظرفیتهای نخبگانی و تخصصی موجود در جامعه مهاجران افغانستانی، سازوکارهایی را جهت جلب همکاری آن در فعالیتهای مولد اقتصادی و فرهنگی کشورمان طراحی نمایند چراکه معرفی و بهکارگیری ظرفیتهای نخبگانی و تخصصی جامعه مهاجران افغانستان در عرصه عمومی کشور علاوه بر ارتقاء جایگاه و منزلت اجتماعی جامعه مهاجران و خنثیشده اقدامات افغانستانی هراسان، زمینه افزایش همراهی و همدلی آنها در فرایند توسعه ملی کشورمان را فراهم خواهد کرد. بدون شک چنین رویکردهایی درنهایت منجر به خنثیسازی توطئههای بدخواهان دو کشور موجبات تقویت روابط و همافزایی راهبردی دو ملت ایران و افغانستان و همچنین عبور از اختلافات مقطعی را فراهم خواهد کرد.
پایان پیام/غ