پروژه مهمانان هالیفاکس برای «بنغازی کردن» ایران

پروژه مهمانان هالیفاکس برای «بنغازی کردن» ایران

حامد اسماعیلیون که مرگ عزیزانش را دستمایه رسیدن به شهرت و قدرت کرده است، نشان داد در نشست هالیفاکس تنها چیزی که برای وی و همدستانش اهمیت ندارد، سرنوشت ایران و مردمانش است. اینک وی و پروژه بنغازی کردن ایران، هر دو سوخته و منقضی شده‌اند. درعین‌حال پروژه‌های بعدی در راه هستند و دشمنی غرب با ایران تمامی نخواهد داشت.

پروژه مهمانان هالیفاکس برای «بنغازی کردن» ایران

فارس‌پلاس؛ دیگر رسانه‌ها:بشیر اسماعیلی، طی یادداشتی که در «راهبرد معاصر» منتشر شد، نوشت؛ در روزهای اخیر خبر رسید حامد اسماعیلیون با انتشار مطلبی در شبکه‌های اجتماعی، هرگونه صحبت درباره «بنغازی کردن ایران» در نشست امنیتی «هالیفاکس» کانادا را رد کرده است.

کنفرانس هالیفاکس که برخی آن را «داووس امنیت بین‌الملل» می‌دانند، در بحبوحه اغتشاشات ایران میزبان حامد اسماعیلیون، مسیح علینژاد و نازنین افشین جم بود. در کنار این افراد جیسون رضائیان، جاسوس آمریکایی دستگیر شده در ایران نیز از حاضران در کنفرانس بوده است.

با وجود اینکه اسماعیلیون می‌کوشد خود را از ننگ این اتهام مبرا کند، طرح «بنغازی کردن ایران» شاید گویا‌ترین تعبیر برای نقشه غرب علیه تمامیت ارضی و وحدت ملی ایران باشد. نقشه‌ای که مهره‌های تازه واردی مانند حامد اسماعیلیون در کنار مهره‌های کهنه‌کار‌تری همچون مسیح علی‌نژاد، برای اجرای آن تلاش می‌کردند.

بنغازی کردن ایران قرار بود با الهام از پروژه نابودی لیبی و غارت منابع انرژی آن، در ایران پیاده شود. در لیبی، همزمان با رسیدن موج اعتراضات ناشی از «بهار عربی»، شورشیان بنغازی با حمایت غرب، سازمان‌های بین‌المللی، سلبریتی ها و فعالان فرهنگی غربی به سمت طرابلس پیشروی و درنهایت حاکمیت این کشور را ساقط کردند.

دیری نپایید هیجانات مردم لیبی از تغییر رژیم در این کشور رنگ باخت و در عوض، وحشت و یأس ناشی از ناامنی و تخریب زیرساخت های حیاتی کشور فراگیر شد. شماری از قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی نیز شرایط را برای ورود خود به جنگ داخلی لیبی مناسب تشخیص دادند. از آن جمله می‌توان سیاست ترکیه و رجب طیب اردوغان را بیان کرد.

ترکیه امید بسته بود با حمایت از دولت فائز السراج که در آن هنگام از مقبولیت بین‌المللی نیز برخوردار بود، راه را برای بهره‌برداری از ذخایر گاز در دریای مدیترانه هموار کند. این در حالی است که کشورهای مصر، امارات متحده عربی و روسیه جانب ژنرال خلیفه حفتر را گرفتند که بر مناطق شرقی لیبی حکم می‌راند و در طبرق، دولت خود را تشکیل داده بود.

لیبی همچنان بازیچه دست کشور‌های دیگر است و منابع انرژی آن غارت می‌شود، کنفرانس‌های بین‌المللی که برای نجات لیبی تشکیل شده بودند، عملاً برون‌دادی به جز چند عکس یادگاری و بیانیه‌های بی‌ثمر نداشته‌اند.

درباره ایران، قرار بود کردستان به مثابه بنغازی فرض شود و با شکل‌گیری هسته‌های نظامی که از جانب غرب حمایت شوند، زمینه جنگ داخلی و تجزیه کشور فراهم آید. به این ترتیب در اغتشاشات سال گذشته ایران شاهد تغییر الگوی براندازی از «انقلاب رنگی» به «بنغازی سازی» بودیم.

در ماجرای فتنه بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸، الگوی انقلاب رنگی که در کشورهایی نظیر گرجستان باب میل غرب پیش رفته بود، در ایران با شکست مواجه شد. رهبر معظم انقلاب اسلامی در آن برهه فرمودند: خیال کردند ایران هم گرجستان است. سرمایه‌داری صهیونیستی-آمریکایی چند سال قبل از این، طبق ادعای خودش که در رسانه‌ها و در بعضی از مطبوعات نقل شد، گفت 10 میلیون دلار خرج کردم، در گرجستان انقلاب مخملی راه انداختم؛ حکومتی را بردم، حکومتی را آوردم. احمق‌ها خیال کردند جمهوری اسلامی، ایران و این ملت عظیم هم مانند آنجاست. ایران را با کجا مقایسه می‌کنید؟

در ماجرای اغتشاشات سال ۱۴۰۱ قیاس و مشابه پنداری ایران با لیبی موجب شد با وجود امیدواری اولیه، حاصلی جز سرخوردگی برای غرب و مهره‌های آنان به وجود نیاید. اینک با انشعاب حامد اسماعیلیون از برخی جریان‌های اپوزیسیون خارج از کشور، دستش به وسیله دوستانش در طرح‌ریزی نقشه شوم نابودی ایران رو می‌شود.

اسماعیلیون که مرگ عزیزانش را دستمایه رسیدن به شهرت و قدرت کرده است، نشان داد در نشست هالیفاکس تنها چیزی که برای وی و همدستانش اهمیت ندارد، سرنوشت ایران و مردمانش است.

اینک حامد اسماعیلیون و پروژه بنغازی کردن ایران، هر دو سوخته و منقضی شده‌اند؛ در عین حال پروژه های بعدی در راه هستند و دشمنی غرب با ایران تمامی نخواهد داشت؛ اما موضوع مهم، شناخت ماهیت این دست از مهره‌های وابسته و وظایف محول شده به آنان است.

پایان پیام/ت

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *