چرا امام؛ روح جمهوری اسلامی است؟
امام روح جمهوری اسلامی و انقلاب بود، چون عامل حرکت، جهتداری، هدفمندی، افقداری، افقگشایی، پایداری، تمایز، یکپارچگی و صدور این نظام انقلابی بود.
فارس پلاس؛ جعفرعلیاننژادی در یادداشتی نوشت: «امام بزرگوار، روح جمهوری اسلامی است.» این جمله طلایی سال گذشته رهبر انقلاب در مراسم ارتحال حضرت امام خمینی(ره) بود. تقریباً تمام آن سخنرانی مهم در همین یک جمله جمع شده بود و همه آن بیانات در توضیح معنای این جمله ایراد شد. این جمله چند معنای اساسی دارد که در این یادداشت به آن میپردازیم
اول. روح یک نظام سیاسی، دلیل حرکت آن نظام است. طبیعی است جسم بیروح متوقف و بیحرکت است. اما روح جمهوری اسلامی او را به حرکت میاندازد. امام روح جمهوریاسلامی است، هم جمهورِ مردم را به حرکت درآورد، هم دلیل حرکتهای اسلامی مابعد خود است.
دوم. روح یک نظام سیاسی، عامل پایداری و استقامت آن است. معنای دیگر آنکه امام روح جمهوریاسلامی است، یعنی پایداری و استقامت نظام، به تداوم راه و خط امام(ره) بستگی دارد. همه جریاناتی که خواسته و ناخواسته پروژه «امام فراموشی» را جلو میبرند، ضربه به پایداری و استقامت نظام زدهاند.
سوم. روح یک نظام سیاسی، او را جهتمند و هدفدار میکند. معنای دیگر آنکه امام(ره) روح جمهوریاسلامی است آن است که هم جهت این نظام را مشخص کرده است و هم هدف آن را معلوم ساخته است. جهت «قیاملله» است و هدف آن، «اقامه حق»، «اقامه عدل و قسط» و «ترویج معنویت» است.
چهارم. روح یک نظام سیاسی، عامل افقداری و افقگشایی آن است. امام روح جمهوریاسلامی است چون هم با ترسیم افق انقلاب، راه حفظ امید مردم را نشان داد، هم با تعیین میادین مبارزه، راه افقگشایی، مأیوس و ناامیدنشدن را معلوم ساخت.
پنجم. روح یک نظام سیاسی عامل اصلی تمایز آن با دیگر نظامهای سیاسی است. امام، دلیل تمایز جمهوری اسلامی با دیگر جمهوریها و دیگر جمهوریهای اسلامی است. جمهوریاسلامی ِامام، از دل تجربه عملی و اجتهاد نظری او بیرون آمد. انتخاب مردم به عنوان حاکمان اصلی سرنوشت خود، مبتنی بر یک ژست سیاسی، یا ضرورت و اجبار زمانه نبود، او هم ذاتاً مردمدار بود و هم از پشتوانه نظری اسلام ناب در مردمگرایی بهره میبرد. کلمه جمهوریت امام ریشه در اسلام ناب داشت و این مهمترین ضمانت مردمی ماندن نظام بود.
ششم. روح یک نظام سیاسی میل به گسترش و فراروی از درون خود دارد. امام اصلیترین عامل صدور انقلاب بود. گسترش انقلاب به جبهه مقاومت و نگرانی بیش از حد جریان سلطه از الگومندی جمهوری اسلامی در منطقه، از برکات روحی امام بود. چنین تأثیر روحی تا حدی است که «این انقلاب بی نام خمینی (ره) در هیچ کجای جهان شناخته شده نیست.»
هفتم. روح یک نظام سیاسی عامل هموندی، پیوند و همجهتی کلی اعضای آن است. نمیشود یک روح واحد باشد، اما چندساز متخالف کوک شود. امام(ره)، هم عامل وحدت کلمه است، هم عامل همسازی بسیاری از دوگانههای مفهومی اختلاف ساز؛ دوگانه امورمعنوی و امورمردمی، دوگانه قانون و مصلحت، دوگانه عدالت و تولید ثروت، دوگانه اقتصاد و امنیت، دوگانه وحدت ملی و تکثر آرا، دوگانه تعهد و تخصص.
هشتم. امام روح جمهوری اسلامی و انقلاب بود، چون عامل حرکت، جهتداری، هدفمندی، افقداری، افقگشایی، پایداری، تمایز، یکپارچگی و صدور این نظام انقلابی بود. عصاره روح امام(ره) اما، نظریه «ولایت فقیه» بود. همان که گفت، پشتیبانش باشید تا مملکتتان آسیبی نبیند. روح امام با این «شجرهطیبه» امتداد یافت. «ولی فقیه» آن نهال نوپایی که امام کاشت را تبدیل به «درختی تناور» کرد. ولی فقیه حافظ روح انقلاب و نظام است، همان که نگذاشت نام امام، یاد امام، رسم امام و خط امام، «مخدوش»، «فراموش»، «منحرف» و «مقلوب» شود.
پایان پیام/.