چرا بحران‌زایی منطقه‌ای گزینه مطلوب صهیونیست‌ها است؟

چرا بحران‌زایی منطقه‌ای گزینه مطلوب صهیونیست‌ها است؟

صهیونیست‌ها سال‌ها سعی داشتند تا اراضی تحت اشغال خود را به مثابه مدینه فاضله در خاورمیانه‌ای پُرتنش و مملو از جنگ معرفی کنند. تحقق یک چنین سناریویی نیز تنها در صورتی امکان‌پذیر است که کشورهای منطقه خاورمیانه به نحو گسترده‌ای با یکدیگر درگیر باشند و در تنش به سر ببرند.

چرا بحران‌زایی منطقه‌ای گزینه مطلوب صهیونیست‌ها است؟

فارس‌پلاس؛ دیگر رسانه‌ها- الف نوشت: توافق اخیر ایران و عربستان با میانجی‌گری چین جهت احیای روابط سیاسی و دیپلماتیک‌شان، رویدادی بود که طیف گسترده‌ای از دولت‌ها در اقصی‌دنیا از آن استقبال کردند و آن را گامی مثبت جهت تقویت صلح و ثبات در منطقه خاورمیانه تحلیل کردند. رویدادی که به زعم بسیاری از ناظران و تحلیلگران می‌تواند نمودهای مثبت خود را در پرونده‌های مختلف منطقه‌ای نظیر سوریه، عراق، یمن و لبنان نیز به وضوح نشان دهد.

با این حال، در این میان، کنشگری نظیر رژیم صهیونیستی به شدت از توافق مذکور عصبانی شد و البته که طیف قابل ملاحظه‌ای از مقام‌های سیاسی و نظامی سابق و فعلی این رژیم نیز به انحای مختلف این عصبانیت و البته سرخوردگی خود را از توافق مذکور اعلام کردند.

در این نقطه، یک سؤال اساسی و محوری پیش می‌آید و آن این است که منفعت رژیم صهیونیستی در متشنج‌بودنِ وضعیت منطقه خاورمیانه و درگیر بودنِ کشورهای منطقه با یکدیگر چیست؟ چرا صهیونیست‌ها جنگ و درگیری در خاورمیانه را در زمره منافع راهبردی خود به حساب می‌آورند و گویی با غیبت عنصر مذکور، احساس خطر می‌کنند؟ به نظر می‌رسد که جهت پاسخ به پرسش مذکور می‌توان سه دلیل عمده و محوری را مطرح کرد:

اولا، رژیم اشغالگر قدس از زمان تأسیس نامشروع خود سعی کرده تصویر یک سرزمین به اصطلاح موعود را برای حامیانش ارائه کند که در آن می‌توان نهایتِ صلح و آرامش و ثبات را در یکی از پرهرج و مرج ترین مناطق جهان تجربه کرد. درست به همین دلیل هم است که در سال‌های گذشته بارها و بارها شاهد بوده‌ایم صهیونیست‌ها تأکید داشته‌اند که نظام سیاسی آن‌ها تنها دموکراسی واقعی در منطقه خاورمیانه است.

به بیان ساده‌تر، آن‌ها سعی داشته‌اند تا اراضی تحت اشغال رژیم صهیونیستی را به مثابه مدینه فاضله‌ای در خاورمیانه‌ای پرتنش و مملو از جنگ معرفی کنند. تحقق یک چنین سناریویی نیز تنها در صورت امکان‌پذیر است که کشورهای منطقه خاورمیانه به نحو گسترده‌ای با یکدیگر درگیر باشند و در تنش به سر ببرند.

از این رو، در شرایطی که مثلا اخیرا ایران و عربستان توافق احیای روابط سیاسی و دیپلماتیک و تنش‌زدایی از روابط‌شان را امضا کرده‌اند و این توافق، نمودهای ثبات بخش منطقه‌ای را در کشورهایی نظیر یمن نشان می‌دهد، عملا زنگ خطر برای صهیونیست‌ها به صدا در آمده و به طور خاص با توجه به اوج‌گیری اعتراضات و درگیری‌های اخیر در اراضی اشغالی و به جان هم افتادنِ صهیونیست‌ها، تصویر واقعی آنچه رژیم صهیونیستی در حقیقت است، بیش از پیش در برابر چشمان افکار عمومی جهان قرار گرفته است. موضوعی که بدون تردید حامل خسارات و هزینه‌های سنگینی برای رژیم صهیونیستی است.

دوم، رژیم صهیونیستی پس از پیروزی انقلاب اسلامی تلاش‌های گسترده‌ای را با هدف منزوی سازی کشورمان در ابعاد بین‌المللی و به ویژه منطقه‌ای، در دستور کار قرار داده است و سعی کرده جدای از اینکه مانع از شکل‌گیری روابط مثبت و سازنده میان کشورهای منطقه و ایران می‌شود، در عین حال، روابط این کشور در سطح بین‌المللی و در قالب پرونده‌های حساس مرتبط با آن نظیر پرونده اتمی ایران را نیز تا جای ممکن با خرابکاری‌های خود محدود و تضعیف کند.

از این منظر، حاکم شدن فضای آرامش بر خاورمیانه و به طور خاص تنش‌زدایی از روابط خارجی ایران در بُعد منطقه‌ای با کنشگران مؤثر در منطقه غرب آسیا، تهدیدی جدی برای منافع راهبردی صهیونیست‌ها به حساب می‌آید. اهمیت این مسئله زمانی بیش از پیش مشخص می‌شود که بدانیم رژیم اشغالگر قدس تحت نخست وزیری بنیامین نتانیاهو در مدت اخیر، به واسطه پافشاری خود بر دستور کار و طرح اصلاحات قضایی‌اش که به زعم مخالفان وی نوعی هموار کردن راه از سوی وی جهت برقراری دیکتاتوری‌اش در اراضی اشغالی است، چه در داخل و چه در سطح منطقه و فرامنطقه، به شدت منزوی شده و با چالش‌های عدیده‌ای نیز مواجه شده است.

به بیان ساده‌تر، اکنون این اسرائیل است که در گرداب انزوای منطقه‌ای و بین‌المللی و به ویژه تنش‌های داخلی گرفتار شده است. موضوعی که در نوع خود زنگ هشدار جدی را برای این رژیم به صدا درآورده است.

سوم، در نهایت باید گفت که رژیم اشغالگر قدس همچون دولت‌های امپریالیستی در اقصی نقاط جهان، جنگ و تنش در منطقه نزدیک به خود و حتی ورای آن را نه به چشم بحران، بلکه فرصت می‌بینند. در واقع این رژیم با اوج‌گیری و انفجار بحران‌های امنیتی، سعی می‌کند تا جای ممکن منافع خود را تأمین کند و در کلیت این معادله مسائل حقوق بشری و امثالهم هیچ جایگاهی را ندارند.

از این رو باید توجه داشت که وجود جو تنش و درگیری در منطقه خاورمیانه، تا حد زیادی به صهیونیست‌ها کمک می‌کند تا آن‌ها بتوانند به کشورهای منطقه سلاح بفروشند و منافع اقتصادی گسترده‌ای را به جیب بزنند. البته که در کنار منافع اقتصادی، رژیم اشغالگر قدس تحرکات گسترده‌ای را نیز علیه مخالفان خود همچون کشورمان ایران در دستورکار قرار می‌دهد و تضعیف منافع ملی ایران را نیز در دستور کار قرار می‌دهد.

از این منظر اساسا وجود جو تنش و درگیری در منطقه خاورمیانه، برای اسرائیل فضای یک بازی دو سر سود را تداعی می‌کند. موضوعی که رهبران صهیونیست سال‌هاست نشان داده‌اند، نمی‌توانند از آن چشم‌پوشی کنند.

پایان پیام/ت

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *