کارویژه مؤسسه «گمان»؛ نظرسازی سفارشی یا نظرسنجی علمی؟!
کارویژه واقعی امثال مؤسسه گمان زمانی بهتر روشن میشود که بدانیم مهمترین رکن در جنگهای شناختی تغییر ادراک مخاطب و مهندسی ذهن افراد با بهرهگیری از اخبار و اطلاعات دستکاری شده و جعلی است که طبعا وقتی در پوشش گزارش یک مؤسسه علمی ارائه میشود، ضریب پذیرش نزد مخاطب را چندین برابر میکند.
فارسپلاس؛ دیگر رسانهها- نظرسنجی مؤسسه خارجنشین «گمان» با عنوان «نگرش ایرانیان به رسانهها ۱۴۰۲» که مدعی جامعه آماری بیش از ۳۸ هزار نفر از داخل ایران است، ادعا کرده ۵۴ درصد جامعه ایرانی «بیشتر اوقات» یا «گاهی اوقات» بیننده شبکه ایران اینترنشنال هستند و دو شبکه منوتو و بیبیسی فارسی در رتبههای بعدی و در آخر هم صداوسیما قرار دارد!
گروه مطالعات افکارسنجی ایرانیان موسوم به «گَمان»، آنگونه که در وبسایت خود نوشته؛ ظاهرا یک موسسه پژوهشی غیرانتفاعی، مستقل و ثبتشده در هلند توسط شماری از ایرانیان ضدانقلاب است که تحت مدیریت و نظارت «عمار ملکی» استادیار علوم سیاسی در دانشگاه تیلبرگ هلند و «پویان تمیمی عرب» استادیار مردمشناسی و مطالعات دینی در دانشگاه اوترخت هلند فعالیت میکند.
گمان یکی از مجاری و ابزارهای عملیاتی سرویس اطلاعاتی هلند در پمپاژ انگارههای ضد ایرانی، ضد دینی و براندازانه علیه جمهوری اسلامی است که مانند عموم موسسات اینچنینی در خارج از کشور گرچه ادعای «مستقل بودن» دارد اما از بودجه سرویسهای اطلاعاتی کشورهای غربی ارتزاق میکند.
نخستین مسئله در تشریح عملکرد موسسه گمان فارغ از سوگیریهای جدی و علنی مدیران آن علیه جمهوری اسلامی، «روش» کار آنان از نقطه نظر علم جامعهشناسی و نظرسنجی است، زیرا یکی از مهمترین بخشهای انواع نظرسنجیها اعم از میدانی، تلفنی و برخط، بخش نمونهگیری آن است.
نمونه آماری متنوع با نمونه آماری برگزیده شده تاثیر اصلی را در تحلیل و یافتههای پژوهش خواهد گذاشت از این رو همه موسسات نظرسنجی معتبر در نخستین ادعا و تلاش خود بر این نکته تاکید دارند که نمونه آماری خود را از طیفهای فکری، صنفی و سنی مختلف انتخاب میکنند، موضوعی که راستیآزمایی آن برای اهل فن کار آسانی است و خروجی موسسه گمان از این نظر، چنین تضمینی نمیدهد.
در همین خصوص، محمدرضا جلاییپور فعال سیاسی اصلاحطلب، در یادداشتی تلگرامی در دیماه سال 98 با عنوان «شیادیِ علمی در قالب نظرسنجی» نوشت: اخیرا «گروه مطالعات افکارسنجی گمان» با مدیریت عمار ملکی سلسله گزارشهای نظرسنجیای منتشر میکند که مصداق روشنی از شیادی و فریبکاری ظاهرا علمی است. مجموعه این نظرسنجیها بر اساس روش نمونهگیری گلولهبرفی آنلاین انجام میشود که اساسا روشی کاملا نامناسب برای سنجش افکار در سطح ملی و تعمیم نتایج به کل جامعه است و نتایج آن به هیچ عنوان قابل تعمیم به کل شهروندان یک دولت-ملت نیست.
نکته دوم، درباره کارویژه موسسه گمان و ایفای نقش در پازلهایی است که رنگ و بوی کاملا سیاسی دارد. جالب اینکه عموم نظرسازیهای این موسسه در مقاطع زمانی خاصی منتشر میشوند که این ظن سفارشی و سیاسی بودن آنها را بیشتر تقویت میکند.
مثلا این موسسه در سال گذشته مدعی شده بود که 81 درصد ایرانیان خواستار تغییر نظام جمهوری اسلامی هستند! نتایج این به اصطلاح نظرسنجی درست در بهمنماه و زمانی که اغتشاشات رو به افول بود و تنفس مصنوعی دستگاههای دولتی و امنیتی غرب و رژیم صهیونیستی نیز نتوانسته بود منتج به احیاء آن شود، منتشر شد!
در حال حاضر نیز نتایج نظرسازی اخیر موسسه گمان، درست در آستانه سالگرد فوت مهسا امینی منتشر شده تا شاید بتواند به بازتولید اغتشاشات در سایه طرح ادعاهای گمراه کننده بپردازد.
نکته سوم مربوط به ماهیت ادعاهای مطرح شده در نظرسازیهای موسسه گمان است، چه، وزندهی کاذب به شبکه ایران اینترنشنال در حالی صورت میگیرد که بنابر اذعان صریح بسیاری از صاحبنظران رسانهای، حتی برخی روزنامهنگاران ضدانقلاب در آن سوی مرزها، این شبکه به دلیل جهتگیریهای صریح براندازانه در اغتشاشات سال گذشته و همچنین احراز و اثبات رسواییهای اخلاقی و جنسی در آن، بسیاری از مخاطبان خود را از دست داده است.
در چنین شرایطی، موسسه گمان در صدد نوعی بازسازی چهره (Rebranding) ناشیانه برای شبکه ایران اینترنشنال بر آمده که در ماورای آن، باید به دنبال رد پای نوعی معامله کلان اقتصادی گشت، معاملهای که مدیران اینترنشنال را از ترس حذف شدن به وادی سفارش چنین پروژهای کشانده است.
نکته آخر اما؛ مربوط به تبعات انتشار این دست نظرسازیهای ناشیانه است. چنانچه ادعای سال گذشته موسسه گمان منجر به جلوگیری از شکست پروژه آشوب و براندازی در کشورمان نشد، این بار نیز نظرسازی جدید موسسه گمان قطعا نمیتواند مطالبات طراحان آن در دستگاههای امنیتی اتحادیه اروپا خصوصا کشور هلند را تامین کند.
اساسا ظهور چنین موسسات غیرمعتبر و در عین حال با کارویژه و کارکرد معین از سوی دشمنان ملت ایران با هدف ایجاد نوعی الگوی تهاجمی علیه نظام جمهوری اسلامی رقم میخورد و احتمالا نمونههای مشابه دیگری نیز در آینده ظاهر خواهند شد.
کارویژه واقعی موسسه گمان و امثال آن زمانی بهتر روشن میشود که بدانیم مهمترین رکن در جنگهای شناختی تغییر ادراک مخاطب و مهندسی ذهن افراد با بهرهگیری از اخبار و اطلاعات دستکاری شده و جعلی است که طبعا وقتی در پوشش گزارش یک موسسه علمی ارائه میشود، ضریب پذیرش نزد مخاطب را چندین برابر میکند.
به هر شکل آنچه مشخص است اینکه؛ اتاق فکرهای غربی-صهیونیستی و عوامل میدانی و رسانهای آنها با اتکاء به تمام ظرفیتهای موجود، عزم خود را برای بازتولید اغتشاش و ناامنی در سالگرد حوادث پاییز گذشته بکار بستهاند.
پایان پیام/ت