3 نکته درباره گفتوگوی تلویزیونی رئیس جمهور
با مشاهده گفتوگوی تلویزیونی ابراهیم رئیسی در 2 سالگی دولت سیزدهم، نکاتی به ذهنم رسید که نوشتن و ثبت آن خالی از فایده نیست.
فارسپلاس؛ جعفر علیاننژادی در یادداشتی نوشت: در این یادداشت کوتاه به چند نکته تحلیلی درباره گفتار آقای رئیسی اشاره میکنم.
اول. معمولاً مخالفان دولت، در خصوص نوع گفتار آقای رئیسی اعتقاد داشتند، بیان ایشان از مسائل، بسیار ساده و بسیط است. بر آن اساس چنین نشان میدادند که درک ایشان عمیق نبوده و یا از پیچیدگی موضوعات سر در نمیآورد.
بنیان این روایت منفی، استناد سنگین و استهزاءگونه به معدود تپقهای کلامی یا جملهبندیهای ناقص رئیسجمهور بود. آنان تکههایی از بیان رئیسجمهور را تقطیع کرده و به صورت سنگین بازنشر میدادند.
به نظرم گفتار شب گذشته، باطلالسحر این روایت منفی بود. گفتار امشب با اینکه سادگی خود را حفظ بود، اولاً از عمق کافی برخوردار بود و دالهای مبتنی بر سوارکاربودن در آن موج میزد، ثانیاً به میزان زیادی هم در ادای کلمات و هم جملهبندیها تغییر مثبت ایجاد شده بود.
دوم. بیان شب گذشته، به خوبی نماینده یک گفتار «پاسخگو» و «گزارشگر» به صاحبان اصلی قدرت یعنی مردم بود. این گونه از ادبیات مدت زیادی، گفتار غایب جایگاه ریاستجمهوری بود.
ادبیات حسن روحانی نمایانگر یک گفتار «مدعی» و «طلبکار» بود، که اساساً وجود مجری به عنوان نماینده پرسشهای افکار عمومی را بیمعنا میکرد. مجری اسیر گفتار حسنروحانی میشد و ماهیت تاییدگر مییافت نه پرسشگر. گفتار اربابی حسن روحانی این ترس پنهان را به جان مجری انداخته و او را خلع سلاح میکرد.
ادبیات احمدینژاد نیز امکان پرسش راحت را از مجری سلب میکرد. او سعی داشت خود را کارشناستر از همه کارگزارن دولت نشان دهد و اینگونه بنمایاند که بهترین و عالیترین حرف تخصصی را او میزند، بنابراین کارکرد مجری پرسش از نحوه پیادهسازی این حرف تخصصی بود و طبیعتاً اگر از عملکرد دولت میپرسید، احمدینژاد سعی داشت با دادن آمار و ارقام ریز و تخصصی، نشان دهد کارها بر وفق مراد پیش میرود و او مسلط بر اوضاع است. با این وجود چندگام از حسن روحانی جلوتر بود.
سوم. مردم از ادبیات رئیسی با فرض وجود برخی ضعفهای گفتاری، برداشت صداقت و راستگویی میکنند. میفهمند او دنبال نمایش یا مخفی شدن پشت هژمونی کلمات پرطمطراق نیست.
میدانند میخواهد کار کند و این گفتار یک رئیسجمهور اهل عمل است. زبان رئیسی حرکت و کار است، بدون گرفتن ژست یک ادیب یا کارشناس متخصص.
او با این که رئیسجمهور است، ریاست را متعلق به جمهور خلق میداند. کسی از دیدار با او استرس نمیگیرد، یا از مواجه شدن ناگهانی با رئیسی تعجب نمیکند. او مانند همه مردم است، عادی و معمولی. مردم با وجود رئیسی به نحو وجودی فهمیدهاند این جمهور است که رئیس است نه رئیسجمهور.