یادداشت رضا اسماعیلی درباره «قیصر»، انقلابی هنوز و همیشه
هرگونه شبهه برای جدایی قیصر از منظومه شعر و ادبیات انقلاب، کاری عبث و به مصداق آب در هاون کوبیدن است. آری، به شهادت اشعاری که از قیصر به یادگار مانده است، قیصر پیشانی نوشت دیگری جز «شاعر انقلاب» ندارد.
فارسپلاس؛ دیگر رسانهها- تسنیم نوشت: روزهای ابتدایی اردیبهشتماه روزهایی است که ما را به یاد قیصر امینپور میاندازد. شاعری انقلابی که شعر و هنرش در ادبیات معاصر ما بینظیر بود. هم تأثیرگذار بود و هم دوست داشتنی. آنچه در ادامه میخوانید یادداشت رضا اسماعیلی از شاعران کشورمان است که درباره قیصر امین پور نگاشته است:
«الحمدلله برخلاف افرادی که رفیق نیمهراه هستند و میگویند ما برخی شعرها را نگفتیم و انگار توبه کردند از انجام برخی کارهایشان در گذشته، ما این گونه نیستیم و لااقل در آن لحظهای که شعرها را گفتیم صداقت داشتیم، چون الحمدلله نه برای سکه بود و نه برای تکهای زمین.»(قیصر امین پور)
بی هیچ تردیدی، قیصر از نسل شاعران انقلاب و دفاع مقدس است. شعرهای «لبخند تو خلاصه خوبی هاست» و «شعری برای جنگ» نمادی روشن و سندی گویا بر این ادعاست. پیوستن قیصر به حلقه شاعران حوزه هنری در فردای پیروزی انقلاب و حضور پر شور در کنگرههای شعر دفاع مقدس نیز، دلیل دیگری بر اثبات این ادعاست.گزارۀ دیگری که بر انقلابی بودن قیصر مُهر تایید میزند، «آرمان گرایی» اوست. شاعر آرمان گرا مُصلحی اجتماعی است که با عزیمت از «وضع موجود» به سمت «وضع موعود» خواهان تحول است. تحول در مناسبات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی برای ایجاد توازن و تعادل و تحقق عدالت که آرمانی مقدس و انسانی است. برای استقرار عدالت، شاعر آرمان گرا همچون حافظ «سقف فلک را می شکافد» تا «طرحی نو» در اندازد و با نیروی اراده و همت خویش – همچنان که خداوند در آیه 11 سوره رعد (1) می فرماید – آیندهای روشن بسازد:بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم.
قیصر پیشانی نوشت دیگری جز «شاعر انقلاب» ندارد
با عنایت به مقدمهای که گفته شد، ایجاد هرگونه شبهه برای جدایی قیصر از منظومه شعر و ادبیات انقلاب، کاری عبث و به مصداق آب در هاون کوبیدن است.آری، به شهادت اشعاری که از قیصر به یادگار مانده است، قیصر پیشانی نوشت دیگری جز «شاعر انقلاب» ندارد. چرا که سرشت و سرنوشت او با هویت انقلاب و آرمانهای آن گره خورده است و سیمای او تنها در این قاب و قالب برای نسل انقلاب قابل شناسایی است. به تعبیر ساده تر، تاویل و تفسیر اشعار قیصر، خارج از جغرافیای فکری انقلاب اسلامی، نادیده انگاشتن هویت او به عنوان یک شاعر مسلمان انقلابی و جفایی بزرگ در حق اوست.
با تأمل در این دقیقه، امروز رسالت ما و همۀ مدیران فرهنگی انقلاب، برنامه ریزی هوشمندانه برای حفظ میراث گرانسنگ ادبیات انقلاب و پیشگیری از مصادره به مطلوب کردن چهرههای ماندگاری همچون قیصر توسط جریانهای مشکوکی است که هیچ نسبت مقبول، معقول و قابل تبیینی با منظومۀ انقلاب اسلامی و آرمانهای آن ندارند.
نباید فراموش کنیم که ادبیات انقلاب به برکت وجود سبزواریها؛ قیصرها و فریدها اعتبار و هویت یافته است. راهزنان فرهنگ نیز با وقوف به این نکته، برای سرقت این هویت یگانه برنامهریزی کردهاند. از همین رو، باید به هوش باشیم تا فرصتطلبان میراث فرهنگی انقلاب را به سرقت نبرند. بی توجهی و غفلت از این مهم، رفته رفته راه را برای غلبه جریانهای سکولار و سرقت این میراث فرهنگی فراهم میکند. از همین رو ضروری است که این دغدغه را جدی بگیریم و برای به ثبت رساندن این سرمایۀ فرهنگی و تکریم نام آوران شعر انقلاب، گامهای بلندتری برداریم.نسل شاعران انقلاب نیز در فتنه خیز حوادث باید همچون قیصر، از تبار و اعتبار انسانی خود پاسداری کنند و برای خوش آمد خنّاسان به وجهه انقلابی خویش چوب حراج نزنند تا در صحیفه تاریخ، نامی قابل احترام و بشکوه از خود به یادگار بگذارند – اینچنین باد.
این حنجره، این باغ صدا را نفروشید/ این پنجره، این خاطرهها را نفروشید
در شهر شما باری اگر عشق فروشی ست/ هم غیرت آبادی ما را نفروشید
تنها، بهخدا، دلخوشی ما به دل ماست/ صندوقچۀ راز خدا را نفروشید
سرمایۀ دل نیست به جز اشک و به جز آه/ پس دست کم این آب و هوا را نفروشید
در دست خدا آینه ای جز دل ما نیست/ آیینه شمایید، «شما» را نفروشید
در پیلهی پرواز به جز کرم نلولد/ پروانهی پرواز رها را نفروشید
یک عمر دویدیم و لب چشمه رسیدیم/ این هرولۀ سعی و صفا را نفروشید
دور از نظر ماست اگر منزل این راه/ این منظرۀ دورنما را نفروشید (قیصر امینپور)
پایان پیام/ت
*پانوشت:1 – «…إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ» : خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملتی) را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنها خود را تغییر دهند، و هنگامی که خدا اراده سوئی به قومی (بهخاطر اعمالشان) کند هیچ چیز مانع آن نخواهد شد، و جز خدا سرپرستی نخواهند داشت.