عطر برکت| حلالخوری در صنف داروخانهداران/ از تجویزهای خودسرانه تا کمکهای زندگیبخش
«پدرم همیشه میگفت که بیمار را مانند خانوادهات در نظر بگیر. آدم هیچ وقت برای خانوادهاش بد نمیخواهد و سلامتیشان را به خطر نمیاندازد، پس همیشه سلامتی بیمار برایتان در اولویت باشد». در این گزارش به سراغ صنف داروسازان و داروخانهداران رفتیم تا عطر برکت را در کار و کاسبیشان جستوجو کنیم.
گروه زندگی: «خسته و ژولیده و با چشمان پف کرده گوشهای برای خود کز کرده بود. با خستگی و بیخوابی یک شب شیفت. ساعت نزدیک سه صبح است. مراجعه کنندهای با یک نسخه کمیاب درِ داروخانه را باز میکند. پیرمردی رنجور و کم توان. با چشمانی بیخواب و مضطرب. زمانی اضطرابش بیشتر آشکار میشود که نسخه را به دستان او میسپرد و میپرسد: بابا جان خیلی گران میشود؟ او شستش خبردار میشود. خواب از سرش میپرد. اضطراب پیرمرد توام با شرمندگی به او میفهماند که نمیتواند از پسِ پرداخت هزینه نسخه بربیاید. سرسری نگاهی به نسخه میاندازد. همه داروهای نسخه ، خارجی است و کمیاب و گران که شامل بیمه هم نمیشود.
تصمیم میگیرد تا داروها را از قفسهها پیدا میکند، چیزی به پیرمرد نگوید. پیرمرد دو مرتبه میپرسد: پسرم هزینهاش چقدر میشود؟! از پشت قفسه میگوید: عجله کار شیطونه. صبر داشته باش پدر. با خودش فکر میکند: پیرمرد حتما به داروهای این نسخه نیاز دارد. وگرنه این وقت شب اینجا چه میکرد. از دستپاچگی و اضطرابش هم پیداست که پولش را ندارد. تصمیم میگیرد خودش از جیب، هزینه داروهای نسخه را پرداخت کند. اما پول اجاره خانه و اقساط وامهایی که باید پرداخت کند، در دلش آشوب به پا میکند. با این حال سرش را بالا میگیرد و با روحیه شاد و بشاشی که در آن وقت شب از او بعید است، میگوید: پدرجان عجله داریها. بیا، کلا بیست هزار تومان میشود!
عکس تزیینی است.
پیرمرد کمی خیره خیره نگاهش میکند. نفسی از آسودگی میکشد و میگوید: خدا خیرت بده پسرم. حاج خانم در بستر بیماری ناعلاجی افتاده که خدا برای دشمن تان هم نیاورد. خرج و مخارجش زیاد هست. شامل بیمه هم نمیشود. قبول نمیکرد دکتر ببرمش، میگفت هزینه داروها زیاد میشود و ما هم هشتمان گِرو نُه است. به سختی راضیاش کردم. شبها از درد، چشم روی هم نمیگذارد. از خدا پنهان نیست، از شما چه پنهان. الان هم ترسیدم اگر هزینه داروها بیشتر شود، چطور آن را جور کنم. حقوق بازنشستگی ما کفاف درمان این بیماریهای پر هزینه را نمیدهد. اما خدا را شکر آوردمش دکتر. فقط در تعجبم چطور هزینه داروها کم شد. چون دکتر گفته بود، گران است. شما هم چهارمین داروخانهای هستید که به آن سر میزنم.
در همین میان مرد داروخانه دار ،داروها را به دستان پیرمرد میسپارد و میگوید: طوری نیست، بقیهاش را بیمه میدهد. وقتی پیرمرد با بارش دعای خیرش ترکش میکند، دیگر نگران اجاره خانه و قسطهایش نیست. دلش قرص است. قرصِ عطرِ برکت!»
از این روایت کم و بیش فهمیدهاید که صنفی که این بار به سراغشان رفتیم، صنف داروخانه است. صنفی که با جان و سلامتی مردم در تماس است.
داروخانه سوپر مارکت نیست
* داروخانه سوپر مارکت نیست!
این روایت شاید کمی تلخ باشد، اما جمله پر تکرار ما در گزارشهای عطر برکت این است که هر صنفی خوب و بد دارد، بدون شک کاسبانی که طعم خوش روزی حلال را چشیدهاند، کم نیستند؛ از یکی از دکترهای داروسازها تعریفش را میشنویم. این دکتر داروساز با انتقادی که از مراجعین به داروخانه دارد، میگوید: «برخی از مردم داروخانهها را به چشم سوپر مارکت میبینند و بدون نسخه و تجویز پزشک یک سری داروهای عجیب غریب میخواهند. البته چند سالی است که برای همه ما جا افتاده است که داروهایی مثل سرماخوردگی را خیلی از داروخانهها بدون نسخه به فروش میرسانند، اما اصل کار اشتباه است و داروخانه یا دکتر داروساز نباید بدون نسخه و تجویز پزشک دارویی را به بیمار ارائه دهد.»
* تجویزهایی که با جان و زندگی مردم بازی میکند!
این دکتر داروساز در ادامه میگوید: «برخی از مردم میآیند پیش دکتر داروساز و از او میخواهند برای بیماریشان دارو تجویز کند! در حالی که اطلاع ندارد، داروخانه و دکتر داروساز تخصصش تشخیص بیماری نیست که بخواهد برای بیماری که مراجعه کرده است، دارویی تجویز کند، بلکه تخصصش تشخیص دارویی است. در یک داروخانه با دکتر داروساز دیگری مشارکتی کار میکردیم. فردی چندباری به داروخانه مراجعه کرد و برای گلودردِ مزمنی که داشت از آن دکتر داروساز که شریک من بود، دارو میگرفت. آن هم با قیمت گزاف.
هرچه به او میگفتم که نباید سرخود به او دارو بدهی، آن هم به این قیمت، گوشش بدهکار نبود و میگفت ما اول راهیم و باید خودمان را بالا بکشیم! خدا خواست و از آن داروخانه رفتم. بعد از چند ماه خودش با من تماس گرفت و گفت که بدبخت شدهام و باید به حرف تو گوش میدادم. داستان از این قرار بود که بیماری که به او مراجعه میکرد حالا یا از روی تجویز او یا حادثه دیگری دچار سرطان گلو شده بود. اما از دست او شکایت کرده بود و آن دکتر داروساز را محکوم کرده بود. بنابراین مردم بدانند که ممکن است دکتر داروساز که بدون تشخیص قرصی تجویز میکند، حتی بیماری را وخیمتر هم کند و همین تجویز اشتباه با جان و زندگی مردم بازی میکند.
این دکتر داروساز میگوید: «برخی از دکترهای دارو ساز و داروخانهها حاضرند برای یک قِران بیشتر گرفتن قید خدا و پیغمبر که هیچ قید مردانگی و شرافتشان را هم بزنند. خدا نیاورد روزی را که از راه راست خارج شوی. آن وقت است که تا گردن در لجن فرو میروی. برکت که دیگر گذرش در وادی شما نمیافتد. برخی از داروخانهها هم نمونه بارز همین هستند. »
*لبخندهایی که به بیماران جان میدهد!
رسول خدا (ص) میفرماید: «مدارا کردن با مردم، باعث زیادی و برکت میشود و کسی که محروم از مدارا است، از خیر و برکت محروم میشود.» یکی از موضوعاتی که در صنف داروخانه حرف اول را میزند، توجه به آداب معاشرت است، چون کسانی که به داروخانه مراجعه میکنند، یا خودشان بیمار هستند یا میخواهند برای بیمارشان دارو تهیه کنند وممکن است آرامش لازم را نداشته باشند و مدیریت داروخانه و پرسنل آن هم باید با صبر پاسخ دهند و لحن مناسبی داشته باشند. چون فرد به خاطر بیماری که دارد بیحوصله است.
ممکن است در صف انتظار بودن، آنها را بیحوصلهتر کند، بنابراین آداب و معاشرت در این بحث بسیار اهمیت دارد. گاهی حتی یک لبخند کوچک هم به آنها انگیزه و امید میدهد. در اصنافی که کاسب مستقیما با مردم در ارتباط است، همین رفتار و معاشرت نیکو هم برای کاسب برکت میآورد.
روایت برکتی که از در و دیوار خانه میبارد! / همه چیز را مدیونم به تربیت پدر
اما فارغ از تلخیهایی که در صنفی کم و بیش پیدا میشود، هستند افرادی که برکت و روزی حلال برایشان حرف اول را میزند؛ به سراغ یک دکتر داروساز دهه شصتی میرویم. نامش امیر است و ۳۷ سال سن دارد. او این شغل را از پدرش به ارث برده است، البته خودش هم برای رشته داروسازی زحمت کشیده است تا در این مسیر قرار بگیرد. ز او سراغ برکت در کسب و کارش را میگیریم، میگوید:« پدرم وقتی از من خواست در کنارش باشم، این نصیحت را به من میکرد که داروخانه و دارو سازی مستقیم با سلامت مردم در ارتباط است. نباید زرق و برق پول و مال باعث شود که با سلامتی مردم بازی کنی.
پدرم همیشه میگفت که بیمار را مانند خانوادهات در نظر بگیر. آدم هیچ وقت برای خانوادهاش بد نمیخواهد و سلامتی شان را به خطر نمیاندازد، پس همیشه سلامتی بیمار برایتان در اولویت باشد. در حال حاضر ۱۵، ۱۶ سال در این صنف مشغول هستم و این نصیحت پدرم در گوشم مانده است و به نظرم نان و نمکی که سر سفره پدر و مادرم خوردهام مرا برای امور خیرخواهانه و خدمت به مردم نمکگیر کرده است. من برکت، فراوانی نعمت و روشنایی که هر صبح و شام از در و دیوار خانه و زندگیام میبارد را به پدرم مدیونم که مرا با عطر برکت آشنا کرده است.
در ابتدای کار پدرم مرا تنها گذاشت و از دنیا رفت، اما من با کمک به افراد بیبضاعتی که برای خرید دارو میآیند، یادش را زنده نگه داشتهام و تا جایی که از دستم بربیاید به آنها دارو میدهم. کسی که میآید داروخانه و میگوید من پول ندارم و این دارو را به من بدهید، گدایی نمیکند بلکه محتاج است و بیمار. وظیفه هرکسی است که کمک کند. بارها شده است که نسخهای آوردند و گفتند پول نداریم، اما ما آن را در اختیار بیمار قرار دادیم و مطمئن بودیم خدا خودش آن را در کسب و کارمان برمیگرداند و ما فقط واسطه ای بین خدا و بیمار بودیم تا درد و رنج بیمار را تسکین بدهیم.»
* روایت یک نسخه کمیاب
این دکتر داروساز جوان خاطره ای برایمان نقل میکند: «یک بار خانمی ۵۰ساله به ما مراجعه کرد و گفت برای پسرم که مریض است دارو میخواهم. نسخه نداشت و دارو هم کمیاب و گران قیمت بود. ما هم نباید بدون نسخه این دارو را بدهیم. اما بعد از دیدن اصرار و ناراحتی و آشفتگی خانم از او پرونده پزشکیاش را خواستیم و بعد از اطمینان دارو را به او دادیم. از این موضوع یکی دو سالی گذشت. یک خانم و آقایی با گل و شیرینی داخل داروخانه آمدند و دنبال مدیر داروخانه گشتند. وقتی خانم را دیدم نشناختم. با نشانی که از خودش داد فهمیدیم که او دارو را برای پسرش از ما گرفته بود و به گفته او دارویی که از ما گرفته بود باعث بهتر شدن بیماری پسرش شد و برای تشکر پیش ما آمدند. برایمان شیرین بود که واسطه ای شدیم تا یک جوان درمان شود و طول درمانش در زمان درستی انجام شود.
البته در این صنف مردم مهربانی داریم که به کمک هم میآیند. مردمی که هزینه داروی افراد بی بضاعت را متقبل میشوند.
به گفته این دکتر داروساز جوان، نباید در حوزه داروخانه و داروسازی دندان گردی کرد. یا افرادی که داروی کمیابی دارند، آن را به مراجعین ندهند و با سلامتی بیمار بازی کنند. داروخانه ها سود معقولی بگیرند تا بیماران هم با این داروها زندگیشان را نجات دهند. توزیع دارو یک شغل حیاتی است که با در درست رفتن در این مسیر هم مسیر زندگی خود را زیبا میکنید و هم مسیر زندگی بقیه را که به این داروها نیاز دارند. »
*مشکلات صنف داروخانه داران
متاسفانه با وجود اینکه برخی از کشورهایی غربی که ادعای حقوق بشری دارند، کشور ما را با تحریم های دارویی مواجه کرده و جلوی واردات برخی دارو را میگیرند. خیلی از این داروها انحصار خارجی دارد و باید وارد شود، البته الان بسیاری از شرکتهای دارویی داروی مورد نیاز کشور را با تولید در داخل تامین می کنند اما داروهای بیماری های خاص بعضا از کشورهای دیگر وارد میشود که آن هم در جریان تحریم با مشکل رو به رو میشود.
علاوه بر این موضوعی که خیلی از داروخانه ها از آن گله دارند، مشکلات تسویه حساب بیمه هاست. مراجعین دارو را از داروخانه میگیرند و داروخانه ها باید با حساب و کتاب بیمه این دارو را تحویل دهند، اما بیمه گذاران چندین ماه تسویه حساب داروخانه ها را طول میدهند. به این ترتیب داروخانه یک ماه برای خرید دارو عقب میافتد و دارو هم گران تر میشود. در نهایت این موضوع باعث میشود به مردم هم به درستی خدمات داده نشود.
برخی از داروخانه ها هم به خاطر افزایش قیمت و نبود دارو، به مردم داروهای کمیاب را با اینکه موجودی دارند، عرضه نمیکنند در حالی که این دندان گردی در صنف داروخانه سلامتی مردم را به خطر میاندازد.
* کاسبی حلال باید به رسم تبدیل شود!/ دیر و زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد
کار خیر و درست باید در میان همه کسبه و اصناف تبدیل به یک رسم شود، این رسم نتیجهای جز خیر و برکت و باز شدن گرههای زندگی ندارد. کمک به دیگران و بازتاب کار خیر چرخه زنجیرهواری دارد که در نهایت نتیجه آن به زندگی فرد نیکوکار برمیگردد. برخی از مردم فکر میکنند وقتی کار خوبی را انجام میدهند، باید بهسرعت اثرش را ببینند، اما همیشه قرار نیست نتیجه خوبی را به سرعت دریافت کنیم. دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد!
پایان پیام/