رقابت ریلی/جنگ تجاری که به غرب آسیا نیز کشیده شد
همزمانی برخی اتفاقات در منطقه، بر میزان اهمیت آنها در رسانهها میافزاید. یکی از اتفاقاتی که در چند روز ابتدایی هفته جاری رخ داده و توانسته اهمیت زیادی در رسانههای جهان پیدا کند، سفر همزمان «جک سالیوان» مشاور امنیت ملی کاخ سفید به عربستان و «چین گانگ» وزیر خارجه چین به پاکستان است.
فارسپلاس؛ دیگر رسانهها- وطن امروز نوشت: تا به حال هر دو طرف یعنی مشاور امنیت ملی کاخ سفید و وزیر خارجه چین مواردی همچون ارتباط بهتر با کشورهای منطقه را دلیل اصلی این سفرها عنوان کردهاند اما یک مسأله اصلی ایالاتمتحده و چین را به منطقه کشانده است: خط آهن؛ یا به عبارت بهتر ایجاد خطوط ریلی جدید که میتواند جغرافیای سیاسی منطقه را دستخوش تغییرات زیادی کند.
روز یکشنبه جک سالیوان در دیدار با همتایان عربستانی، اماراتی و هندی خود در ریاض، به بررسی اجرایی شدن طرحی پرداخت که از آن با عنوان طرح اتصال «کشورهای خلیج [فارس] به هندوستان» یاد میشود؛ طرحی که بر اساس آن مجموعهای خطوط راهآهن، کشورهای عرب حوزه خلیجفارس را به یکدیگر متصل کرده و در عین حال با یک خط حملونقل دریایی، مجموعه این کشورها را به هندوستان وصل میکند.
در همین روز اما در پاکستان، وزیر خارجه چین در حال گرفتن عکس یادگاری با وزیر خارجه پاکستان و طالبان افغانستان بود. او که ماموریت داشت روابط بین طالبان و دولت پاکستان را بهبود بخشد، بر ضرورت مبارزه با تروریسم و امن کردن مسیرهای حملونقل و تجارت تأکید کرد. چین گانگ در عین حال با دست پر به ماموریت میانجیگری میان پاکستان و طالبان افغانستان رفته بود. پیشنهاد چین در این باره سرمایهگذاری و ایجاد «کریدور اقتصادی پاکستان– افغانستان» بود؛ اقدامی که در راستای اجرای طرح «ابتکار کمربند و جاده» بوده و تا پیش از این به دلیل حضور آمریکاییها در افغانستان و امن نبودن مسیر این کشور، طرحی برای اجرایی شدن آن وجود نداشت.
با خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان اما چین فرصت را بسیار مناسب دیده است که بازیگر «صلحساز» در منطقه باشد و بعد از تجربه موفق میانجیگری میان ایران و عربستان برای احیای روابطشان، این بار به سمت ۲ بازیگری برود که آمریکا در تعامل با هر دوی آنها با شکست مواجه شده و برخی در جهان اعتقاد دارند نمیتوانند بازیگران منطقی در روابط بینالملل باشند.
کریدور یا دالان اقتصادی پاکستان، موسوم به سیپک (CPEC)، مجموعهای از پروژههای زیرساختی است که هماکنون در سرتاسر پاکستان در حال احداث است.
این طرح اقتصادی شامل ایجاد و راهاندازی شبکههای حملونقل مدرن، ایجاد مناطق ویژه اقتصادی و تولید نیروگاههای انرژی در پاکستان است. چین قصد دارد از این طریق راه خود را برای رسیدن به بندر گواتر هموارتر ساخته و دسترسی سریعتری به کل منطقه غرب آسیا داشته باشد؛ به همین دلیل محور اصلی این طرح را ایجاد شبکه بزرگ آزادراهی و بزرگراهی و همچنین حملونقل ریلی تشکیل میدهد.
بر اساس گزارشهای منتشر شده، مدرنیزه کردن شبکههای حملونقلی ۱۱ میلیارد دلار هزینه در بر خواهد داشت و پکن قصد دارد با یک سرمایهگذاری بزرگ ۶ میلیارد و ۸۰ میلیون دلاری بیش از هزار و ۸۷۲ کیلومتر از خطوط ریلی کشور پاکستان را از جنوب تا شمال بازسازی کند. البته همه کشورهای منطقه از این سرمایهگذاری عظیم خوشحال نیستند.
هند که همیشه تهدید گسترش نفوذ چین در منطقه را بیخ گوش خود میبیند، از سال 2017 در پاسخ به این موضوع به دنبال همکاری با ایران بر سر کریدور شمال – جنوب برای دسترسی به آسیای مرکزی و قفقاز بود. البته بعد از مدتی به دلیل تحریمهای آمریکا و همچنین تیره شدن روابط تهران – دهلینو به دلیل افزایش درگیریهای دولت «نارندرا مودی» با مسلمانان، این موضوع چندان پیگیری نشد. به نظر میرسد آمریکا قصد دارد راههای نوینی را برای افزایش میزان نفوذ هند در منطقه پیش پای این کشور بگذارد و ایجاد شبکه ریلی و بزرگراهی بین کشورهای عرب منطقه و اتصال آن از طریق دریا به هند، یکی از این اقدامات است.
سایت خبری آکسیوس اما اطلاعات جالبتری را نیز در این باره به اشتراک گذاشته است که نشانمیدهد صحبتهای انجام شده بین جیک سالیوان و همتایانش از عربستان، امارات و هند، تنها درباره بهبود روابط این کشورها و همچنین روابط ایالاتمتحده با عربستان سعودی نبوده و درباره مساله عادیسازی روابط رژیم صهیونیستی با اعراب بویژه عربستان سعودی نیز صحبتهایی شده است. عربستان شروط بسیار جالبی را در این باره برای آمریکا مطرح کرده بود که یکی از آنها کمک ایالاتمتحده به ریاض برای دستیابی به انرژی هستهای یا ارائه موشکها و سامانههای دفاع موشکی جدید به خاندان سعودی بود.
به نظر میرسد بلینکن تلاش دارد بهعنوان نماینده دولتی که به هیچ وجه قصد ندارد عربستان را هستهای کند، مشوقهای دیگری در اختیار آل سعود قرار دهد و آن ایجاد ارتباطات اقتصادی با هندوستان به عنوان یکی از قدرتهای اقتصادی نوظهور در منطقه است. آکسیوس در همین زمینه نوشته است: «ایده اولیه از همان ابتدا درباره رابطه با اسرائیل بود؛ حدود 18 ماه پیش اجلاسی با عنوان I2U2 برگزار شد که شامل ایالاتمتحده، اسرائیل، هندوستان و امارات عربی متحده بود و در آن درباره مشوقهای اقتصادی به اعراب برای ارتباط با اسرائیل صحبت شده بود.
یکی از مقامات سابق رژیم صهیونیستی در همین باره آن زمان گفته بود: «هیچکس نمیخواست با صدای بلند این را اعلام کند اما تمام مسأله از همان روز اول، تقابل با چین در منطقه و تلاش برای عادیسازی روابط کشورهای عرب با اسرائیل بود». به نظر میرسد ایده اولیه ارتباط پیدا کردن کشورهای عرب منطقه از طریق خطوط ریلی از همان ابتدا توسط مقامات رژیم صهیونیستی مطرح شده بود؛ منتها آنها به دنبال تأمین مالی این پروژه، تلاش کردند پای هندوستان را به این پروژه باز کنند. در ابتدای امر قرار نبود عربستان نیز شامل این پروژه باشد اما در طول ماههای گذشته و با توجه به دور شدن بیش از پیش عربستان از سیاستهای آمریکا در منطقه، تلاش بر این شد که عربستان سعودی نیز جزئی از این پروژه باشد.
این پروژه چنان برای دولت بایدن مهم است که جیک سالیوان نتوانست ذوقزدگی خود در این باره را پنهان کند و قبل از سفر به منطقه، در سخنرانیای در مؤسسه «سیاست خاور نزدیک و واشنگتن» گفت: «اگر هیچ چیز از این سخنرانی را به یاد نیاورید، مطمئن شوید واژه I2U2 را به یاد خواهید داشت، چراکه در طول چند ماه آینده این کلمه را بسیار میشنوید».
شاید دولت بایدن چندان از طرح ترامپ با عنوان «توافق آبراهام» یاد نکند و تمایلی نداشته باشد که اعلام کند خود نیز بهدنبال همین مساله و عادیسازی روابط اعراب منطقه با رژیم صهیونیستی است اما سالیوان در این سخنرانی به صراحت گفته است «سیاست بایدن، «ائتلاف منطقهای» است. یک خاورمیانه یکپارچهتر و به هم پیوستهتر، به متحدان و شرکای ما قدرت میبخشد، صلح و رفاه منطقه را ارتقا میدهد و تقاضا برای منابع آمریکا در این منطقه را در درازمدت کاهش میدهد؛ البته بدون اینکه منافع اساسی ما یا حضور ما در منطقه را قربانی خود کند».
مسأله دیگری که فعلا از رسانهها مخفی مانده و به نظر میرسد در آینده نزدیک بیشتر درباره آن صحبت شود، احتمال پیوستن رسمی رژیم صهیونیستی به این طرح است؛ طرحی که از همان ابتدا قرار بوده سرزمینهای اشغالی را بههمراه دیگر کشورهای عرب منطقه به یکدیگر متصل ساخته و آن را به هندوستان وصل کند.
با وجود تمام این شرایط باید دید ابداعات دیپلماتیک ایالات متحده برای خارج کردن رژیم صهیونیستی از انزوا، دیگر چه خواهد بود و آیا طرحهای اینچنینی میتواند اجرایی شود؟ مشکل طرح آمریکا در برابر ابتکار کمربند و جاده چین این است که پکن در ابتدای امر مشخص میسازد که تا چه میزان میخواهد در هر کشوری سرمایهگذاری کند اما ایالاتمتحده بدون اینکه تلاشی برای سرمایهگذاری اقتصادی در منطقه داشته باشد یکراست سراغ منابع مالی اعراب منطقه میرود تا به بهانه ارتباط اعراب با هندوستان، اسرائیل را از بنبستهای اقتصادی و سیاسی نجات دهد!/ثمانه اکوان
پایان پیام/ت