برنامه زندگی| با برنامهریزی منطقی، قهرمان زندگی خود شوید
بسیاری از ما در دوران مختلف زندگی و به دلایل مختلف به برنامهریزی روی آوردهایم؛ برای کنکور، برگزاری یک مراسم یا هر هدف دیگری. اما چرا برای کارهای روزمره یا برای هر روزمان برنامه نریزیم؟ بدون برنامه ممکن است کارها از قلم بیفتد و زمان هرز برود و همینها دلیلی میشود برای حال بدمان. چرا این حال بد را برای همیشه از خودمان دور نگه نداریم؟
گروه زندگی: در قسمت قبل کمی برایتان قصه گفتیم تا بدانید در هر شرایطی و با هر میزان مشغلهای میتوان و باید برنامه داشت. وگرنه محکومیم به شکست و غرق شدن در روزمرگی و حتی خارج شدن زمام امور روزمره و ساده از دستمان!
گفتیم احیای یک قلم از زمانهای مرده و همین یک تغییر ساده در اوج مشغله و روزمرگی، چه اثراتی در روحیه و نشاطمان خواهد گذاشت و قرار شد در قسمت بعدی به این مسأله بپردازیم که اصلاً چرا به برنامه نیاز داریم و ماجرای هدف و راهبرد چیست.
در سلسله گزارشهای «برنامه زندگی» از صحبتهای خانم «نرگس مهاجر» کارشناس جامعهشناسی و کارشناس ارشد علوم تربیتی استفاده میکنیم.
با برنامهریزی از خودتان و زندگیتان راضی شوید!
بسیاری از ما در دوران مختلف زندگی و به دلایل مختلف به برنامهریزی روی آوردهایم؛ برای کنکور، برگزاری یک مراسم یا هر هدف دیگری. اما چرا برای کارهای روزمره یا برای هر روزمان برنامه نریزیم؟ میدانیم بدون برنامه ممکن است کارها از قلم بیفتد و زمان هرز برود و همینها دلیلی میشود برای حال بدمان. چرا این حال بد را برای همیشه از خودمان دور نگه نداریم؟
خانم «نرگس مهاجر» کارشناس ارشد علوم تربیتی و مدرس تفکر و مدیریت استراتژیک، که در سلسلهگزارشهای «برنامه زندگی» قرار است راهنمایمان باشد میگوید: «هدف ما، افزایش عملکرد و تجربهٔ حس رضایت از زندگی است. محور ما هستیم؛ صرف نظر از عوامل بیرونی و پیرامونمان. باید تغییر کنیم؛ در مدل فکر کردن و نیز عادتهای روزانه. وقتی بیبرنامه هستیم ممکن است تفریح کنیم، غذا بخوریم، مهمانی برویم و… اما از هیچ کدام اینها لذت نبریم. چون ذهنمان درگیر و ناراحت کارهایی است که انجام ندادهایم. با برنامه هم به کارهای روزانهمان میرسیم و هم به تفریحمان. ضمن اینکه تعادلی که بین اینها برقرار میشود، از خستگی و پریشانیمان جلوگیری میکند.».
تکبعدی برنامه نریزید
بعضی اوقات برنامههایی برای خودمان میریزیم که تمام ابعاد مهم زندگیمان را پوشش نمیدهند و صرفاً بر یک بعد (مثلاً درس، ورزش، کار یا… به تنهایی) تمرکز دارند. این برنامهها دیر یا زود باعث خستگی و کسالت روحی و حتی خدای ناکرده فروپاشی جسمی میشوند.
خانم مهاجر در این باره میگوید: «صرفاً یک برنامهٔ مکتوب خطکشیشده، ما را به حس رضایت از زندگی نمیرساند. بدن، جسم و سلامتی به عنوان سرمایهای ارزشمند باید در برنامههایمان در نظر گرفته شود. ما ربات نیستیم. باید تمام ابعاد وجودیمان را با هم در نظر بگیریم تا به همهٔ نیازهایمان با هم پاسخ داده شود و در نهایت به آرامش برسیم. سلامتی و شادابی روح و جسم توأماً باید لحاظ شود.».
رهبر فرزانهمان نیز سال 1386 در دیدار با اعضای انجمن اسلامی دانشآموزان فرمودند: «من به جوانها میگویم: تحصیل، تهذیب، ورزش. تحصیل کنید؛ یعنی نیروی خرد، فکر، مغز، علم در شما تقویت شود… در کنار تحصیل، تهذیب باشد… ورزش هم یک کار لازم است. من به همهٔ جوانها، دخترها، پسرها، توصیهٔ دائمیام این است که ورزش بکنند.». پس باید ابعاد مختلف وجود را با هم در نظر گرفت و رشد داد.
برنامهٔ معقول و منطقی بریزید
در برنامهریزی گاهی هم از آن طرف بوم میافتیم! طوری سفت و سخت برنامه میریزیم و مته به خشخاش میگذاریم که نمیتوانیم لحظهای خارج از برنامه به کار پیشبینینشدهای بپردازیم. چنین برنامهٔ غیرمنعطفی، بیشتر از آنکه به رشدمان کمک کند و باعث رضایتمان از زندگی شود، روحمان را میآزارد و اضطرابمان را افزایش میدهد. در نتیجه بعد از چند روز، از گرفتار شدن در این حصار خودخواسته کلافه میشویم و برمیگردیم به همان دوران سرخوشیِ بیبرنامگی!
خانم مهاجر دربارهٔ ویژگیهای برنامه میگوید: «یک برنامهٔ واقعی که هر روز امکان انجامش وجود داشته باشد و به کارهای روزمرهمان هم برسیم و تا رسیدن به هدف، دست از کار نکشیم. صرف نظر از اتفاقات و شرایط اطراف بتوانیم یک عملکرد معقول و قابل توجه روزانه را داشته باشیم. مهم اغلب روزها هستند. نه روزهایی که استثنائاتی پیش میآید.».
جوگیر نشوید؛ اگر شُدید در جو بمانید!
افراد معمولی خدایگان شروع طوفانی و ابتلا به بیانگیزگی و رها کردن در میانهٔ راه هستند. با خودمان صادق باشیم. در همین چند سال اخیر چند کار و دورهٔ آموزشی و باشگاه ورزشی را با انگیزهٔ فراوان شروع کردیم و کمی بعد، با بیحوصلگی بیخیالش شدیم؟ این شروع طوفانی منجر میشود به افزایش لحظهای عملکرد که موضوع بحث ما نیست، و ضمناً اگر بخواهیم با هم رک باشیم، یک ریال هم نمیارزد. چون خروجی و نتیجهٔ دندانگیری ندارد.
نرگس مهاجر، مشاوره در حوزهٔ مدیریت انگیزه و هوش عاطفی معتقد است: «افزایش عملکرد در زندگی، افزایش لحظهای عملکرد نیست. ممکن است شوق لحظهای باعث افزایش عملکرد فرد شود. ولی این گذراست. تمرکز ما بر عملکرد پایدار است. کمتر از ۵ درصد از کسانی که وارد فرآیند یادگیری یک مهارت میشوند، آموزش را کامل سپری میکنند. بقیه از روی هیجان و اشتیاق، آموزش را شروع میکنند، اما از ادامهٔ کار منصرف میشوند. رمز موفقیت در ثبات قدم و پشتکار نهفته است، نه صرفاً هوش.».
دفتر سرنوشتسازتان کو؟
در دورهٔ «برنامه زندگی» قرار است خانم نرگس مهاجر از فلسفهٔ تلاش، انگیزهٔ تلاش و لذت دستیابی به اهداف بالاتر از اهداف سطحی و عمومی زندگی برایمان بگوید. اصلاً چرا باید هدف داشت و چگونه باید هدف انتخاب کرد؟ به این بحث هم خواهیم پرداخت.
یک دفترچه بردارید و نکاتی را که از این مطالب به دست میآورید یادداشت کنید تا در گزارشهای بعدی بتوانید به آن مراجعه کنید. اصل مسأله این است «دقیقاً از خودتان چه میخواهید؟». این سؤال را از خودتان بپرسید و جوابش را در دفترتان بنویسید.
به قول خانم مهاجر: «عدهای هدف و آرزو دارند. اما برنامهریزی ندارند. عدهای همان هدف و آرزو را هم ندارند. اگر نمیدانید اشکال ندارد. در مطالب بعدی به این بخش هم میرسیم.». پس بد به دلتان راه ندهید. دفترچهتان را حاضر کنید و منتظر گزارشهای بعدی بمانید.
قهرمانها معمولی زندگی نمیکنند!
شده گاهی با خودتان فکر کنید اگر فلان استعدادتان را پرورش میدادید یا دنبال فلان علاقهتان را میگرفتید، الان به کجا رسیده بودید؟ نکتهٔ غمانگیز ماجرا اینجاست که بسیاری از ما حتی بعد از کشف استعداد و توانمندیمان، همت و پشتکار لازم برای پیگیری و پرورش آن را به خرج نمیدهیم یا آن را میان روزمرگیهایمان غرق میکنیم.
خانم مهاجر کنار ماست تا هر کدام از ما را به یک پدیده و الگو تبدیل کند: «ما آرزو یا انتظار قهرمان شدن از خودمان داریم. این با یک زندگی معمولی و بدون برنامه ممکن نیست. چرا پدیده نباشیم؟ با نوع و سبک زندگیمان دیگران را ترغیب کنیم که مثل ما زندگی کنند.».
تفکر راهبردی، ناجی قهرمانهای بالقوه از زندگی معمولی
تمام مقدماتی که تا اینجا گفتیم در مبحثی به نام تفکر استراتژیک یا تفکر راهبردی میگنجد. یعنی شیوهٔ بهتری برای فکر کردن. با راهنمایی خانم مهاجر قرار است به مسائل بسیار مهمی فکر کنیم: «کجا ایستادهایم و به کجا میخواهیم برسیم؟ چه عواملی در رسیدن ما به هدفمان مؤثر است؟ در این نوع تفکر، تشخیص موضوعات اصلی مهم میشود. میخواهیم فکر کنیم ببینیم بسته به شرایطی که داریم چطور باید زندگی کنیم تا به اهدافمان برسیم.».
جالب است بدانید ما در دین خودمان هم به چنین تفکری توصیه شدهایم. مولا علی علیهالسلام میفرمایند: «خداوند رحمت کند کسی را که بداند از کجا آمده، در کجا به سر میبرد، و به سوی کجا در حرکت است».
پس بار و بندیلتان را ببندید که با دو بال علم و دین، قرار است قدم در راه برنامهریزی و قهرمانشدن بگذاریم. قهرمان زندگی خودمان شدن! یا علی…
ادامه دارد…