اپوزیسیون و ابتذال در امرِ مبارزه سیاسی؛ از اعتصاب غذای دروغین تا ائتلاف پوشالی!
یکی از اتفاقی که در چند ماه گذشته در میانه اغتشاشات از جانب اپوزیسیون خارجنشین شاهد بودیم به ابتذال کشاندن وجوه مبارزه سیاسی و مفاهیمی مانند ائتلاف، همبستگی و اعتصاب بود.
فارسپلاس؛ دیگر رسانهها- تسنیم نوشت: افزایش رسانهها و شبکههای اجتماعی علیرغم محسنات آن، مشکلات و مصائبی را هم بهدنبال داشت که یکی از آنها گسترش پدیده سلبریتیسم و رشد ابتذال در ساحتهای مختلف حیات اجتماعی انسان است. از عرصه هنر گرفته تا در عرصه سیاست و دانشگاه با فضایی روبهرو هستیم که نخبگان جای خود را به چهرههایی دادهاند که بیش از آنکه دغدغهشان رفع مشکلات بشری و بیان راهحل باشد، چهره شدن و دنبالکننده پیدا کردن را طلب میکنند. در حقیقت شرایط پیش روی جامعه بشری به نحوی است که حتی نخبگان نیز میتوانند با قرار گرفتن در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی اندیشه و نخبگی را به ابتذال بکشانند.
از طرفی در همین فضا چه بسا انسانهای میانمایه بر اثر تبلیغات و رپرتاژ، ردای اندیشمندی و لیدری را بر تن کنند و عدهای ناآگاهانه به دنبال آنها راه بیفتند. اتفاقی که در چند ماه گذشته در میانه اغتشاشات از جانب اپوزیسیون خارجنشین شاهد بودیم که چگونه انواع وجوه مبارزه سیاسی را به ابتذال کشاندند؛ حرکتهای استهزاءآمیز آنها به قدری ایذایی و طنز بود که نشان داد اندک اعتبارشان بین ایرانیان خارج کشور را از بین بردند و از طرفی در امر مبارزه سیاسی نیز اعتقادی به کاری که میکنند ندارند و تنها دکوری از مبارزه را به نمایش گذاشتند.
یکی از کارهای مبتذلانهی اپوزیسیونِ خارج کشور و البته ایادی داخل کشورشان، در مسأله اعتصاب غذا رخ داد! این روش در طول تاریخ همواره یکی از مدلهای مبارزه سیاسی و مدنی بوده؛ از بابی ساندز مبارز ایرلندی که بر اثر اعتصاب غذا در سال 1981 جان خود را از دست داد تا مبارزان فلسطینی در سالهای اخیر که روزهای طولانی مدتی برای تحقق خواستههایشان اعتصاب غذا میکنند؛ در ایام اغتشاشات هم عدهای در خارج کشور به این روش متوسل شدند.
یکی از اعتصاب غذاهایی که اپوزیسیون روی آن مانور میداد، اعتصاب غذای وحید بهشتی در لندن است. وحید بهشتی که به بهانه مخالفت با جمهوری اسلامی، بیش از دو ماه در گوشهای از لندن مدعی اعتصاب غذا بود و در گفتگو با اینترنشنال میگفت روزانه تنها مقداری نمک و دوسه حبه قند میخورد، چند روز پیش برای آنچه ضعف جسمانی میگفت به بیمارستان منتقل شده بود.
در تصویری که از وی در دیدار با شهردار فرانکفورت آلمان منتشر شد، نشان میدهد نه خبری از اعتصاب غذا بوده نه ضعف جسمی و قطر بازوی وی گویای همه چیز است!
در مقابل وحید بهشتی که گرایشات چپگرایانه داشت، دو سلطنتطلب به نامهای شروین سواد کوهی و هابیل ماهور هم مدعی اعتصاب غذا شدند. اعتصاب غذایی که آنقدر تصنعی بود، داد خارجنشینان را هم درآورد! البته در داخل کشور هم اعتصاب غذای حسین رونقی و یا شایعه شکسته شدن پاهایش در زندان، در ماه اول اغتشاشات دستمایه کاربران فضای مجازی شد چون با انتشار عکسهای بعد از آزادی معلوم شد نه اعتصاب غذایی در کار بود نه شکستن پایی!
اپوزیسیون خارجنشین با خیال سقوط جمهوری اسلامی و پشتیبانی مردم از آنها، از تمام توان خود برای ضربه به ایران استفاده کرد و یکی از کارهایش دورهگردی در کشورهای اروپایی و دیدار با سران کشورهای خارجی بود؛ البته این دیدارها در حدی که آنها مانور میدادند نبود و با پروپاگاندای رسانهای تلاش داشتند نشان دهند که موافقت سران کشورهای اروپایی را علیه ایران گرفتهاند.
برای مثال در کنفرانس امنیتی مونیخ که نازنین بنیادی، مصی علینژاد و رضا پهلوی مدعی دعوت به این نشست بودند، در یک سالن فرعی و خارج از برنامه اصلی در قالب نشست مطبوعاتی صحبت کردند و هیچیک از مقامات کشورها با آنها دیداری نداشتند.
به تازگی نیز مصی علینژاد عکسی از حضور خود در مقر سازمان ملل در پشت تریبون منتشر کرد که مشخص شد در زمانی که سالن سازمان ملل خالی بوده پشت تریبون رفته و عکس گرفته و سوژه کاربران فضای مجازی شد.
دیدار وی با رئیسجمهور فرانسه هم با کمک یک نهاد تجزیهطلب کردی مستقر در آمریکا با نام JFK (سازمان عدالت برای کردستان) صورت گرفته بود و بعدها لادن برومند در مصاحبه با بیبیسی از دهانش پرید که مکرون در این دیدار اعلام کرد نه وظیفه داریم، نه اعتقاد داریم و نه مایلیم که نظام سیاسی شما را تغییر دهیم!
سفر رضا پهلوی به رژیم صهیونیستی را میتوان اوج بلاهت سیاسی آنها دانست؛ سفری که با انتقاد گسترده حتی از سمت خارجنشینان همراه بود و نشان داد آنها برای قدرت گرفتن ابایی از همپیمانی با دشمنان ملت ایران ندارند.
سیاستورزی مبتذل اپوزیسیون ایران بهحدی بود که علیرغم فشارهایی که در روزهای ابتدایی اغتشاشات از سمت کشورهای بیگانه به ایران وارد شد و علاوه بر موضعگیری وزرای خارجه دول اروپایی علیه ایران و حتی اخراج ایران از کمیسیون مقام زن ملل متحد، رفته رفته به اشتباه خود و فرومایگی اپوزیسیون پی بردند تا آنجا که در روزهای گذشته ایران رییس مجمع اجتماعی شورای حقوق بشر سازمان ملل شده است.
ائتلاف و اتحاد یکی از راهکارهای مبارزه سیاسی در دنیاست که بارها در آستانه انتخاباتها و یا نهضتهانام آن را شنیدهایم و بارها به حصول نتیجه انجامیده اما اپوزیسیون جمهوری اسلامی نام ائتلاف را هم به ابتذال کشانده است. آنها که چندماه بود نتوانسته بودند دورهم جمع شوند، در نهایت بهمنماه در نشستی در دانشگاه جورج تاون 4 نفر (رضا پهلوی، مصی علینژاد، نازنین بنیادی و حامد اسماعیلیون) کنار هم قرار گرفتند و گلشیفته فراهانی و عبدالله مهتدی و شیرین عبادی هم بصورت مجازی در آن شرکت کردند.
این نشست از حیث صحبتهای مطرح شده در آن زمان مورد انتقاد اپوزیسیون قرار گرفت، چنانچه عبدالکریم سروش با انتقاد از این نشست، گفت: "جلسهای بود و چند نفر شرکت کرده بودند که تقریباً بساط رهبری برای ایران پهن کردند و بهگمان اینکه نامی در رسانهها دارند، فکر کردند که در دلها هم جایی دارند. یکی از آنها(گلشیفته فراهانی) که تا امتحان نداد و سر تا پا برهنه نشد او را به درون خانواده هنری نپذیرفتند، چندتایی از آنها که هم اصلاً از عالم سیاست خبری ندارند. در میان آنها حتی یک پرچم ایران هم به چشم نمیخورد؛ نامی از اسلام و دیانت قاطبۀ مردم ایران در میان نبود بلکه اکثریت آنها کمال ناآشنایی با این سنت عظیم و قویم ایرانی داشتند و یکی از آنها هم که از تجزیهطلبان مشهور و بهنام است… ."
فارغ از مسائل مطرح شده و ترکیب این نشست که از تجزیهطلب تا سلطنتطلب در آن وجود داشت، همین ائتلاف نیمبند هم دوامی نداشت؛ ابتدا رضا پهلوی با بیان اینکه "بر سر پیوستن چهرههای پیشنهادی به گروه منشور، اجماع به دست نیامد" از آنها جدا شد. بعد از وی حامد اسماعیلیون و سپس نازنین بنیادی از این ائتلاف جدا شدند و به معنای واقعی کلمه ائتلاف را هم به ابتذال کشاندند.
پایان پیام/ت