این پاکستانیها با نوشیدنی مخصوصشان کام زائران امام رضا (ع) را شیرین میکنند
با خواهش و التماس فقط برای یک روز چایخانه امام رضا (ع) را در اختیار گرفتند تا نوشیدنی مخصوص پاکستانیها را برای زائران آماده کنند، نوشیدنی گرم که آماده کردن آن کار طاقت فرسایی است اما عشق به امام رئوف چیز دیگری است.
خبرگزاری فارس – گروه قرآن و فعالیتهای دینی: پیش از آنکه چادرشان از پشت بنرها نمایان شود، نوای گرم موسیقیشان به گوش میرسد، یک موسیقی گوشنواز با آواز پاکستانی که اگرچه متوجه معنای واژههایش نمیشوی، اما مفهوم آن در گوش جانت مینشیند و تو میفهمی که با سوزِ دل دارد قربانصدقه امام رضایش میشود. پیشتر میروم، حالا دیگر چادر و سایهبان بزرگ سفیدرنگشان هم پیداست و مردان و زنان پرتعدادی که هر کدام یک لیوان شیرچای در دست، به دنبال پناه و سایهای هستند برای نشستن و نوشیدن و گوشِ جان سپردن به موسیقی دلنواز پاکستانی.
اینجا چایخانه صحن امام حسن مجتبی(ع) است؛ صحن کریم اهل بیت که قرعه پهن شدن بساط کریمانهاش امروز به نام پاکستانیهای دست و دلباز و دلباخته شاه خراسان افتاده است. اینجا در صحن امام حسن مجتبی که خیلیها هنوز به نام «هدایت» آن را در خاطر دارند، یکی از سه چایخانه حرم مطهر برپا شده است؛ چایخانهای که تا همین یک سال پیش با موقوفات امام رضا(ع) اداره میشد، اما مدتی است امامرضادوستهای سرتاسر کشور برای ادارهاش سر و دست میشکنند.
خیرین ارادتمند آستان شاه توس آنقدر زیاد هستند و در صفِ خدمت ردیف، که گاهی مثل همین امروز پیش میآید که گروهی، یک روز یا چندین ساعت، از گروه خیرِ مستقر قرض بگیرد و در آن بازه کوتاه زمانی ارادت خود را به شاه توس با پذیرایی جانانه از زوارش نشان دهند. مثل همین حالا که خیرین پاکستانی این چایخانه را از خیرین رفسنجانی برای یک روز قرض گرفتهاند تا کام زائرینِ یار را با محبوبترین نوشیدنی سرزمینشان شیرین کنند، شاید که به چشم یار بیایند و دلبر ببیند و بپسندد.
بفرمایید یک لیوان شیرچای
بانی بساط شیرچایی این چایخانه، یک تاجرِ خیر پاکستانی به نام ابرار است که انگار خودش ایران نیست، اما به سفارش و با هزینه او صدها لیتر شیر خریداری شده و چای مخصوص شیرچایی پاکستانیها از کشور همسایه جنوب شرقی خریداری و به ایران آورده شده است. اینها را سید خرمعباس نقوی میگوید، جوان ۳۰ سالهای که خودش پاکستانی است و هم در جامعه المصطفی علوم حدیث میخواند و هم هرجا پای خدمت به زوار امام رضا(ع) در میان باشد، پای کار است: «به ما گفتند بیایید شیرچایی آماده کنید، ما هم آمدیم. شیرچایی محبوبترین نوشیدنی گرم مردم هند و پاکستان است و آمادهسازیاش کار زمانبری است، هم بلدی میخواهد و هم چای مخصوص، برای همین گفتیم برای طبخ آن چای تپالِ دانهدار از پاکستان خریداری کنند و بیاورند.»
سید خرمعباس برای طبخ چای تنها نیست و علیکاظم ۳۳ ساله او را همراهی میکند: «پخت شیرچایی که نوشیدنی خاص و محبوب مردم ماست، کار سختی است. شیر و شکر و چای و کمی هل را توی دیگ میریزیم و بیش از یک ساعت و نیم روی شعله پرفشار گاز هم میزنیم که هم ته نگیرد و هم به آرامی آماده شود تا نتیجهاش بشود یک معجون خوشطعم و انرژیزا» سیدخرم عباس و علیکاظم که فارسی را هم خوب بلدند، هر دو اهل ولایت لاهور هستند و هر دو ۶ سالی میشود برای تحصیل علوم دینی و به عشق امام رضا به مشهد آمدهاند و خدمت به زوار امام رئوف، چاشنیِ زندگی روزانهشان شده است.
علیکاظم اهل شهر عبدالحکیم در نزدیکی لاهور است و سیدخرمعباس اهل جهنگِ لاهور. باحیا و آرام و شمرده صحبت میکنند، دلشان نمیخواهد شناخته شوند، میگویند که اگر عکس و اسمشان جایی بیاید، خدمتشان به ریا آلوده میشود. توی آشپزخانه دانشگاه رضوی، نفر سومی هم آنها را همراهی میکند و پای شعله گازهای طبخ شیرچایی عرق میریزد؛ محمدحسن لاشاری که اهل سنده کراچی است و همچنان پای شعله گاز و دور از چشم ما و زوار اطراف چایخانه. این سه خادم پاکستانی امام رضا(ع) حالا برای خودشان یکپا مشهدی شدهاند، همینجا ازدواج کرده و هر کدام یکی دو فرزند دارند.
کار پخت و توزیع شیرچاییِ همسایگانِ خیرِ شرقی اما به این سه نفر محدود نمیشود و یک سرپرست و یک تیم خواننده و نوازنده هم آنها را همراهی میکنند. همه اینها امروز توی صحن امام حسن(ع) جمع شدهاند تا کام زوار امام رضا(ع) را شیرین کنند و گوششان را با مولودی و مدحخوانی گوشنواز بنوازند، خلاصهاش میشود اینکه دور و نزدیک، دور از چشم و جلوی دید، هرکاری میکنند که بهچشم شاه خراسان بیایند، که یار خریدارشان شود، که فقط یک نظر از روی مهر به سرتاپایشان بیندازد و مهر تاییدش را روی پرونده عمرشان بنشاند.
پشت پردههای عاشقی
جلوی پیشخوان چایخانه صحن کریم اهل بیت ایستادهام. خادم سبزپوش داخل چایخانه یک لیوان شیرچایی توی سینی تعارفم میکند، خادمهای توی چایخانه همگی رفسنجانی هستند. امروز محل خدمتشان را در اختیار خیرین پاکستانی قرار دادهاند، اما کار توزیع شیرچایی با خودشان است. لیوان شیرچایی را آرام مزمزه میکنم، گرم و شیرین و مطبوع است، اما اگر سیدخرمعباس، جوان سیهچرده پاکستانی نمیگفت، هرگز فکرش را هم نمیکردم که برای طبخ آن حدود ۲ ساعت در این ظهر گرم خردادی عرق ریختهاند. یا اگر علیکاظم نمیگفت، نمیدانستم این شیرچای محبوبترین نوشیدنی آنهاست، آنقدر که به گفته او اگر به یک میهمانی با سفرههای پر از خوراکیهای لذیذ، یا ظرفهای لبریز از نقره و طلا دعوت شوید، اما در آن بزم خبری از شیرچایی نباشد، انگار چیزی نیست و پذیرایی نشدهاید!
در واقع نه من و نه هیچکدام از زائرانی که لیوان شیرچایی را در چند ثانیه و چند جرعه سرمیکشند اینها را نمیدانند، اما خب، مگر چه اهمیتی دارد؟! مهم این است که یک دلباخته اهل بیت، یک امامرضایی تمام عیارِ غیرهموطن، یک گروه عاشقِ بیادعا را از چندهزارکیلومتر آنطرفتر دورهم جمع کرده تا با محبوبترین نوشیدنیشان به زائران یار خدمت کند و بگوید همینقدر بیادعا، همینقدر بیهیاهو و بیچشمداشت عاشقت هستیم و دوستت داریم.
پایان پیام/