مصوبه مهم شورای عالی انقلاب فرهنگی و جنگ روایتها
فعالیتهای شبکه نمایش خانگی همواره یک اصل مهم را یادآور میشود، نظارت بر این فعالیتها امری مهم و اجتناب ناپذیر است، اتفاقی که بعد از مدتها با مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی رنگ قانونی بودن به خود گرفت، مصوبهای که میتواند شلختگیهای موجود میان پلتفرمها را سامان دهد.
به گزارش خبرنگار هنر خبرگزاری فارس، فعالیتهای شبکه نمایش خانگی همواره یک اصل مهم را یادآور میشود، نظارت بر این فعالیتها امری مهم و اجتناب ناپذیر است، اتفاقی که بعد از مدتها با مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی رنگ قانونی بودن به خود گرفت، مصوبهای که میتواند شلختگیهای موجود میان پلتفرمها را سامان دهد. با این همه این بعد از صدور مصوبه، قاب بندیهای متفاوتی نسبت به موضوع صورت گرفته است. به این معنا که گروههای مختلف تلاش کردهاند، روایت خاص خودشان را از موضوع ارائه کنند. اما به راستی واقعیت ماجرا چیست و روایت اصلی را از چه منظری میتوان خوانش کرد؟
*برخی تولیدات نمایش خانگی، شبیه برنامههای ماهوارهای است
پیش از این زهره سادات لاجوردی عضو کمیسیون فرهنگی مجلس در خصوص لزوم نظارت بر شبکه نمایش خانگی، گفت: «در سنوات اخیر بهویژه پس از همهگیری کرونا شبکه نمایش خانگی با استقبال خوب و مناسبی از سوی مردم همراه شد.»
لاجوردی در عین حال با اشاره به انتقادات از برخی تولیدات نمایش خانگی یادآور شد: «برخی موارد بیبندوباری اخلاقی یا ابتذال مضامین در برخی فیلمهای ارائه شده در پلتفرمهای نمایش خانگی چیزی کم از فیلمهای ماهواره نداشته و نسبت به مسائلی که بعضاً در برخی لایههای جامعه وجود دارد بزرگنمایی صورت گرفته که در مقایسه با عرف اجتماعی و هنجارهای مورد احترام جامعه ایرانی، نمایش این قبیل فیلمها به نوعی قبحشکنی از برخی رفتارها و ناهنجاریها محسوب میشود.»
وی با بیان اینکه موضوع رسانه بسیار مهم است و تاثیراتش را فرهنگ و جامعه گذاشته است، گفت: «از این به بعد نیز شاهد تاثیرگذاری بیشتر خواهیم بود اما در این میان مسئله این است که متاسفانه در حال حاضر نظارت لازم بر اینگونه موضوعات وجود ندارد و هر از گاهی یکسری از فیلم ها و سریال هایی بعنوان مثال در فیلیمو و یا سایر شبکه های نمایش خانگی پخش می شود که مناسب نیست.»
نماینده مردم تهران در مجلس گفت: «فرهنگ مردم تحت تاثیر رسانه ها قرار دارد و بسیاری از آنچه در این فیلم ها به نمایش درمی آید با فرهنگ ما متعارض است و سعی شان بر این است که روابط خارح از عرف را عادی سازی کنند و با توجه چنین موضوعاتی رفته رفته شاهدیم سبک زندگی مردم در حال تعییر و به سبک زندگی غربی پیش می برد.»
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس گفت: «به این ترتیب به طور جدی به دنبال ورود به این موضوع هستیم، چرا که باید نظارت جدی در این خصوص داشته باشیم تا دیگر شاهد نمایش فیلم ها و سریال های نامناسب نباشیم.»
نماینده مردم تهران در مجلس خاطر نشان کرد: به دلیل تأثیر پذیری بسیار زیادی که نسبت به محتواهای تولید شده و پخش شده در نمایش خانگی و فضای کنونی جامعه و مخاطبین این برنامه که از قشر نوجوان وجوان جامعه هم هستند باید نسبت به این مسئله ورود کرده و درخواست اصلاح و تغییر نگرش در رویه ساخت چنین محتواها که تغییر دهنده و مغایر با فرهنگ ایرانی و اسلامی هستند را داشته باشیم.
*جنگ روایتها در موضوع نظارت بر پلتفرمها
علی اکبر عبدالعلیزاده در این رابطه نوشت: «وقتی از جنگ شناختی یا نبرد روایتها سخن میگوییم و آن را نبردی تمامعیار و پیچیدهتر از جنگهای فیزیکی میدانیم، بیش از اینکه به دشمنان فرامرز نظر داشته باشیم، باید به جریانهای داخلی پرخطر توجه کنیم؛ چرا که در این نبرد، خاکریزهای دشمن بیرون مرزهای جغرافیایی نیست، بلکه درست در دل نهادهای داخلی و در میان اقشار جامعه است و سربازان دشمن آنقدر خوب در میان خودیها جا خوش کردهاند که حتی از نظر ظاهری هم قابل شناسایی نیستند. یعنی وقتی ما دنبال چهرههایی شبیه افسران بعثی یا کلیشههای جاسوس انگلیسی و … میگردیم، دشمن با استانداردترین چهرههای بهظاهر انقلابی و در رسانهها و نهادهای رسمی کارش را با دروغپردازی، شبههافکنی و تفرقهپراکنی، تغییر اولویتها و… پیش میبرد.
کار سخت است و به همین خاطر میبینیم با وجود تاکیدات مقام معظم رهبری و اهل نظر، متاسفانه ساختار رسمی کشور در خطایی مستمر، کمتر از هر محور دیگری به موضوع و موضع فرهنگی توجه دارد. غافل از اینکه همین خطای پرهزینه، حاصل آتشتهیه خاکریزهای دشمن در این نبرد فراگیر است.
به عنوان نمونه در موضع عمل به «تنظیمگری فضای رسانههای فراگیر» نظر بیندازیم.
سپاه ابرههای متشکل از برخی افراد رسانهای که ساز مخالفت با قانون و دفاع از هرجومرج و ولنگاری موجود در پلتفرمها را میزنند و از قضا در رسانههای رسمی، نهادهای دولتی و حاکمیتی حضور دارند، تحت نفوذ یک پلتفرم بهظاهر دارای مجوز که اتفاقا با بهرهگیری از رانتهای دولتی و امنیتی پروار شده، سالها مانع شفافسازی در تعیین مسئولیتها و اختیارات میان دو نهاد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و صداوسیما شدند. وقتی شفافسازی هم انجام شد و براساس قانون نظارت و تنظیمگری بر پلتفرمها تحتنظر صداوسیما و بازوی اجراییاش «ساترا» درآمد، بازهم دائما شبهه بهراه انداختند و تلاش کردند با تفرقهافکنی و جوسازی بین دو نهاد، آب را گلآلود کنند و ماهی خود را بگیرند. وقتی مجلس ساختار و بودجه ساترا را تصویب کرد، بر طبل این کوبیدند که ساترا هیچ مبنای قانونی ندارد! حالا شورایعالی انقلاب فرهنگی به عنوان نهادی که مصوباتش در حوزه فرهنگ و هنر مصداق قانون است، مصوبهای در قالب فصلالخطاب تصویب کرده اما بازهم بهسرعت، روند تخریبی تازهای میسازند.
هنوز امضای مصوبه خشک نشده، سپاه ابرهه، سربازان رسانهاش را بهخط میکند که بر این جایگاه قانونی هم شبهه وارد کند.
بر این اساس چند نکته قابل فهم است:
1- موضوع پلتفرمها که موضوعی اساسا فرهنگی است، بیش از آنکه من و شما تصور کنیم در نبرد شناختی دشمن مهم است و تنظیمگری آن در این نبرد، باید همواره بلاتکلیف بماند، حتی اگر فونداسیون قوی قانونی داشته باشد.
2- جریانی که در خدمت رقیب است را نه در خاکریز دشمن که باید در خاکریزهای داخلی جستوجو کرد.
3- بیشک اساس و ریشه این جنگ در حوزههای فرهنگی است و نبرد در این هزارتو، سربازان خردمند و مسلط به موضوعات و مجهز به ابزار بصیرت، جریانشناسی و … میخواهد.
پایان پیام/