از «سیاست» برجامی تا برجام «سیاسی»
8 سال پیش که توافق هستهای به امضا رسید، قرار بود امضای برجام دستاوردهای مختلفی داشته باشد.
فارس پلاس؛ دیگر رسانهها – صبح نو نوشت: 23 تیرماه 1394 بود که توافق هستهای میان ایران و گروه 1+ 5 در وین به امضا برسید. توافقی که پس از طی کردن مسیر طولانی در مذاکرات سعدآباد و توافقنامه بروکسل و پاریس، در نهایت به دولت روحانی رسید و با انتقال مسئولیت مذاکرات از شورایعالی امنیت ملی به وزارت خارجه توافقی بهصورت جامع و مکتوب با عنوان برنامه جامع اقدام مشترک و اسم اختصاری «برجام» به امضا رسید. البته برجام آنچنان که باید و شاید انتظارات را برآورده نکرد و همانگونه که محمدباقر نوبخت، سخنگوی وقت دولت در آذر 94 بر این مسأله تأکید داشت که «اجرای برجام سالها طول میکشد»، عملا بهخوبی میتوان این پیام را از این جمله دریافت کرد که از همان هشت سال پیش هم قرار نبود برجام، بهبودی را در وضعیت اقتصادی ایران ایجاد کند؛ اما چرا حسن روحانی، رئیسجمهوری وقت، انتظارات را از برجام بهگونهای بالا برد که علی ربیعی یکی از چهره های نزدیک به او، اخیرا در گفتوگو با فریدون جیرانی تصریح کرده که «بخشی از وقایع خیابانی سال ۱۴۰۱ ناشی از ناامیدی بعد از برجام بود.» اما برجام چگونه منجر به ناامیدی شد؟
هشت سال پیش که توافق هستهای به امضا رسید، قرار بود امضای برجام دستاوردهای مختلفی را داشته باشد. در آن روزها عملا برجام به آفتابی تابان مبدل شده بود که میتوانست همه نیازمندیهای کشور از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را فراهم سازد و همه مشکلات از آب خوردن مردم تا ازدواج جوانان را حل کند. با روی کار آمدن دولت روحانی در بازهای کمتر از 100 روز از تشکیل دولت و در سوم آذرماه 92، ایران و 1+5 در ژنو به یک توافق موقت دست پیدا کردند. مذاکرات فشرده و طولانیمدت طرفین موجب شد تا در نهایت در 23 تیرماه 94، پس از ۱۷ روز مذاکره در وین، ایران و 1+5 به یک توافق جامع و نهایی دست پیدا کنند. توافقی که بهزعم برخی، تعهدات طرفین در آن یکسان نبود و بر اساس آن، ایران نهتنها موظف به انجام کامل تعهداتش میشد، بلکه این تعهدات نیز باید از سوی آژانس، راستیآزمایی میشد و پس از آن، تعهدات طرف غربی آغاز میشد. شاید مهمترین اشتباهی که دولت در زمینه برجام انجام داد این است که به میزانی توقعات از برجام را بالا برد که عملا همه چشم امیدها به این معاهده دوخته شد و در عین حال اجرایی نشدن این مسأله، تمام امیدها را ناامید کرد.
بازی سیاسی روحانی با برجام بدون تضمین
«هم چرخ سانتریفیوژ بچرخد، هم چرخ زندگی مردم.» این شعاری بود که حسن روحانی در انتخابات 92 برای گرهزدن سیاست خارجی به مسأله اقتصاد مطرح کرد و این موضوع به فضایی در کشور منجر شد که در نهایت حل تمامی مشکلات، معطوف به صلح با آمریکا شد. در همین راستا پس از پیروزی حسن روحانی در انتخابات، مذاکرات هستهای با محوریت ظریف در همان ماههای ابتدایی دولت یازدهم آغاز شد. اگرچه قرار بود که در این مذاکرات، تحریمها بهصورت یکباره برداشته شوند، ولی نهتنها این اقدام صورت نگرفت، بلکه این دولت به این موضوع به چشم یک پروژه سیاسی نگاه میکرد تا این پروژه بتواند دوام آنها را در آینده سپهر سیاسی ایران تضمین کند و بتوانند از این مسأله بهعنوان ابزاری برای پیروزی در سیاست داخلی بهره ببرند. در همین راستا ظریف یک سال پیش از انتخابات مجلس دهم، هشدارهایی را به طرف غربی مبنی بر اینکه امضا نشدن توافق میتواند به روی کار آمدن تندروها منجر شود، داد. در نتیجه تیم سیاست خارجی دولت روحانی به جای اینکه تمرکزش را روی اجرای درست برجام بگذارد، عملا جنبه سیاست داخلی به آن داد و با ایده «هر توافقی بهتر از عدم توافق است»، توافقی را پذیرفت که کشور همچنان درگیر مناسبات و مختصات آن است.
تعجیل دولت برای انجام هر توافقی موجب شد که محمدجواد ظریف، تنها توانست رضایت بخشی از حزب دموکرات آمریکا را بگیرد و در نهایت این توافق یکطرفه، ضعیف، نیمبند و فاقد هرگونه ضمانت اجرایی نتوانست مطالبات ایران را اجرایی کند. آن هم در شرایطی که قرار بود امضای جان کری، وزیر خارجه وقت آمریکا، تضمین محکمی برای این مسأله باشد؛ اما نهتنها این موضوع ضمانتی را برای کشورمان ایجاد نکرد، بلکه بیتوجهی به هشدارهای کارشناسان مخصوصا در اجرا در خصوص سراسیمگی، بیمبالاتی و بیتوجهی به نظر کارشناسان موجب شد که توافق سستی برای ایران به امضا برسد و عملا چند ماه بعد با یک تغییر سیاسی در کاخ سفید، از اساس نابود شود.
خوشبینی ظریف به پایداری برجام در دوره ترامپ
با روی کار آمدن ترامپ در نیمه دوم سال 1395، وضعیت برای دولت روحانی متفاوت شد؛ چراکه او بارها نسبت به خروج خود از برجام هشدار داده بود. در نتیجه خروج ترامپ از برجام به هیچ عنوان امر غیرقابل پیشبینی و غیرقابل تصوری نبود. در همینباره، کارشناسان بارها ظریف و همکارانش را به خروج احتمالی ترامپ از برجام انذار دادند؛ اما خوشبینی دولت یازدهم، هشدارها را بینتیجه گذاشت. 18 اردیبهشتماه 97 بود که ترامپ در اقدامی برخلاف تعهدات برجامی، بهصورت یکجانبه از این توافق بینالمللی خارج شد و عملا این مسأله موجب شد تا اعمال تحریمهای یکجانبه علیه ملت ایران که سنگ بنای آن در دولت اوباما گذاشته شده بود، تشدید شود.
اینستکس، بازی اروپاییها با ایران برای خرید وقت
اروپاییها پس از خروج یکجانبه آمریکا از برجام، بهعنوان اعضای باقیمانده در این توافقنامه، ضمن اصرارشان برای باقی نگهداشتن ایران در این توافق، اوایل بهمن ۱۳۹۷ و پس از ماهها اتلاف وقت، اقدام به ایجاد و راهاندازی کانال مالی با ایران تحت عنوان اینستکس (کانال تأمین اقلام عمدتا دارویی) کردند تا ایران را پایبند به تعهدات برجامیاش نگه دارند. با این وجود عملا از همان ابتدا هم مشخص بود که این مسأله به جایی نمیرسد و تروئیکای اروپا، در قضیه تعامل با ایران، عزم جدی برای منتفع ساختن اقتصادی ایران از برجام ندارند. در نتیجه برجام برخلاف تصویرسازی که از آن در دولت روحانی صورت گرفته بود، عملا وابسته به حضور یا عدم حضور آمریکا بود. موضوعی که به نظر میرسد چندان اهمیتی برای تیم دیپلماسی روحانی نداشت و ایران به این بهانه، چه در دولت اوباما و چه در دولت ترامپ و حالا در دولت بایدن، با تحریمهای مختلفی روبهرو شد. رویهای که پس از خروج آمریکا از برجام هم به نحو دیگری با اروپاییها ادامه پیدا کرد و عملا آنان در اینستکس، ایران را بازیچه خود قرار دادند. در نتیجه همانگونه که خودشان به این مسأله اذعان داشتند، اینستکس، نوزادی ناقصالخلقه و وعدهای پوچ بود و عملا هیچ دستاورد ملموسی برای ایران به همراه نداشت. اروپا ناتوانتر از آن بود که بدون اجازه آمریکا بتواند اقدامی صورت دهد.
کاهش تعهدات برجامی ایران، در اولین سالگرد خروج آمریکا
این روند ادامه داشت تا اینکه ایران در سالگرد خروج آمریکا از برجام، روند کاهش تعهدات خود را آغاز کرد. بر همین اساس و در گام اول؛ توقف فروش ذخایر اورانیوم غنیشده و ذخایر آبسنگین، در گام دوم؛ عبور از غنیسازی 3.67، در گام سوم؛ لغو محدودیتهای تحقیق و توسعه، در گام چهارم؛ گازدهی در فردو و در گام پنجم؛ توقف تمام محدودیتهای عملیاتی ایران، اجرایی شدند. این پنج گام در واقع پاسخی به نقض عهد آمریکا و اروپا در تأمین منافع برجامی بود. البته تمامی این گامها عملا موجب بازگشت آمریکا به برجام یا تغییر رفتار اروپاییها در زمینه اجرای تعهداتشان مقابل ایران نشد. در همین راستا ایران در اواسط آذرماه 1399 دست به اقدام مهمتری زد و آن این بود که مجلس شورای اسلامی در چارچوب گامهای کاهش تعهدات هسته ای، طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریمها را به تصویب نهایی رساند. کلیات و جزئیات این قانون که طرح آن با قید دو فوریت و بعد از شهادت محسن فخریزاده، دانشمند هستهای کشورمان در دستور کار مجلس قرار گرفته بود، سازمان انرژی اتمی کشورمان را جهت استفاده صلحآمیز به تولید اورانیوم با غنای ۲۰ درصد و ذخیره سالانه آن به میزان حداقل ۱۲۰ کیلوگرم در داخل کشور موظف کرد. از طرفی در جهت تحقق ظرفیت یکصدونود هزار سو غنیسازی، سازمان انرژی اتمی ایران، مکلف شد بلافاصله پس از تصویب این قانون، ظرفیت غنیسازی و تولید اورانیوم غنیسازی شده با سطح غنای متناسب هر یک از مصارف صلحآمیز کشور را به میزان ماهانه حداقل ۵۰۰ کیلوگرم افزایش دهد و نسبت به نگهداری و انباشت مواد غنیشده در کشور اقدام کند.
توافق ایران و آژانس بینالمللی اتمی بر سر مسائل هستهای
اصلاحطلبان بهعنوان حامیان اصلی دولت روحانی، هجمه شدیدی علیه قانون راهبردی لغو تحریمها به راه انداختند. حتی شخص روحانی بارها از این مسأله بهعنوان مسدود کردن موضوع مذاکره نام برد. این موضوع در حالی از سوی رئیسجمهور سابق مطرح میشد که دور جدیدی از مذاکرات ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، پس از این مصوبه آغاز شد. روحانی حتی اخیرا در جمع مدیران دولتهای یازدهم و دوازدهم مدعی شد که ایران در اسفند 1399 در آستانه توافق بود. این درحالی است که مذاکرات مربوط به احیای برجام، از فروردین 1400 آغاز شد و با انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم، عملا به حالت تعلیق درآمد. با روی کارآمدن دولت رئیسی، نگاه سیاست خارجی ایران به برجام حداقل از منظر تاکتیکی، دچار برخی تغییرات شد.
جمعبندی نشدن و عدم اتخاذ تصمیم نهایی برآمده از مذاکرات، موجب شد دولت درباره برجام به تعیین تکلیف و تصمیمسازی نرسد. روندی که التهابات اجتماعی سال گذشته، جبرا موضوع هستهای را حداقل بهصورت موقت، از دستور کار کشورهای غربی خارج کرد و موجب شد برجام، در میانه آشوب اپوزیسیون به محاق برود. با گذشت دو سال از دولت سیزدهم، به نظر میرسد تکلیف احیای برجام سختتر از گذشته شده باشد.
آمریکا چه میخواهد، ایران چه میگوید؟
مذاکرات میان ایران و آمریکا مدتهاست بهصورت غیرمستقیم در عمان جریان دارد و ماحصل این مذاکرات، خود را در تبادل زندانیان یا رفع برخی اموال بلوکه شده نشان میدهد. با این حال، از دور خارج شدن افرادی نظیر رابرت مالی، بالقوه میتواند مسیر آتی مذاکرات را دچار وقفه سازد.
ناگفته نماند که یکی از برنامههای مهم دولت بایدن، تلاش برای تحقق پلن C با هدف کنترل مخاصمات، به توازن کشیدن اختلافات با ایران و نیز مبنا قراردادن این پلن، برای نوشتن برجام جدید است. موضوعی که ایران زیر بار آن نمیرود و معتقد است که اگر قرار بر احیای برجام است، این احیا باید بر مبنای توافق سال 2015 باشد و این اصل بازبینی شود که ایران به دنبال رفع واقعی تحریمهاست نه رفع کاغذی.
پایان پیام/غ