در فضیلت علمداری علمدار کربلا
باید در بیان عظمت افتخار پرچمداری یادآور شد که این افتخار نصیب بزرگانی چون حمزه عموی پیامبر و امیرالمؤمنین علی و عباس بن علی علیهم السلام شده است. علمداری هر ملت و قومی منصبی نیست که بتوان به هرکسی سپرد. باید در هر عرصه و میدانی، پرچم ملت را به کسی سپرد که امین، شجاع و وفادار و راسخ در عقیده باشد.
فارسپلاس؛ داود مهدویزادگان در یاداشتی نوشت: لواء و رایت و عَلم، هر سه واژه در صدر اسلام با مختصر اختلاف در موضع استعمال به یک معنا است. اگرچه کاربرد عَلم عام تر است. پرچم نشان قوم و قبیله و ملت است که به منظور شناسایی و شناساندن استفاده میشود. در گذشته بیشترین کاربرد آن در میدان جنگ بوده است.
اهتزاز پرچم لشکر در میدان رزم از جهات مختلف اهمیت دارد. اجتماع و شناسایی مختصات مکانی لشکریان و امیدواری و تقویت روحیه و پایمردی در جنگاوری از وجوه مهمه برپایی عَلم است. به همین خاطر، پرچمدار مسؤولیت گرانی بر عهده دارد و تا پای جان میکوشد که آن را در برافراشته نگه دارد. و باز به همین خاطر، دشمن میکوشد که علمدار را از پای در آورد تا روحیه جنگاوران خصم تضعیف و تسلیم شود.
لواء در جنگها به دست دلاورترین و شجاع ترین جنگاوران سپرده میشد تا سربازان روحیه بگیرند و نیروهای دشمن به وحشت افتند. اولین علمدار در صدر اسلام عموی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حضرت حمزه بن عبد المطلب بود. بعد شهادت آن حضرت، امیرالمؤمنین علی علیه السلام پرچمدار مسلمانان بود.
گاه علمدار لشکر به دلیل شایستگیهایی که دارد به عنوان فرمانده لشکر انتخاب میشود. چنانکه در فتح قلعه خیبر یهودیان، پرچم و فرماندهی عملیات به دو صحابی، ابوبکر و عمر سپرده شد ولی آن دو موفق به فتح قلعه نشدند تا اینکه رسول خدا فرمود: «لاعطین الرایة غدا رجلا یحب الله و رسوله (و یحبه الله و رسوله) یفتح الله علی یدیه لیس بفرار، همانا فردا این رایت را به مردی خواهم داد که خدای و رسول او را دوست دارد (در بعض روایات: و خدا و رسول او هم او را دوست دارند) خدا خیبر را به دست او میگشاید. او هرگز نمیگریزد". و او کسی جز علی نبود و قلعه خیبر به علمداری و فرماندهی آن حضرت فتح شد.
همه یاران ابا عبدالله الحسین علیه السلام در صحرای کربلا، در روز عاشورا از برترین جنگاوران دلیر عرب بودند. هر یک از آنان شایستگی علمداری سپاه امام حسین را داشتند اما این افتخار نصیب عباس بن علی، حضرت ابا الفضل شده بود. چون او اشجع الناس و عمود خیمه ابا عبدالله الحسین علیه السلام بود. بطوری که با افتادن هر یک از یاران امام حسین، اهل بیت دل شان به وجود عباس علمدار حسین گرم بود.
امام حسین تنها بخاطر شجاعت و دلاوری عباس بن علی نبود که پرچم را به دست او سپرد بلکه میخواست ایشان نزدیک حرم بماند و به قلب دشمن نزد تا زودتر از دیگران به شهادت نرسد. مرحوم مجلسی گوید: " در برخی از تألیفات شیعه است که عباس بن علی هنگامی که تنهایی برادرش امام حسین(ع) را دید، به ایشان عرض کرد: آیا رخصت میدان رفتن به من میدهید؟ امام شدید گریست و فرمود: " یا أخی أنت صاحب لوائی". تو پرچمدار لشکر منی. اگر تو بروی، لشکر من متفرق خواهند شد! ( بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار،انتشارات اسلانیه: 45/ 41 ).
حتی لشکر عمر بن سعد لعنت الله عیه و من تابعه، از جایگاه و تکیه گاه عباس بن علی در سپاه امام حسین علیه السلام باخبر بودند. آنها از روی رحمانیت برای ایشان امان نامه نفرستادند بلکه میدانستند که با افتادن علمدار حسین همه امیدها نابود خواهد. این را از گفتگوی میان عمر بن سعد و شمر می توان فهمید. به همین خاطر، وقتی عباس در شریعه فرات بر زمین افتاد، امام فرمود: " الآنَ انْکَسَرَ ظَهْرِى وَ قَلَّتْ حِیلَتِى وَ شَمَّتْ بِى عَدُوِّى؛ اکنون کمرم شکست و بىچاره شدم و دشمنم نسبت به من، پردهدر و مغرور شد".
آری، علمدار و پرچمدار امام حسین که افتاد، حرم به عزا نشست. حضرت زینب سلام الله علیها به نوحهسرایى برخاست و گفت: «واى عباسم! واى برادرم! فریاد از بىکسى پس از تو!» امام نیز گریست و فرمود:" إى وَ اللَّهِ وا ضَیْعَتاه وَ انْقِطاعُ ظَهْراهُ بَعْدَکَ اباالفَضْل علیه السلام! یَعُزُّ عَلَىَّ وَ اللَّهِ فِراقُکَ؛ آرى به خدا! فریاد از بىکسى و شکستن کمر [من] پس از تو اى ابالفضل! جدایى تو [چقدر] بر من گران خواهد بود".
روایت شده، هنگامى که وسائل غارت شده از شهداى کربلا را به شام نزد یزید بردند، در میان آنها پرچم بزرگى بود. یزید و حاضران دیدند همه پرچم سوراخ و صدمه دیده ولى دستگیره آن سالم است، پرسید: این پرچم را چه کسى حمل مىکرد؟ گفته شد: عباس بن على ـ علیه السلام ـ آن را حمل مىرد. یزید از روى تعجب و تجلیل از آن پرچم، دو یا سه بار برخاست و نشست و گفت: «انظروا الى هذا العلم فانه لم یسلم من الطعن و الضرب الا مقبض الید التى تحمله:به این پرچم بنگرید، که بر اثر صدمات و ضربات، هیچ جاى آن سالم نمانده جز دستگیره آنکه پرچمدار آن را با دست حمل مىکرده است.
سپس یزید گفت: «ابیت اللعن یا عباس، هکذا یکون وفاء الاخ لاخیه: لعن و ناسزا از تو دور باد (و ناسزا براى تو زیبنده نیست) اى عباس، این است معناى وفادارى برادر نسبت به برادرش".
آری، باید در بیان عظمت افتخار پرچمداری یادآور شد که این افتخار نصیب بزرگانی چون حمزه عموی پیامبر و امیرالمؤمنین علی و عباس بن علی علیهم السلام شده است. علمداری هر ملت و قومی منصبی نیست که بتوان به هرکسی سپرد. باید در هر عرصه و میدانی، پرچم ملت را به کسی سپرد که امین، شجاع و وفادار و راسخ در عقیده باشد.
پایان پیام/ت