وقتی حر مدافعان حرم برای حضرت رقیه (س) روضهخوانی کرد
شهید مدافع حرم «مجید قربانخانی» همان جوان 25 ساله یافتآبادی با اخلاق لوتیمسلکش در دفاع از حرم آلالله نشان داد بعد از ۱۴۰۰ سال افرادی همانند «حر» هستند که برای دفاع از حریم ولایت جانشان را فدا میکنند.
گروه زندگی؛ آزاده لرستانی: اسمش «مجید» بود و بیش از اندازه اسمش بخشنده بود، خرج زندگیاش را از یک نیسان در میآورد،کافی بود کسی از او کمک بخواهد، هر آنچه را داشت تقدیم میکرد، به طوری که فردای آن روز برای بنزین ماشیناش از مادرش پول توجیبی میگرفت و میگفت: «خدا بزرگ است میرساند».
کوچه و پس کوچههای یافتآباد به خوبی شهید مدافع حرم «مجید قربانخانی» را به یاد دارند، شهیدی ۲۵ ساله که با اخلاق لوطیمسلکش، اهالی محل را جذب مرامش کرده بود. آقا مجید با این اخلاق لوطی مسلکش از ۱۴ سالگی پایش به بسیج باز شده بود، برخی روزها از سر عشق، چفیهای به گردنش میبست و کارهای فرهنگی هیأت را انجام میداد.
حتی میتوان بعد از ۱۴۰۰ سال «حر» بود
حواس مجید بربری به مستمندان محله بود
در دوره جوانی که شور و شیطنت آقا پسرها شروع میشود، آقا مجید پایش به قهوهخانه و حتی خالکوبی هم باز شد، اما بعد از دورهای توبه کرد و دیگر سراغ این جور چیزها نرفت. شاید خیلیها آقا مجید را از ظاهر قضاوت میکردند، اما خبر نداشتند این آقا مجید که روزی لقب «حر مدافعان حرم» به او میرسد، چه مرامی داشته، مرامی که حتی از کمک به بیماران HIVغافل نمانده است. او سالهای سال بسیجی پایگاه مسلم بن عقیل و از اعضای گردان امام علی (ع) بود. حتی در فتنه ۸۸ نقش مهمی در آرام کردن تهران داشت.
روضهخوانی «مجید قربانخانی» برای شهادت حضرت رقیه (س) چند روز قبل از شهادتش
البته این آقا مجید مدافعان حرم، قبل از اینکه بخواهد سر از سوریه و دفاع از حرم در بیاورد، ساعتی از روز را پشت دخل بربریفروشی دایی پدرش مینشست تا اگر مستمندی را دید، به او نان بربری رایگان بدهند، برای همین در محله به «مجید بربری» هم معروف شده بود.
شهید مدافع حرم «مجید قربانخانی»
اتفاقی که در هیأت برای جوان لوطیمسلک یافتآباد افتاد!
روزها گذشت تا اینکه خبر حضور گروهکهای تروریستی در سوریه و در خطر بودن حریم اهل بیت (ع) به گوش آقا مجید رسید. آن هم کجا؟ وسط هیأت شهید مدافع حرم مرتضی کریمی! آقا مرتضایی که هم فرمانده بود و هم رفیق درجه یک آقا مجید، صبحتهای آقا مرتضی درباره مظلومیت و شجاعت مدافعان حرم باعث شد که مجید هوایی شود؛ آن هم هوایی عشق دفاع از حضرت زینب (س). آن شب آقا مجید خیلی بیتابی کرد به گونهای که بیهوش شد، وقتی دوستانش او را به هوش آوردند، گفت: من باشم و کسی نگاه چپ به حرم بیبی زینب(س) بیندازد؟
حضرت زهرا(س) خریدار این شهید شد
آن شب گذشت و از فردای آن روزی، همه آقا مجید را طور دیگری دیدند. پسری ساکت و آرام که انگار کشتیهایش غرق شده بودند. از طریق آقا مرتضی پیگیر کارهایش برای اعزام به سوریه شد. هنوز کارهایش سر و سامان نگرفته بود که با عمهاش بر سر مزار شهدا رفت تا اینکه به سر مزار شهید فرامرزی از دیگر شهدای مدافع حرم محله یافتآباد رسید، اینجا رازی را به عمهاش گفت که بعد از شهادش این راز برملا شد، او به عمهاش گفت: حضرت زهرا (س) را در خواب دیدم به من گفتند: سوریه بیایی یک هفته بعد تو را پیش خودم میبرم.
روز روزگاری از جوانیهای «مجید قربانخانی»
بیا رفیقم میخواهم وصیتنامه بنویسم!
قبل از اینکه میخواست به سوریه برود، دوباره گذرش به قهوهخانه افتاد، دوستان قدیمی که از دیدن آقا مجید ذوقزده شده بودند، یکی دو نفری شلنگ قلیان را به سمت مجید کج میکردند و یک تعارفی به آقا مجید میزدند، اما او میگفت: نه داداش! من چند ماهی میشود که دیگر نمیکشم. در دستان آقا مجید چند کاغذ و خودکار بود، در قهوهخانه به دنبال حاج مسعود میگشت ـ حاج مسعود در کودکی به حج مشرف شده بود و تقریباً هم سن و سال آقا مجید بود ـ حاج مسعود ذاکر اهل بیت (ع) بود، از قبل شنیده بود که رفیقش قصد رفتن به سوریه کرده است، وقتی آقا مجید را در قهوهخانه دید، به سمتش رفت و گفت: از این طرفها، راه گم کردی! آقا مجید هم با همان لبخند همیشگیاش گفت: بیا حاجی جان! چهار تا حرف قلمبه سلمبه یادم بده، من سواد آنچنانی ندارم، میخواهم وصیتم را بنویسم!
و شهید مدافع حرم «مجید قربانخانی»؛ خوشحال از اینکه به آرزویش رسید
این خالکوبی فردا پاک میشود
شب آخر که جورابهای همرزمانش را میشست، یکی از همرزمهای آقا مجید به او گفت: مجید! حیف تو نیست با این اعتقادات، اخلاق و رفتاری که داری این خالکوبی روی دستت است. آقا مجید یک مکثی کرد و گفت: تا فردا این خالکوبی یا خاک میشود و یا اینکه پاک میشود. فردای آن روز یک تیر به بازوی سمت چپش خورد، دستش پاره شد، با این وضعیت جسمیاش سه تکفیری را به هلاکت رساند، بعد هم سه یا چهار تیر به سینه و پهلویش خورد و در کنار دوست و فرماندهاش شهید مرتضی کریمی با هم در یک منطقه و در یک عملیات روز ۲۱ دی ماه سال ۱۳۹۴ در خانطومان سوریه شهید شدند.
قرائت خطبه عقد خواهر شهید مدافع حرم «مجید قربانخانی» توسط رهبر انقلاب در ۳۰ خردادماه سال جاری
درباره این شهید بیشتر بدانید
بسیجی شهید «مجید قربانخانی» متولد ۲۹ مرداد ماه ۱۳۶۹ و تک پسر خانواده بود. آقا مجید بعد از ۱۴۰۰ سال مانند حر شد تا حریت از بین نرود، همچنان که حرهای دیگری هم وجود دارند. پیکر شهید مجید قربانخانی سه سال در منطقه ماند تا اینکه در آخر فروردین ماه سال ۱۳۹۸ پیکر مطهرش به ایران بازگشت و مزارش در گلزار شهدای یافتآباد، میعادگاه عاشقان به شهادت و ایثار است.
پایان پیام/