آمد و رفت معنادار «رابرت مالی» به صحنه مذاکره
رابرت مالی، نماینده پیشین آمریکا در امور ایران در فایل صوتی خود هدف دولت «بایدن» برای بازگشت به برجام را نقطه عزیمت برای رسیدن به یک توافق طولانیتر و جامعتر با ایران عنوان کرده است.
فارس پلاس؛ دیگر رسانهها – ایران نوشت: اظهاراتی که برآمده از فایل صوتی «رابرت مالی»، نماینده پیشین امریکا در امور ایران است و در محافل رسانههای داخل و بینالملل میچرخد، دلیل گویایی است برای توجه به اینکه «مالی» تفکر چه کسانی را در روند مذاکره با ایران نمایندگی میکرد و آمدنش به صحنه و رفتنش از آن چه معنایی داشت. او در این فایل صوتی که از سوی «تهران تایمز» منتشر شده، هدف دولت «بایدن» برای بازگشت به برجام را نقطه عزیمت برای رسیدن به یک توافق طولانیتر و جامعتر با ایران عنوان کرده است؛ امری که به این معناست بهانه هستهای برای دولت امریکا تهی از محتواست و پیگیری آن راهی برای تحقق خواستهای این کشور در عرصههای دیگر همچون تحولات منطقه و پیگیری ادعاها درباره فعالیتهای موشکی ایران ارزیابی میشود.
هدفگذاری اولیه جریان «سالیوان»
بروز تحولات اخیر در روند مذاکرات غیرمستقیم تهران و واشنگتن نشاندهنده این واقعیت است که اهدافی که «مالی» بهعنوان نماینده امریکا در مذاکرات پیگیری میکرده، با شکستی تمامعیار روبهرو شده است؛ امری که میتواند توضیح خوبی برای این مهم باشد که او چرا درست در برهه حساس سیاست خارجی دولت امریکا از تیم مذاکراتی این کشور کنار گذاشته شد.
انگارههایی که «مالی» پیشتر حتی وقتی بهعنوان یکی از اعضای شورای امنیت ملی دولت «باراک اوباما»، رئیس جمهور پیشین امریکا در گفتوگوهای منجر به توافق هستهای شرکت داشت، در سر میپروراند، فارغ از اهدافی نیست که در دولت «بایدن» نیز مورد پیگیری قرار گرفته است. «مالی» برای تحقق این خواسته یعنی ساختن یک توافق تازه بر بنیان توافق هستهای 2015 که خواست مشترک دولت «اوباما»، «دونالد ترامپ» بهعنوان رؤسای جمهور پیشین امریکا و «بایدن»، رئیس جمهور کنونی به شمار میرفت، پیشنهاد داده بود: «گفتوگوهای هستهای باید به مجموعه گسترده تری از مباحث با مشارکت کشورهای عربی خلیج فارس با هدف کاهش تنشهای منطقهای گره زده شود.»
این گزاره در امتداد خط فکری «جیک سالیوان»، مشاور امنیت ملی امریکا مطرح شده بود و پیوند تنگاتنگ رئیس پیشین هیأت مذاکره کننده امریکا در مذاکرات با خط فکری مشاور امنیت ملی امریکا را نشان میداد. «سالیوان» از جمله مقامهای در دستگاه تصمیمگیری ایالات متحده به شمار میآید که مدعی گزینههای غیرنظامی و استفاده توأمان از اهرمها و دیپلماسی برای فشار و مهار قدرت ایران بهعنوان یکی از بازیگران کلیدی منطقه است. ذیل چنین نگاهی هیأت مذاکره کننده به ریاست «مالی» که نگاهش فاصله چندانی از نگاه «سالیوان» نداشت، تلاش کرد سرعت و میزان تخفیف تحریمها را به همکاری ایران درباره نقشآفرینی خود در منطقه گره بزند.
سالیوان چند ماه پیش در اظهاراتی درباره پرونده هستهای ایران نکته تازهای بر زبان آورد که نشان میداد تلاشش برای متصل کردن مذاکرات هستهای به موضوعات غیرهستهای، در روند اجرا به بنبست رسیده است. آنچه در ادعاهای او درباره برنامه هستهای تازگی داشت که میتوانست زمینهساز ورود به فاز دیگری باشد، این بود که گفت در صورت اقدام ایران برای ساخت بمب هستهای، واشنگتن آزادی عمل اسرائیل را برای مقابله با آن به رسمیت خواهد شناخت. البته تل آویو پیشتر نیز با چراغ سبز امریکا برخی آزادی عملها در مقابله با ایران را برای خود متصور شده بود، اما این برای نخستین بار بود که یک مقام بلندپایه امریکایی این را آشکار بر زبان میآورد و از مقدمهسازی امریکاییها برایگذار از سیاست اعلامیشان مبنی بر حل و فصل دیپلماتیک پرونده هستهای ایران به فاز پرتنش جدیدی حکایت میکرد.
شکست فاز پرتنش
کنار رفتن مالی و تلاش امریکا برای ترغیب تهران جهت فعال کردن دوباره کانال مذاکرات رفع تحریمها نشان داد که رویکرد سالیوان و همفکرانش در دستگاه تصمیمگیری امریکا با شکست روبهرو شده است؛ از یک سو واشنگتن نه قصد داشت و نه امکان آن را داشت در صورت آغاز یک جنگ خودخواسته از سوی رژیم صهیونیستی علیه ایران، در کنار متحد اسرائیلی خود قرار گیرد و از سوی دیگر بر خلاف انتظاراتش با سیر شتابان تحولات رو به پیشرفت ایران، هم در عرصه فعالیتهای هستهای و هم ترمیم مناسباتش با کشورهای عربی و آسیایی رو به رو شده بود.
با ناکامی سناریوی «فشار بیشتر» برای عقب راندن تهران از مواضعش که مبتنی بر مذاکره فقط در چهارچوب موضوع هستهای بود و نه بیشتر، رویکرد جریان سالیوان به تدریج کمرنگتر شد تا جایی که مالی دیگر در روند گفتوگوهایی که در ماههای اخیر در قطر و عمان صورت گرفت، حضور نیافت و واشنگتن به جای او «برت مک گورک»، مشاور ارشد بایدن در امور خاورمیانه را راهی «مسقط» کرد تا برای جبران ناکامی در سیاست فشار، مذاکرات غیرمستقیم با ایران را در چهارچوب برجام دنبال کند.در حقیقت فایل صوتی منتشر شده از مالی نشان میدهد که او فارغ از اما و اگرهایی که درباره سوءاستفاده از مجوز امنیتیاش در چهارچوب مذاکرات مطرح است، چه اهدافی را در سر داشته و مأموریتش در وادار ساختن تهران به مذاکرات فرابرجامی با شکست پایان یافته است.
انتخاب بین بد و بدتر!
این نتیجه حکایت از آن دارد که چرا دولت بایدن از طرح A (احیای برجام با حفظ تحریمهای فرابرجامی) صرفنظر کرده است و از چرخش به پلن B که مورد استقبال ویژه مقامات اسرائیلی قرار گرفته بود و فشارهای اقتصادی، سیاسی و نظامی بر تهران را شامل میشد، خودداری کرده و در عوض، طرح پلن C یعنی کاهش تنش با ایران را انتخاب کرده است. این پلن تلاش برای جلوگیری از حصول بدترین نتایج مناقشه هستهای با ایران و درعین حال حفظ امکان حلو فصل آن در آینده خواهد بود.
این رویکرد که بایدن به اجبار به آن روی آورده علاوه بر اینکه بهترین شرایط را برای جلوگیری از بدترین سناریوهای احتمالی فراهم میکند، ظرفیت دستیابی به نوعی توافق دیپلماتیک با ایران را نیز حفظ میکند که تأییدکننده این حقیقت است که اگرچه وضعیت موجود مطلوب نیست اما گزینههای جایگزین میتوانند بسیار بدتر باشند.
پایان پیام/غ