جهاد تبیین هم جانبازی و شهادت دارد
جهاد تبیین هم جانبازی و شهادت دارد و اینگونه نیست که جهاد تبیین یک عملیات راحت و بیدردسر باشد که فقط با یک اراده و تصمیم کلید بخورد و تمام.
فارس پلاس؛ تقی دژاکام در یادداشتی نوشت: ۱. بارها و بارها شنیدهایم که درست از لحظهای که آخرین قطره خون قلب حسین (ع) بر زمین کربلا ریخت، زینب (س) پرچمدار ارسال و انتقال پیام سیدالشهدا و فداییان راهش شد. درست هم همین است. بارها شنیدهایم که اگر زینب (س) نبود پیام عاشورا در همان کربلا دفن میشد و دیگر به دیگران و آیندگان نمیرسید. بارها در برابر این پرسش میمانیم که با اینحساب، اهمیت کار اباعبدالله (ع) بیشتر بود یا دختر علی (ع)؛ و میبینیم که فرقی نمیکند؛ هر کدام اگر نبودند دینی و آیینی باقی نمانده بود. اگر حسین نبود، فرزندِ شرابخوارِ میمونبازِ کسی که گفته بود «لَعُبَت هاشمُ بالمُلک فَلا/ خبرٌ جاءَ و لا وحی نَزَل» چیزی از وحی و دین باقی نگذاشته بود و اگر زینب (س) نبود، این پیام مخالفت و مقاومت و شهادت به دیگران نمیرسید و باز همان نتیجه شوم حاصل میشد.
۲. چیزی که در میان شعاعهای خورشیدی فعالیت و مدیریت فرهنگی زینب (س) و امام سجاد (ع) و فرزندان بزرگوارش مغفول میماند این است که این مجاهده فرهنگی هم جانبازی و شهادت دارد و اینگونه نیست که جهاد تبیین یک عملیات راحت و بیدردسر باشد که فقط با یک اراده و تصمیم کلید بخورد و تمام. این روشنگری هم مثل خود جنگاوری، کتک خوردن و زخم زبان شنیدن و تحقیر شدن و اسارت و جانبازی و البته شهادت دارد. این مسیر هم مثل مسیر میدان کربلا در کنار دشمنان رودرروی مسلح، در این سوی میدان کسانی را دارد که با نصایح خود خون به دل امام میکنند که به کربلا و به جنگ دشمنان نرو، و اگر میروی زنان و کودکان را نبر! و کسانی را دارد که به امام زمانشان میگویند تو به میدان برو ما در اینجا مینشینیم شما را دعا میکنیم: فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّک فَقَاتِلا إِنَّا هَاهُنَا قاعِدُونَ. کسانی را هم داریم که همین را هم نمیگویند و نه کاری به حسین (ع) دارند و نه یزید؛ آنها معتقد به جدایی کامل دین و سیاست هستند و در مرداب عمیق غفلت خود فرورفتهاند و به ذکر و دعا و قرآن و نماز و عبادت ظاهری بیروح و فایده خود میپردازند. امام خمینی در کنایه تلخ به این جماعت، خاطره فرمانده جدید انگلیسی در عراق را یادآور شده بود که به محض ورود، صدای بلند الله اکبر از مناره مسجدی را شنید و دستپاچه پرسید که این چه میگوید. به او میگویند اذان میگوید. فرمانده اعزامی انگلیس میپرسد: به امپراتوری بریتانیا هم لطمهای میزند؟ و وقتی میشنود که «نه»، میگوید بگذارید هر چه میخواهد اذان بگوید.
آری اینچنین دیندارانی حتی اگر نام حسین را ببرند، نسبتی با حضرت ندارند چرا که همان قاعدان و ساکتان فتنه یزید هستند که آنروز هم در آرامش کامل مشغول نماز و عبادت ظاهری خود بودند و حتی وقتی امام و مقتدایشان را سر بریدند گفتند ما در سیاست دخالت نمیکنیم!
۳. روشنگران و آینهگیران و مجاهدانِ تبیین، اولاً باید بدانند که خدا حساب کاملاً جداگانه و ویژهای نسبت به قاعدان و ساکتان برای آنها باز کرده است: فَضَّلَ الله المُجاهدینَ عَلی القاعدینَ اجراً عَظیماً؛ و ثانیاً بدانند که این کار پراجر، البته کمزحمت و آسان نیست و «بهشت را به بها بدهند و به بهانه ندهند»: اَحَسِبَ النّاس ان یترَکوا ان یقولوا آمَنّا وَ هُم لایفتَنون؟ فکر کردید همین که گفتید ما مؤمن و انقلابی هستیم تمام شد و رهاتان کردیم و امتحانتان نمیکنیم؟!
قافله روشنگری و پیامرسانی کربلا از زن و مرد و کوچک و بزرگ، غارت شدند، کتک خوردند، فحاشی شنیدند، گرسنگی و تشنگی اسارت را چشیدند، اما مقاومت کردند و «هیهات من الذله» گفتند. آیا سختی و مصیبت اینکه زینب (س) در مجلس یزید ببیند که آن ملعون با چوب بر دهان سیدالشهدا میزند و شعر میسراید که: «کاش بزرگان من در جنگ بدر، امروز را میدیدند که قبیله خزرج چگونه از ضربات نیزه به زاری آمده است. در آن حال، از شادی فریاد میزدند و میگفتند: یزید! دستت درد نکند» کمتر از زخم شمشیر خوردن قاسم و علیاکبر است؟ آیا زجر زینالعابدین (ع) وقتی کاروان در میان هلهله و پایکوبی مردم عوام و گولخورده وارد شام شد، کمتر از داغ علیاصغر (ع) بود؟ این زخمها قلب آن فرماندهان جهاد تبیین را جانباز کرد، اما کوتاه نیامدند و خطاب به یزید خطبه خواندند که «!ای فرزند اسیر کافری که پیامبر از سر ترحم آزادش کرد! فکر نکن امروز دنیا به کام و مراد توست، بلکه تو مصداق آن آیه قرآنی که فرمود: ما به آنها مهلت میدهیم تا به گناهانشان بیفزایند و عذابشان عظیمتر شود» و امروز هم روشنگران جامعه بدانند که جهاد تبیین هم، جانبازی و شهادت دارد و چه بسا اگر کار آنان نباشد، به قول رهبر عزیز انقلاب، دشمنان و فتنهگران جای «شهید» و «قاتل» را عوض کنند کمااینکه این روزها میبینیم که چنین میکنند و البته روشنگران هم باید نهراسند و مانند جبهه مقاومت در کربلا فریاد بزنند که «هیهات منّا الذله» و بدانند که اجر عظیمشان نزد خداوند علیم محفوظ است به شرط آنکه میدان را خالی نکنند و با شناخت، برنامهریزی، هوشمندی و مخاطبشناسی عمل کنند.
پایان پیام/غ