امامزاده‌ای که پاتوق دهه هشتادی‌ها و نودی‌هاست!

امامزاده‌ای که پاتوق دهه هشتادی‌ها و نودی‌هاست!

این امامزاده شمال تهران پاتوق دهه هشتادی‌ها و نودی هاست. همان‌ها که به «نسل Z» معروف شده‌اند، حالا در این امامزاده برای خودشان برو و بیایی دارند!

امامزاده‌ای که پاتوق دهه هشتادی‌ها و نودی‌هاست!

گروه زندگی؛ یادداشت- زینب مرادیان: در میانه‌ دهی که حالا دیگر خود را در قلب شمال شهر تهران جای داده است، پایگاهی شکل گرفته که عمود خیمه و پرچمش را کودکان و نونهالان و نوجوانانی عَلَم کرده‌اند که در این روزگار بیشتر به نمادهایی چون عشقِ بازی‌های آنلاین، حاکمان فضای مجازی و در یک کلام «نسل Z» معروف شده‌اند!
در بدو ورود دیوارها در قامت بلند با پرده‌هایی بلند سیاه‌پوش شده اند به استقبالت می آیند؛ اما اگر حواست را جمع نکنی و یا سرت رو به هوا باشد و بخواهی اطراف را ورانداز کنی، ممکن هست با یکی‌شان تصادف کنی! بچه‌های امامزاده را می‌گویم! اینجا بیش از هر بزرگسال و کهنسالی، تا چشم کار می‌کند خردسالان، کودکان و نوجوانان را می‌بینی! اینجا را در تسخیر نوباوگان و نونهالان می‌بینی که آگاهانه و سرخوش پای در مسیری نهاده‌اند که انشالله مقصد و سرانجامش را قله‌ خیر و سعادت نشان داده‌اند.


چراغ‌های این امامزاده فقط در وقت نماز آن هم فقط برای بزرگترها روشن نیست!

اینجا پر از دهه هشتادی و نودی هاست! همان‌ها که در «سلام فرماندهِ»، «سیدعلی» فراخوانده شان! تازه اگر خوب ببینی متولدین هزار و چهارصدی‌ هم رخ نمایی می‌کنند و تلنگری می‌زنند که ماهم هستیم! متولیان امامزاده، معادلات و محاسبات دهه‌های گذشته را برهم زده‌اند. همان مناسباتی که خیلی جاها غلط بود و سبب گسست نسلی شد. اینجا یک عده جوان مخلص و پر انگیزه دور هم جمع شده‌اند تا از همانجا که گذشتگان با ما و از نسل ما گسستن، پیوندی دوباره برقرار کنند. پیوندی که با تکیه بر «آیین حسینی» قطعا سبب آشتی قهرکنندگانی می‌شود که گمان می‌کردند، از دین زده شده‌اند و رفتار غلط برخی از گذشتگان را به پای دین محمد (ص) و اهل بیتش گذاشته‌اند.


امامزاده قاضی الصابر «ده ونک» پاتوق دهه هشتادی‌ها و نودی‌ها .

چراغ‌های امامزاده فقط در وقت نماز آن هم فقط برای چند پیر مرد و پیرزن، روشن نیست! چراغ‌های امامزاده‌ی ما از صبح با حضور بچه‌ها و برگزاری کلاس‌های متفاوت و متنوع روشن می‌شود و با نماز جماعت مغرب و عشایی که اذانش را نوجوانی می‌گوید و نونهالی مکبری‌اش می‌کند، به امید طلوعی دوباره، خاموش می‌شود. فضای امامزاده تنها برای برگزاری نماز جماعت مراسمات عزا و …. استفاده نمی‌شود. گاهی به مانند یک زمین بازی برای کودکان و زمان دیگر برای گعده‌های نوجوانانی است که مشتاقانه گوش‌هایشان را تیز کرده‌اند و چشمانشان را ریز، تا ببینند که مرادشان از کجای راه برایشان می‌گوید. گاه دخترکانی را می‌بینی که بافتن مکرومه و بافتنی و … را فرا می‌گیرند و گاه با صوت قرآن نوجوانی تا عرش اعلا می‌روی.

اینجا مادران و پدرانی را می‌بینی که در تلاش برای ساختن آینده‌ای درخشان و پرنور، ساعت‌ها در کنار کودکان و فرزندانشان وقت را به نکویی می‌گذرانند. مادران و پدرانی که شاید دلشان غنج می‌رود تا «حججی» ها و «صدر زاده» های دهه‌ی نودی را تربیت کنند برای «آرمانی» بزرگ …سربازی منجی‌ای که عالم انتظارش را می‌کشد…

همهمه و شلوغی و هیاهویی شیرین در اینجا برقرار است که کمتر و یا شاید اصلا در هیچ امامزاده‌ای نه دیده باشی و نه شنیده باشی! همهمه‌ای که آرامش و طیب خاطر خاصی را برایت به ارمغان می‌آورد. ای کاش صحن و سرای امامزاده‌های دیگر هم همین گونه شوند مکتب و محفلی برای آینده‌ی کودکانی که قراراست بشوند آینده ساز. راستی اینجا امامزاده قاضی الصابر «ده ونک» است!
پایان پیام/

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *