چرا حواشی حضور رونالدو در تهران هنوز ادامه دارد؟
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران گفت: در دنیای واقعی کسی مانند «کریستیانو رونالدو» در سطح جهانی باید هوادارانی داشته باشد، این هواداران هستند که این سودی که از قبل فرهنگ شهرت برای این شرکتها ایجاد میشود، تداوم میدهند.
گروه زندگی ـ آزاده لرستانی: وقتی یک گردشگر خارجی خاطراتش را هنگام بازگشت از ایران مرور میکند، اولین شاخصه و ویژگیای که به ذهنش خطور میکند، بحث مهماننوازی و خونگرمی ایرانیان است. جدا از این مسأله ما ایرانیها علاقه بسیاری به پهلوانان، قهرمانان و حتی مراجع عظام تقلید در سنت دیرینهمان داشته و داریم، یعنی علاقه به عرق ملی و دینی یکی از شاخصههای رفتاری ایرانیان است و چه زیبا «فردوسی» در شاهنامهاش این موارد را به زبان شعر برایمان به یادگار گذاشته است تا همیشه تاریخ به ایرانی بودنمان افتخار کنیم.
بگذارید نمونه ملموسی از عرق به میهن و دین را برایتان بگوییم، البته یک طرف قضیه، یادآوری آن جایی برای حزن و ناراحتی است، اما در دل آن سِر درون بهتر آشکار میشود و آن اینکه ایرانیها عاشق فضائل اخلاقی هستند و اما سه نمونه بارز نمایش واقعی هواداری؛ در این ۶۰ سال اخیر سه مراسم تشییع در کشورمان برگزار شد که بسیار در دنیا سروصدا کرد. مورد نخست مراسم تدفین و تشییع پیکر پهلوان غلامرضا تختی بود که در ۱۷ دیماه سال ۱۳۴۶ در تهران اتفاق افتاد، خیل جمعیت آنقدر زیاد بود که به خیابانهای اطراف ابن بابویه (محل دفن تختی) کشیده شد. مردم سالها پهلوان تختی را دوست داشتند، زیرا علاوه بر مدالهای رنگارنگی که در کشتی ثبت کرده بود، خاطره کارهای خیرش در کمک به زلزلهزدگان بوئینزهرای قزوین در یاد آنها مانده بود.
نمایی از مراسم تشییع غلامرضا تختی در تهران
مورد دوم مربوط به مراسم تدفین و تشییع امام راحل معمار کبیر انقلاب است، وقتی خبر رحلت امام خمینی در ایران منتشر شد، آنهایی که میتوانستند خودشان را به تهران رساندند تا ضمن ادای دین به ساحت مرجع تقلیدشان، آخرین بار با او وداع کنند، در آن زمان این مراسم با حضور بیش از ۱۰ میلیون نفر در سال ۱۳۶۸ و مشارکت ۲۰ درصدی کل جمعیت ایران برگزار شد، مراسمی که به عنوان یکی از شلوغترین و بزرگترین مراسمهای تشییعجنازه دنیا ثبتشد، جمعیت ایران در آن سال حدود ۵۰ میلیون نفر به ثبت رسید.
البته مراسم سوم که میتوان تحت عنوان تقدیر و تشکر از سردار جبهه مقاومت نام برد، در شهادتش کل ایران عزادارش شد، به گونهای که چندین شهر کشور شاهد مراسم تشییع پیکر مطهر شهید سردار قاسم سلیمانی در دیماه سال ۱۳۹۸ بود. طبق برخی آمار حضور بیش از ۶ میلیون نفر یعنی مشارکت بیش از هفت درصد از جمعیت ۸۳ میلیونی ایران شرکت کردند.
حضور «رونالدو» در تهران و حواشی که هنوز ادامه دارد
اینها را گفتیم تا بگوییم مهماننوازی، مهربانی، عشق به اسطوره و پهلوانان و قهرمانان در خون این مردم است. اما چرا اینها را گفتیم! برای اینکه این چند روز حضور تیم «النصر» عربستان برای دیدار با تیم پرسپولیس در نخستین مسابقه از لیگ قهرمانان حواشیهای زیادی داشت. حواشیهایی که از فرودگاه آغاز و سپس به هتل محل اقامت بازیکنان تیم النصر کشیده شد. البته این شلوغیها بیارتباط با حضور ستاره پرتغالی این تیم نبود. «رونالدو» بازیکن مشهور فوتبال که تا کنون پنج بار توپ طلا را برده و بیش از ۷۰ جایزه در سطح فیفا و یوفا دارد.
حضور بیش از حد علاقهمندان به فوتبال و طرفداران رونالدو در هتل «اسپیناس پالاس» و تلاشهای زیادی که برای دیدار با رونالدو صورت گرفت از گریههای یک پسربچه تا آوردن تابلوی فرش که منقش به تصویر پدر رونالدو بود و دیدار «فاطمه حمامی» که نقاشی رونالدو را کشیده بود، گرفته تا استقبال متفاوت از این بازیکن از سوی مسؤولان باشگاه پرسپولیس موجب شد موج واکنشها و انتقادات به این استقبال گروهی از جوانان از رونالدو سرازیر شود. نکته حائز اهمیت این است که این حجم استقبال از رونالدو در کشورهای دیگر هم صورت گرفته است، «مجید سلیمانی ساسانی»؛ عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در گفتوگو با خبرگزاری فارس به تحلیل این موضوع از زاویه دیگری پرداخته است که در ادامه میخوانیم:
«مجید سلیمانی ساسانی»؛ عضو هیأت علمی دانشگاه تهران از چرایی استقبال از رونالدو در جهان میگوید
تاریخ فرهنگ هواداری به شکلگیری اولین نهادهای مدرن رسانهای بر میگردد
این شیوه استقبال از رونالدو و تیم النصر در هتل محل اقامتشان از سوی عده زیادی هواداران حواشیهای زیادی را به وجود آورد، این حضور و این نوع واکنش حاصل چه فرآیندها و مؤلفههایی است؟ اساساً میتوان این حجم علاقه را توجیه کرد؟
ـ در واقع همه این مسائل و حواشی را در چهارچوب و ادبیات «فرهنگ شهرت» و «فرهنگ هواداری» میتوانیم ببینیم. امری که مختص به امروز و دیروز هم نیست، تاریخ فرهنگ شهرت و فرهنگ هواداری به شکلگیری اولین نهادهای مدرن رسانهای بر میگردد، مثل شکلگیری سینما و ورزش حرفهای. در ورزش حرفهای اساساً مسأله ورزش کردن نیست، بلکه در واقع بروندادهایی است که به واسطه ورزش حرفهای در اختیار رسانهها قرار میگیرد.
بنابراین بهتر است بگوییم که ما چیزی به نام«ورزش حرفهای» نداریم، در واقع بازیگران که به آنها «بازیکن» میگویند در خدمت رسانهها قرار میگیرند، بنابراین تفاوت چندانی میان یک ستاره سینما با یک ستاره فوتبال یا ستاره تنیس وجود ندارد، همه اینها در یک چهارچوب فرهنگ شهرت قرار میگیرند. شهرتی که میتواند درآمدزایی کند، میتواند به نهادهای مدرن سرمایهداری کمک کند که مصرف را افزایش دهند و در قبال این افزایش مصرف، ما افزایش سود و سازکاری سرمایهداری را خواهیم داشت.
پس ما با این پدیدهای هواداری رو به رو هستیم که بر اساس شهرت، چه در سینما، چه در ورزش فوتبال ایجاد شده است. همه اینها به همان سازوکارهای نظام سرمایهداری بر میگردد که میخواهد چرخه تولید و مصرف خودش را تداوم بخشد.
سابقه هواداری به تاریخ حضور رسانههای مدرن باز میگردد
«شهرت» بدون هواداران معنی خاصی ندارد
خب! این چهارچوبها و الگوهای شهرت چگونه به نهادهای اقتصادی مدرن کمک میکند؟
درباره مورد اخیر یعنی «کریستیانو رونالدو» اولین فردی است که بیشترین فالوور را در اینستاگرام دارد، یعنی کسی هست که از قبال شهرتش بیشترین درآمد را نصیب شرکتهای مختلف با همین سازوکارهای تجاری میکند، بنابراین اهمیت بسیار زیادی دارد، خب! این یک بخش هست، بخش دوم شکلگیری هواداران، فنها ـ تعبیر فن به معنای اینکه این فرآیند شهرتی باعث افزایش درآمد شرکت های تجاری میشود ـ است.
در دنیای واقعی کسی مانند «کریستیانو رونالدو» در سطح جهانی باید هوادارانی داشته باشد، این هواداران هستند که این سودی که از قبل فرهنگ شهرت برای این شرکتها ایجاد میشود، تداوم میدهند. بخشی از آن متعلق به آن بازیگر است، نه بازیکن، بازیگری که نقش یک بازیکن فوتبال را بازی میکند و با استعدادهایی که دارد، آن را در اختیار شرکتهای تجاری قرار داده است، پس حذف هواداران به معنی حذف جریان کلی شهرت است، «شهرت» بدون هواداران معنی خاصی ندارد.
مشاهده چنین استقبالی از رونالدو مسأله عجیبی نیست
این اتفاق در جامعه ایرانی رخداده و نمونه اخیر آن با حضور رونالدو و تیم النصر در هتل اسپیناس پالاس به وقوع پیوسته است، این حجم فرهنگ هواداری تعداد زیادی از ایرانیها چگونه میتوان برداشت کرد؟
خب! آیا ما انتظار داریم انسان ایرانی که به شدت تحت تأثیر چارچوبهای فرهنگ غربی است که فرهنگ شهرت هم در واقع جزئی از آن است، مانند انسان غربی عمل نکند؟ این سؤال اساسی است، در پاسخ به این سؤال اساسی باید بگویم که دقیقاً شما فرقی نمیکند که متعلق به چه کشوری باشید یا به تعبیری متعلق به چه جغرافیایی باشید. از این دید و نگاه، اصلاً اهمیتی ندارد شما در کجای عالم باشید. شما میتوانید در شرقیترین نقطه عالم غربی فکر کنید. بنابراین این چیزی که ما با آن مواجه هستیم، انسانی نیست که مبتنی بر سنت ایرانی ما باشد، بلکه انسانی است که در همان چهارچوبهای فرهنگ سکولار غربی، مبتنی بر هواداری، مبتنی بر فرهنگ شهرت دارد عمل میکند. کنشهای این آدم هم بر اساس آن تعریف میشود. بنابراین مشاهده چنین چیزهایی از این منظر عجیبی نیست.
پسر بچهای که دوست داشت با رونالدو عکس یادگاری بگیرد!
فرهنگ پهلوانی در ایران مبتنی بر سنت است
آقای دکتر، در سنت ایرانی علاقه به ورزش باستانی به خصوص ورزش پهلوانی و حتی کشتی دیده میشود، در واقع ما هم در سنت خودمان به نوعی فرهنگ هواداری داریم!
ـ ببینید آن فرهنگ پهلوانی، جوانمردی و غیره یک چارچوبهای دیگری دارند، در سنت ما، فتوتنامهها را داریم که میآید توضیح میدهد، در هر صنفی چگونه باید برخورد کرد، در واقع در جامعه چه کنشی را داشته باشد که این فرهنگ فتوت، جوانمردی و پهلوانی شکل بگیرد، بنابراین ارتباطی با فرهنگ شهرت برآمده از رسانههای مدرن ندارد، به تعبیری برای جهان سنت است.
در «فرهنگ پهلوانی» کتمان مطرح است
ببینید اساساً مسائل فرهنگ شهرت و سلبریتی؛ چه سلبریتی سینمایی باشد، چه سلبریتی ورزشی باشد با مسأله فرهنگ جوانمردی کاملاً در تضاد است. مسأله فرهنگ شهرت نمایش است، آن چیزی که تعیین میکند چه کنشی را سلبریتی داشته باشد، ولو اینکه در امور خیریه سرمایهگذاری کند. مسأله حضور سلبریتیها در خیریهها ادبیات جهانی دارد، من شما را ارجاع میدهم به کتابی که چند سال پیش با عنوان «فعالیت انسان دوستانه سلبریتیها» منتشر شد، این فعالیت انساندوستانه هم مبتنی بر آن چهارچوبهای نظام سرمایهداری و کسب سود شرکتها است؛ یعنی یک نمایشی از کمک به دیگران، به مستمندان، به آسیبدیدگان.
اما چیزی که در فرهنگ پهلوانی اتفاقاً وجود داشت «کتمان» بود و نه نمایش. پهلوان اگر کاری میکرد در خفا انجام میداد، حول «قهرمان» شاید در واقع یک نوع از هواداری هم نگوییم، یک نوع اراده است، داستان مرید و مرشدی است. در آن اگر هواداری و سلبریتی شکل میگرفت، در کتمان بود. در حالی که در این نوع هواداری نمایش محض دارد رخ میدهد، به خصوص در سطح جهانی.
پایان پیام/