ناراحتی روزنامه داخلی از تحقیر آمریکا در نیویورک
دستگاه تبلیغاتی و رسانه ای دشمن، امید مردم را نشانه گرفته است و مواردی همچون تمرکز بر کلیدواژه «مهاجرت» دقیقا در راستای القای یأس و ناامیدی در جامعه از سوی دشمن پیگیری می شود. سوال اینجاست که چرا برخی رسانه ها در داخل، با این عملیات روانی ضدایرانی همسو و همصدا می شوند؟!
فارس پلاس؛ خط ویژه – خط ویژه، رصدی است روزانه از لابهلای روزنامههای داخلی و عملیات رسانهای پایگاههای خبری رسانههای ضد انقلاب، در این رصد برآنیم که بتوانیم خطوط مشترک میان بعضی از رسانههای داخلی و ضد انقلاب را بررسی و تحلیل کنیم.
*******
ناراحتی یک روزنامه داخلی از تحقیر آمریکا در نیویورک
سحام نیوز- ارگان رسانه ای منتسب به اعضای فراری جریان فتنه- در مطلبی به نقل از یک روزنامه داخلی نوشت: «روزنامه اعتماد نوشت: آقای رئیسی در سخنرانی خود جملهای را بیان کرد که شایسته توجه و تامل و در نوع خود ادعایی بزرگ است. وی گفت و تکرار کرد که قدرتهای کهنه درحال افولند، آنها گذشتهاند «ما» آیندهایم. بهتر بود آقای رئیسجمهور این معنا را باز میکرد که کدام قدرتها درحال افولند؟ چرا و چگونه و کی غروب میکنند و مستندات آماری این افول چیست؟ ما چگونه و با تکیه بر کدام سخن تازه و فرهنگ و تمدن و پیشرفت علمی و هنری و شاخصهای اقتصادی آینده را از آن خود میکنیم؟»
اخیرا روزنامه «فایننشال تایمز» در گزارشی بااشاره به همزمانی آزاد شدن داراییهای ایران با سالگرد اغتشاشات سال گذشته، نوشت: «تبادل زندانیان (بین ایران و آمریکا) در چنین زمانی حاکی از شکست سیاستهای آمریکا برای مقابله با تهران است… تداوم پیشرفتهای هستهای ایران در کنار افزایش نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی، از دیگر نشانههای شکست سیاستهای غرب در قبال ایران است.»
این رسانه غربی در ادامه نوشت: «سیاست آمریکا و اروپا در قبال ایران فاقد هرگونه «لنگرگاه» و «جهتگیری» است. دولتهای غربی نتوانستند یک راهبرد متوازن، متحد و پایدار در قبال ایران اتخاذ کنند که فعالیتهای جمهوری اسلامی را محدود کند. راهبرد غرب در قبال ایران، نه تنها هدف مشخصی را دنبال نمیکند بلکه حتی چارچوب مشخصی هم ندارد.»
پیش از آن نیز هفتهنامه اکونومیست در تحلیلی با اشاره به آزادسازی اموال ایران و توافق تبادل زندانیان میان ایران و آمریکا نوشت:«در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران دست بالا را دارد.»
نظم جدید جهانی، چند بعدی و چندوجهی است. یکی از مصادیق آن، تحولات مهم در منطقه غرب آسیا است. از شکستن کمر داعش در عراق و سوریه تا شکست پروژه آمریکا در یمن و از بحران روزافزون در سرزمینهایاشغالی فلسطین تا خروج مفتضحانه آمریکا از افغانستان. توافق ایران و عربستان، برچیده شدن بساط تروریستهای تجزیهطلب در اقلیم کردستان عراق با هماهنگی دولت عراق، قدرت مقاومت در لبنان، پیادهروی عظیم و تماشایی اربعین و موارد متعدد دیگر را نیز باید به این فهرست اضافه کرد.
پیش از این «دونالد ترامپ» رئیسجمهور سابق آمریکا گفته بود:«احمقانه ۷ هزار میلیارد دلار در خاورمیانه خرج کردیم اما من بهعنوان رئیسجمهور آمریکا مجبورم در تاریکی به عراق بروم!». در حقیقت این هنر جبهه مقاومت بود که پروژه هفت تریلیون دلاری آمریکا را شکست داده و اکنون با رقم زدن نظم جدید در منطقه، آمریکاییها و صهیونیستها را به وحشت انداخته است.
از سوی دیگر کارشناسان معتقدند که اروپا به دلیل جنگ اوکراین در یک باتلاق گرفتار شده است. بر همین اساس افزایش کمکهای نظامی به اوکراین با هدف تقویت امنیت اروپا، تنها به ناامنی بیشتر منجر خواهد شد.
علاوه بر ناامنی روزافزون به واسطه جنگ، اروپا با تبعات سنگین اقتصادی جنگ اوکراین نیز دست و پنجه نرم میکند. بر همین اساس از دست دادن انرژی ارزان روسیه یک چالش جدی برای اروپا است. مسئلهای که تبعات آن را در «زمستان سخت» سال گذشته شاهد بودیم.
وضعیت کنونی آمریکا نیز از دیگر مصادیق اصلی نظم نوین جهانی است. چندی پیش نشریه فارن افرز در مطلبی نوشته بود:«تحریمها علیه ایران از سر درماندگی و بیش از اندازه تک بعدی است. همه چیز به افول آمریکا برمیگردد. رؤسای جمهور مأیوس، تیر کمتری در کمان دارند. تحریم نه تنها افول آمریکا را آشکار میکند، بلکه باعث شتاب آن شده و دائما اوضاع را بدتر میکند.»
فارن پالیسی نیز در مطلبی مشابه نوشته بود:«آمریکا میان انواع بحرانها قرار دارد…مجموعهای از معضلات از جنگ اوکراین تا رقابت با چین و انتخابات.» نشریه فرانسوی نوول ابزرواتور هم در گزارشی نوشت: «آمریکا به خاطر بلبشوی پدید آمده در اثر جنگ اوکراین و به هم خوردن ائتلافهای قدیمی، مجبور به واگذاری امتیاز به دیگر کشورها و از جمله ایران است».
در حال حاضر قدرتهای کهنه در حال افولاند. قدرت روزافزون سازمانهایی از جمله شانگهای و بریکس از جمله مصادیق افول قدرتهای کهنه است.
القای مهاجرت گسترده از ایران و هدف قراردادن «امید مردم»
مدت هاست که بکارگیری کلیدواژه «مهاجرت» به فصل مشترک رسانه های غربگرا و رسانه های معاند بدل شده است. این دو طیف هر چند وقت یکبار، اینگونه القاء می کنند که مهاجرت از ایران به شدت همه گیر شده است و گویی تمام مردم ایران در فکر خروج و مهاجرت هستند. در جدیدترین نمونه، روزنامه هم میهن مدعی مهاجرت مدیران ارشد حوزه پزشکی از ایران شده و نکته قابل تأمل اینجاست که این خط خبری توسط رسانه های معاند و از جمله شبکه تروریستی اینترنشنال ضریب داده شده است.
رهبر معظم انقلاب- ۲۹ فروردین ۱۴۰۲- در دیدار با دانشجویان فرمودند:«ما میدانیم که مشکلاتی در داخل وجود دارد و ما این مشکلات را میدانیم امّا اینجور نیست که این مشکلات، جوان دانشجوی پُرانگیزه را ناامید کند. جوان دانشجوی پُرانگیزه جور دیگری ناامید میشود؛ آن وقتی که استاد یا مثلاً فرض کنید فلان آدمی که تعهّدی ندارد، مینشیند پای دل جوان ـ به صورت فردی و البتّه همین کار به شکل دیگری به صورت جمعی و گسترده انجام میگیرد ـ که «شما به چه دلخوشیای اینجا درس میخوانی؟ ول کن برو»! به جوان مبارز میگوید: «شما با دلار قیمت فلان قدر، تورم چندساله فلان مقدار، به چه امید و به چه دلخوشیای اینجا درس میخوانی، کار میکنی؟». ناامیدی اینجوری وارد میشود؛ این اثر میگذارد.»
ایشان در ادامه فرمودند:« یک مثال دیگر؛ مثلاً فرض کنید چهار نفر سرمایهدار یا کارآفرین کشور را ترک کردند، پولشان را برداشتهاند و رفتهاند یک کشور دیگر. میگوید «آقا ببین! به چه امید شما میخواهی اینجا فعّالیّت اقتصادی بکنی؟ دارند میروند»! خب بله، چهار نفر رفتهاند، چهل نفر ماندهاند و دارند فعّالیّت میکنند. هزاران شرکت دانشبنیان دارد بهوجود میآید، جوانها دارند به کار جذب میشوند؛ واقعیّتهای جامعه اینها است.»
دستگاه تبلیغاتی و رسانه ای دشمن، امید مردم را نشانه گرفته است و مواردی همچون تمرکز بر کلیدواژه «مهاجرت» دقیقا در راستای القای یأس و ناامیدی در جامعه از سوی دشمن پیگیری می شود. با اینحال سوال اینجاست که چرا برخی رسانه ها در داخل، با این عملیات روانی ضدایرانی همسو و همصدا می شوند؟! آیا منافع مشترکی در میان است؟!
پایان پیام/.