روایت ماجرای بیهوش شدن آرمیتا از زبان همکلاسیهایش
فاطمه و مهلا د2 همکلاسی آرمیتا گراوند، دانشآموزی که در تاریخ نهم مهرماه ۱۴۰۲، ساعت ۶ و ۵۲ دقیقه وارد ایستگاه مترو میدان شهدا شد و دقایقی بعد بیهوش شد، در ارتباط با این اتفاق توضیحاتی را مطرح کردند.
فارسپلاس؛ دیگر رسانهها – فاطمه و مهلا دو همکلاسی آرمیتا گراوند، دانشآموزی که در تاریخ نهم مهرماه 1402، ساعت 6 و 52 دقیقه وارد ایستگاه مترو میدان شهدا شد و دقایقی بعد به دلیل افت فشار بیهوش شد، راجع به این اتفاق و ماجرا توضیحاتی را مطرح کردند.
«فاطمه» همکلاسی، دوست صمیمی و همراه «آرمیتا گراوند» در این باره گفت: آن روز مثل همیشه که با هم قرار داشتیم اول من به ایستگاه مترو رسیدم و بعد هم آرمیتا آمد؛ همه چیز عادی بود، آهنگ گوش کردیم، حرف زدیم و کلی خندیدیم.
ابتدا مهلا وارد واگن شد، بعد آرمیتا و در آخر هم من وارد قطار شدم ولی «آرمیتا» در کمتر از یک ثانیه و به ناگاه با پشت به زمین افتاد و سرش با زمین (حاشیه سکو) برخورد کرد.
وقتی آرمیتا را بلند کردم دیدم دستم خونی شده و متوجه شدم که سر وی زخم برداشته که در نهایت با کمک مردم، آرمیتا را به خارج قطار و کنار سکو انتقال داده و برای نجات وی تلاش کردیم.
هیچکس به ما تذکر نداد و کسی هم آرمیتا را هل نداد
«مهلا» دیگر همکلاسی و دوست آرمیتا که در روز حادثه همراه او بود، گفت: آن روز (یکشنبه) مثل همه روزهای دیگر با فاطمه و آرمیتا در مترو (ایستگاه شهدا) قرار داشتیم که به مدرسه برویم؛ وقتی وارد ایستگاه شدم، قطار آمده بوده و فاطمه و آرمیتا که زودتر رسیده بودند، منتظرم بودند.
به گفته وی، برای اینکه به قطار برسیم با سرعت حرکت کرده و داخل واگن شدیم، اول من و بعد هم آرمیتا و سپس فاطمه وارد مترو شدیم، ولی در کمتر از یک ثانیه «آرمیتا» با پشت سر به زمین خورد.
فاطمه دستهای آرمیتا و من پاهای او را گرفتیم و با کمک چند نفر او را به بیرون واگن قطار و حاشیه سکو منتقل کردیم.
انگار آرمیتا مرده بود، اما با تلاش ماموران مترو و یک خانم که فکر کنم پرستار بود، آرمیتا دوباره زنده (احیا) و با آمبولانس به بیمارستان انتقال داده شد.
هماکنون آرمیتا گراوند در بیمارستان فجر در بخش ICU بستری است.
پایان پیام/ت