ناجوانمردی مدعیان آزادی بیان با برومند
در متنی که خانه سینما درباره استعفای مرضیه برومند منتشر کرده هیچ اشارهای به این ماجراها نشدهاست، اما همه میدانند که او به فاصلهای کوتاه از آن حاشیهسازی قلدرمآبانه و مشکوک دست به استعفا زدهاست.
فارس پلاس؛ دیگر رسانهها – جوان نوشت: درباره استعفای مرضیه برومند از مدیر عاملی خانه سینما میتوان تحلیلهای مختلفی ارائه داد، اما ذهنیتها به طور عادی به سمت یک مورد میرود. اگر چه در جریان اظهارنظر وی در مراسم تشییع آتیلا پسیانی صرفاً یک گروه چند نفره اقدام به هو کردن و بیحرمتی به وی کردند و همان گروه هم کار تصویربرداری، انتشار و بزرگنمایی را بر عهده داشتند تا اینگونه وانمود شود که شاکله اصلی سینماگران در موضوع نبرد با اسرائیل با حاکمیت زاویه دارند، اما باید گفت که همان گروه چند نفره توانستند تا حدودی این تلقی غلط را دستکم در میان طیفی از مخاطبان جا بیندازند. این دقیقاً همان کارکردی است که برخی رسانهها امروز با سوار شدن بر شگردهای مختلف به آن دست مییابند تا از کاه کوه بسازند و دست به برجستهسازی بزنند.
در متنی که خانه سینما درباره استعفای مرضیه برومند منتشر کرده هیچ اشارهای به این ماجراها نشدهاست، اما همه میدانند که او به فاصلهای کوتاه از آن حاشیهسازی قلدرمآبانه و مشکوک دست به استعفا زدهاست.
به نظر میرسد یک اتاقفکر در ماههای اخیر به این نتیجه رسیدهبود که مرضیه برومند قرار نیست آنطور که انتظار میرفت تن به حاشیهسازیهای غیرصنفی و غیرضرور بدهد و ترجیح میدهد مباحث صنفی را نیز در اولویت قرار دهد، هر چند خروجی کار خانه سینما این را نشان نمیداد، ولی برای آن اتاقفکر سیاست اهمیت بیشتری از سینما دارد.
واقعیت این است که حضور فردی، چون محمدمهدی عسگرپور که ید طولایی در ایجاد دوقطبیهای سیاسی دارد و یکتنه میتواند فضای هنری و فرهنگی را با یک اظهارنظر یا مصاحبه به سمت مباحث سیاسی سوق دهد، در رأس هیئتمدیره این صنف کار را به طور کامل از دست مدیر عامل خارج کردهبود.
عسگرپور آمدهبود تا خانه سینما باز هم تبدیل به یک حزب سیاسی شود و مرضیه برومند هوشمندانه و تقریباً خیلی زود فهمید که او را بازی دادهاند و قرار از اول این بوده که او خرج بازیهای پشتپرده یک جریان سیاسی در کشور شود، جریانی که به سینما نه به عنوان یک هنر متعالی بلکه به عنوان اهرمی سیاسی نگاه میکند.
مرضیه برومند، اما هوشمندانه تصمیم گرفت خود را قربانی و خرج این جریان نکند و دیروز بالاخره راهش را جدا کرد. واقعیتی که وجود دارد، این است که هیئتمدیره خانه سینما در مهمترین بزنگاه از برومند حمایت جدی و محکمی ارائه نداد.
عسگرپور صرفاً در حاشیه گفتگو با یک نشریه تندرو اصلاحطلب حاضر شد درباره بیحرمتی به مدیرعامل خانه سینما اظهارنظر و از او دفاع کند، در صورتی که میتوانست به محض مشاهده ابعاد رسانهای این بیحرمتی و تلاشی که رسانههای معاند برای بزرگنمایی آن از خود نشان دادند، وارد میدان شود و به طور قاطع و سریع از مدیر عامل خانه سینما در مقابل آن عده معدود دفاع کند و برومند نیز متوجه این موضوع شد که هیئتمدیره نه قرار است در وقت لازم از او در برابر هجمههای رسانهای دفاع کند و نه قرار است به او برای محقق کردن وعدههای معیشتی کمک کند، پس به موقع کنار کشید.
استفاده از زنان به عنوان ویترین برای عملی کردن برنامههای سیاسی رویکردی است که در کشورهای غربی سابقهای حدوداً ۳۰ ساله دارد و سرآغاز آن را میتوان ظهور تاچریسم در انگلستان دانست.
مارگارت تاچر به عنوان یک زن، شلاق بیرحم سرمایهسالاری را در غرب در دست گرفت و به عنوان یک الگو خود را مطرح کرد تا پس از او شاهد ظهور زنانی در رأس کشورهای غربی باشیم که در پشت چهره زنانه آنها مردان سیاست اهداف خود را پیش میبردند. برومند، اما عاقلتر از آن بود که قربانی این بازی شود.
او در متنی که پس از خبر استعفایش منتشر کرده هوشمندانه به اختلافهای داخلی و تلویحاً دستهایی که اجازه کار صنفی به خانه سینما را نمیدهد، اشاره کردهاست: «آمدم تا با پرهیز از گرفتار شدن در چرخه روزمرگی و برآوردن خواستههای ابتدایی و کوتاهمدت برخی از اعضا، مطالبات اصلی و بنیادین صنوف سینمایی را پیش ببرم و برنامههای کلان هیئتمدیره را که در اولویت خواستههای صنوف هم بود، دنبال و اجرا کنم، اما حاشیهها و حوادث و رویدادهای غمانگیز پیدرپی و جریانات و اختلاف نظرهای درونی خانه سینما منجر به توقف اجرای برخی از برنامههای کلان هیئتمدیره و محول شدن آن به آیندهای نامعلوم شد.»
پایان پیام/غ