نقاب از چهره بردارید!
مناظره دکتر موسی غنینژاد و دکتر مسعود درخشان در شبکه افق در مقطع زمانی بسیار خوبی انجام شده است. زمانی که مدافعان نظام جهانی پس از سه دهه در دست داشتن قدرتهای اجرایی در امور اقتصادی باید خود را در مقام پاسخگویی ببینند و دست کم خودشان به تأمل در این مسیر طولانی طی شده بر اساس اندیشههایشان بنشینند.
فارسپلاس؛ دیگر رسانهها- الف نوشت: چنانکه قابل پیشبینی بود آقای غنینژاد به عنوان نماینده این طیف فکری قدرتمند از لحاظ سیاسی باز هم به جای پاسخگویی در مقام حمله برآمد و مشکل اصلی اقتصاد ایران را مانند همیشه فقط در تعبیر «چپزدگی» انقلابیون و قانون اساسی برآمده از انقلاب خلاصه کرد.
تقریبا هیچکدام از ادعاهای آقای دکتر غنینژاد در این مناظره تازگی نداشت و ماجرای تأثیر اندیشههای چپ در قانون اساسی نیز به تازگی تازه مطرح نشده اما نکتهای که در اظهارات آقای غنینژاد بیشتر به چشم آمد تلاش رندانه ایشان برای پوشش اسلامی دادن به مطلوبات خود بود.
ایشان در این گفت و گو چنان با قاطعیت از غیر اسلامی بودن قانون اساسی سخن گفتند که گویی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را «رفیق فلان» و «رفیق بهمان» در کمیتههای مشترک حزبی و تحت تأثیر«کمینترن» و با نظارت «اتحاد جماهیر شوروی» و براساس اندیشههای شخص «لنین» نوشتهاند!
قطعا ایشان میدانند که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بر اساس دیدگاههای فقهی برآمده از منابع اسلامی و مورد تایید فقهایی بزرگ نوشته شده. فقهایی که یقینا به اسلام و ابعاد مختلف اجتماعی و سیاسی آن از آقای غنینژاد آگاهترند و به هیچ وجه نمیتوان در اسلام شناسی آنان تردید کرد و از آقای غنینژاد و همفکرانشان برای اصلاح این نقیصه کمک خواست.
البته آقای غنینژاد و همفکرانشان با علم کامل به این موضوع چنین ادعای بزرگی را مطرح میکنند و هر چند چنانکه گفته شد این اتهام تازگی ندارد اما گویا در مقام جدال و نه بحث علمی، توسل به این ادعا برای آنان همیشه تازگی و موضوعیت دارد و ترفند «ریتوریک» مناسبی برای مطرح کردن منویات نظریشان است.
در این میان اما نکته گفتنیتر، مهمتر و دردمندانهتر این است که چگونه این ادعاهای اسلام شناسی و داعیههای دینی داشتن از سوی مکلاهایی چون آقای غنینژاد در عین کم اطلاعیشان از منابع دینی، نوعا حساسیتی را از سوی عالمان دینی و فقهای ما برنمیانگیزد اما اگر کسی با همین داعیههای دینی از عدالتخواهی به عنوان هدف دین سخن بگوید بلافاصله مورد سوء ظنهای مختلف یا بعضا حتی رفتارهای تکفیرگونه قرار میگیرد گویی که گناهی نابخشودنی مرتکب شده! کم رنگترین برچسبی که معمولا نثار این قبیل متفکران و کارشناسان اقتصادی و اجتماعی در طول ۴ دهه گذشته شده «التقاط» است و پررنگترین آن « نفاق»! آقای غنینژاد هم در عین التقاط فکری خود و با علم به این سلاح ِ هنوز کارآمد در جمهوری اسلامی از آن در برابر دکتر درخشان استفاده کرد و مدعی چپگرایی و مارکسیسم زدگی در تفکر مدعیان عدالتخواه و اسلام خواه و در راس آن قانون اساسی و مغایرت آن با آموزههای اسلامی شد.
اگر در دهههای ۴۰ و ۵۰ شمسی تحت تأثیر اندیشههای چپ مارکسیستی در ایران برخی افراد و جریانهای دانشگاهی به دلیل کمکاری و ضعفی که در احیای آموزههای اجتماعی و سیاسی اسلام در حوزه ها وجود داشت بیش از اسلام به این اندیشهها امید بسته بودند و در این راه بعضا حتی مبانی فلسفی مادهگرایانه آنان را نادیده گرفته بودند ( یعنی سعی نمیکردند آموزههای عدالت خواهانه را با مبانی فلسفی دینی و غیرالحادی دنبال کنند- به دلیلی که به آن اشاره شد) در دهههای ۷۰ تا کنون نیز همین اتفاق رخ داده و این بار به بهانه «آزادی» باز هم مبانی فلسفی مادیگرایانه نظام بازار ( هر چند پوشیده و مخفی)، نادیده گرفته شده و حق این است که در این مورد هم از التقاط یا حتی نفاق جدید سخن گفته شود.
کدام عالم اجتماعی میتواند مادهگرایی شدید نهفته در نظام موجود اقتصادی در دنیا را انکار کند؟! نظامی که هیچ منعی و مرزی در بهره برداری و منتفع شدن فرد انسانی از مواهب مادی این جهانی ( به قیمت نابودی دیگر افراد یا حتی نابودی حیات در این کره خاکی) نمیشناسد و هر ارزش دیگری را ( در رأس همه، معنویت را) در برابر خواستههای نامحدود، رنگارنگ و سیریناپذیر سرمایهداران و سرمایهگذاران نادیده میگیرد؟!
حتی آن دسته از اندیشههای چپ اقتصادی که مبانی الحادی و مادهگرایانه فلسفی و متافیزیکی را پذیرفته بودند در حوزه اجتماع و سیاست دست کم «انسان گرایانه» و مبتنی بر ارزشهای انسانی سخن میگفتند و «اومانیسم»ی هر چند غیر دینی هدایتکننده نظر و عملشان بود اما چه باید گفت درباره کسانی که با پذیرش مادهگرایی فلسفی و اخلاقی پنهان و پوشیده نظام سرمایهداری حتی «انسان» سکولار و انسانیت عرفی را هم قربانی کرده و میخواهند همان شکلبندی اجتماعی و اقتصادی را در یک جامعه مسلمان و مدعی دین دنبال کنند؟!
بهتر نیست مدافعان سرمایهداری به توصیه «خلوص گرایانه» خود در برابر مخالفانشان عمل کنند و نقاب «دین» را از چهره خود بردارند؟!
پایان پیام/ت