پاسخی به یک اتهام

پاسخی به یک اتهام

رهبر انقلاب اسلامی مبتنی بر فلسفه صدرایی، توانسته است که کثرت(تفاوت) را در کنار تشابه (که به تسامح و در اینجا معادل وحدت می‌گیریم) قرار دهد و ممزوج سازد. ایشان وحدت وجودی و وحدت سعی(توسعه و پیشرفت فردی و جمعی) دارد و این وحدت یا کل کم نظیر در شخصیت و منظومه علمی‌عملی ایشان مخالفان را به تعجب و شگفتی و نیز مخالفت‌های تکراری مبتنی بر اتهام تکرار می‌اندازد.

پاسخی به یک اتهام

فارس‌پلاس؛ محسن سلگی در یادداشتی نوشت: آنچه در پی می آید، اولا و بالذات تبیینِ تبیین و تبیین تبلیغ(ترویج) منظومه فکری رهبری انقلاب است و ثانیاً و بالعرض پاسخی به مخالفان و منتقدان ایشان.

مخالفان رهبر انقلاب اسلامی، ایشان را به تکرار و تبلیغ به جای تبیین متهم می‌کنند.

در همین فضا یا فضایی مشابه، عباس عبدی در یادداشت اخیر خود در «اعتماد» با زبانی مبهم و با اشاره به فرازی از سخنان رهبری در حرم رضوی، خطوطی را به نگارش درآورده که آبستن و مستعد تعریض به رهبری حکیم انقلاب اسلامی است.

یادداشت مذکور از جنبه تبلیغی یا ترویجی علم و تبیین غفلت کرده است. واقعیت آن است که علم در کنار واقع‌نماییِ مبتنی بر صدق و کذب، جنبه پارادایمی و گفتمانی نیز دارد؛ جنبه ای که مستلزم تکرار است. هرچند این تکرار می‌تواند و باید همراه با تفاوت باشد(تکرار متفاوت). افزون بر این، هیچ دانشمند و نظریه‌پردازی در هر درجه از خلاقیت و نوآوری که باشد، بی‌نیاز از تکرار و تکیه به میراث گذشتگان و دستاوردها و ایده‌های دیگران نیست.

نکته دیگر این که بخش بزرگی از نوآوری‌های هر اندیشمندی به میراث قومی، ملی و مذهبی او باز می‌گردد. هرچند این میراث متفاوت اندیشمند به ویژه اندیشمند غیرغربی توسط مفهوم سازی‌های غربی مورد استعمار قرار می‌گیرد. البته در غرب کسانی چون یورگن هابرماس نسبت به استعمار مفاهیم واکنش انتقادی دارند و در عوض، از ضرورت استعمارزدایی مفاهیم سخن به میان آورده‌اند. به نظر او، استعمار مفاهیم توسط عقلانیت ابزاری نسبت به عقلانیت ارتباطی صورت می‌گیرد.

در نگاه جامعه‌شناسی غربی، مقاومت و توسل به میراث بومی به ویژه تراث الهی و دینی به عنوان امری غیرعلمی و دور از خلاقیت تصویر می‌شود. در حالی که مقاومت در ادبیات الهی (مشخصاً اسلامی) مخزن خلاقیت و نوزایی و زایندگی و زندگی و آزادی است.

این انباره و مخزن مفهومی متفاوت از انباره غربی مفاهیم نسبت به مقاومت است. چراکه در غرب، مقاومت منجر به آزادی معمولاً علیه حاکمیت دین تحریف شده و کلیسای الیگارش بوده است. همین جا استعمارگرایی و تعمیم تجربه و تاریخ غربی به تجربه و تاریخ شرقی- اسلامی رخ می‌دهد. این معضل، گرفتاری بسیاری از روشنفکران غرب گرا همچون عباس عبدی نیز هست.

نکته دیگر این که هر اندیشمند و هر متفکر بزرگی یک ایده بزرگ و اصلی بیشتر ندارد. متناسب با این مدعا، آلن بدیو فیلسوف شهیر فرانسوی در خصوص دریدا می‌گوید که دریدا یک ایده بیشتر ندارد و آن ایده واسازی است. همچنین از زبان دریدا نقل می‌کند که هر متفکری یک ایده بیشتر ندارد و هانری برگسون(متفکر مشهور فرانسوی که دکتر علی شریعتی متأثر از او بود) نیز یک ایده بیشتر نداشت.

باری، متفکران بزرگ ایده‌های فرعی خود را پیرامون یک ایده اصلی ساختاربندی می‌کنند و سایر سخنان نوی آنها نیز امتداد و تکرار متفاوت و نیز ترویج یا تبلیغ همان ایده نخستین یا اصلی است.

رهبر انقلاب اسلامی نیز به منزله یک اندیشمند خلاق و مؤسس، ایده‌های دیگر همچون تمدن نوین اسلامی، اصول‌گرایی مصلحانه و … را پیرامون ایده یا نظریه نظام انقلابی به بیان در می‌آورند.

نظریه نظام انقلابی امتزاج تغییر و ثبات است. این نظریه مبتنی بر نظریه حرکت جوهری ملاصدرا به عنوان تاریخ فکری و فکر تاریخی و موقعیت‌مند (موقعیت ایرانی و اسلامی) است که عمدتاً توسط روشنفکران وطنی مورد بی‌اعتنایی و استعمار قرار گرفته و حتی نفی می‌شود‌. جالب این که سرسلسله‌های این جریان مانند مرحوم سیدجواد طباطبایی، رضا داوری، آرامش دوستدار و دیگران مدام از امتناع تفکر سخن گفته و افق‌ها را می‌بندند. در مقابل این بن‌بست اندیشی ملال‌انگیز و تکراری(تکرار به معنای منفی و کروکور آن)، در آن سو متفکران غربی در سرزمین‌های خود افق‌گشایی کرده و راه پیشرفت را باز می‌کنند.

چنانکه گفتیم نظریه نظام انقلابی به عنوان ایده اصلی رهبر انقلاب اسلامی، مبتنی بر فلسفه صدرایی است. این فلسفه حاوی رهاوردهای بزرگی برای اندیشمندان وطنی و غیر آن است. به طور خلاصه، این فلسفه از سویی مانع از نسبی‌گرایی به ویژه نسبی‌گرایی‌های پست مدرن می‌شود و از سویی دیگر مانعی بر سر راه استعمارگرایی مفهومی یا مطلق‌انگاری علم غربی به ویژه در علوم انسانی و اجتماعی است(ایضاح این مضمون، یادداشت مستقل و مفصلی می طلبد).

فراسوی نکات یاد شده باید گفت رهبر انقلاب اسلامی مبتنی بر فلسفه صدرایی، توانسته است که کثرت(تفاوت) را در کنار تشابه (که به تسامح و در اینجا معادل وحدت می‌گیریم) قرار دهد و ممزوج سازد. ایشان وحدت وجودی و وحدت سعی(توسعه و پیشرفت فردی و جمعی) دارد و این وحدت یا کل کم نظیر در شخصیت و منظومه علمی‌عملی ایشان مخالفان را به تعجب و شگفتی و نیز مخالفت‌های تکراری مبتنی بر اتهام تکرار می‌اندازد. این مخالفان هرگز به عمق و دقت اندیشه رهبری راه نیافته‌اند. آنها از تحول‌خواهی در عین ثبات و نظم هم از سوی رهبری و هم نظام جمهوری اسلامی به ملال و ناامیدی و روزمرگی و تکرار بی‌تفاوت افتاده‌اند.

پایان پیام/ت

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *