نامگذاری خیابان یامامورا در تهران به اسم مادر شهیدی که قبل ازدواج نام خدا را نشنیده بود!

نامگذاری خیابان یامامورا در تهران به اسم مادر شهیدی که قبل ازدواج نام خدا را نشنیده بود!

به تازگی خیابان «ب» که جنب سفارت ژاپن در تهران است به نام یک زن ژاپنی تغییر نام داد. اما این زن کیست؟

نامگذاری خیابان یامامورا در تهران به اسم مادر شهیدی که قبل ازدواج نام خدا را نشنیده بود!

به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، شاید تاکنون موقع پرسیدن آدرس مقاصدتان، یا حتی دادن آدرس محل کار یا زندگی‌تان به اسامی خیابان‌ها و کوچه‌ها دقت کرده باشید و بعضا این سوال در ذهنتان بیاید که این شخصی که خیابان به نامش ثبت شده کیست و چه کاری انجام داده است؟ خصوصاً وقتی افرادی ایرانی نیستند، بیشتر این سوال در فکر ما تکرار می‌شود، اما کمتر زمانی پیدا می‌شود که حتی با یک جست‌وجوی ساده برویم و در پی پیدا کردن پاسخمان باشیم.


پست اینستاگرامی سفارت ژاپن در ایران

چرا خیابانی در تهران به نام یک زن ژاپنی شد​؟

اتفاقا به تازگی خیابان «ب» که جنب سفارت ژاپن در تهران است به نام یک زن ژاپنی تغییر نام داد و شاید این پرسش مطرح شود که این زن کیست؟ کونیکو یاماورا که الان بیش از سه دهه با نام «سبا بابایی» شناخته می‌شد، دختری از یک خانواده اصیل و سنتی ژاپنی بود که بودا را می‌پرستیدند و او نیز تا زمانی که دختری جوان بود در این خانواده و به سیاق آنان مذهب بودایی داشت. خودش در این خصوص گفته است: «مادربزرگم «ماتسو» بودایی معتقدی بود و مراسم سنتی بودایی را همیشه به جا می‌آورد، هر روز صبح قبل از خوردن صبحانه همراه کتاب دین بودا وارد اتاقی می‌شد که در آن یادبود مردگان را قرار می‌دادیم. او شروع به خواندن دعا می‌کرد و به من هم می‌گفت مانند او آداب دعا را به جا آورم. در دین بودا هر انسانی که از دنیا می‌رود، روحانی نام جدیدی را که متاثر از نام آن فرد است برایش انتخاب می‌کند تا زیباتر نوشته شود و بعد اسم جدید را بر روی قطعه چوبی می‌نویسند و آن را در طاقچه‌ای که نام دیگر مردگان هم گذاشته شده است قرار می‌دهند. در آن اتاق حدودا نام ۲۰ نفر از اقوام ما وجود داشت.»


عکس یادگاری خانواده شهید بابایی: ایستاده از راست (سبا بابایی و اسدالله بابایی پدر و مادر) نشسته از راست (بلقیس بابایی، دوست خانوادگی، شهید محمد بابایی و سلمان بابایی)

بدون شک، هیچ یک از اعضای خانواده او، خصوصا پدرش «چوجیرو یامامورا» و مادرش «آیی یامامورا»، فکر نمی‌کردند روزی کونیکو به خیل سربازان حضرت روح الله بپیوندد؛ تا جایی که یکی از عزیزترین‌های زندگی خود یعنی فرزندش را نیز در این راه بدهد.

حرکات عجیب اسدالله بابایی برای دختر بودایی

اسدالله بابایی پسر جوان ایرانی به واسطه شغلش که تجارت بود در ژاپن، چین،کره، آلمان و ایتالیا رفت و آمد داشت و در برهه‌ای در کشور ژاپن، زبان انگلیسی را نیز تدریس می‌کرد. شغلی که در کنار تجارت موجب شد سرنوشت منحصر به فردی برای او و کونیکوی ۲۱ ساله رقم بخورد. آنها با هم در این آموزشگاه بودند و دختر جوان حرکاتی از استاد خود می‌دید که برایش جالب و البته عجیب بود. او می‌دید اسدالله در ساعاتی مشخص، در گوشه‌ای از کلاس فرش کوچکی پهن می‌کند و حرکاتی که مشخص است حالاتی روحانی و عبادی دارد انجام می‌دهد. این موضوع کونیکو را به استادش نزدیک کرد تا جایی که علاقه‌ای بین آنها شکل گرفت و تصمیم گرفتند با هم ازدواج کنند.

خانم یامامورا پیش از این‌ها می‌گفت: «خانواده من مطلبی در مورد ایران نشنیده بودند وحتی نمی‌دانستند این کشور کجاست؟ مردم ژاپن ذهنیت بدی نسبت به خارجی‌ها داشتند و اگر یک ژاپنی با خارجی ازدواج می‌کرد این را برای خانواده آبروریزی می‌دانستند چون بعد از جنگ جهانی دوم آمریکایی‌ها در ژاپن کارهای زشتی انجام می‌دادند و مردم این کشور به دلیل وقوع جنگ دچار فقر زیادی بودند، دختران مجبور بودند کاری را انجام دهند که شایسته آنها نبود. دوست ژاپنی همسرم که قرار بود در این مورد با پدرم صحبت کند می‌دانست کسی که پیر است هنوز چنین نگرشی نسبت به خارجی‌ها دارد و یک سال طول کشید تا با او راجع به آقای بابایی و کار وخانواده‌اش صحبت کرد و او تا حدودی راضی شد.»

مادر شهید ژاپنی: نام خدا را تا آن سن نشنیده بودم

کونیکو پیش از ازدواج مسلمان شد و به پیشنهاد همسرش نام سبا بابایی را برای خود برگزید. او می‌گوید: «زمانی که همسرم سجده کردن را به من آموخت، من تا به حال به کسی سجده نکرده بودم و وقتی با انسان بزرگی روبه‎رو می‌شدم به او تعظیم می‌کردم ولی هیچ وقت مقابل کسی سجده نکرده بودم. به او می‌گفتم: برای چه باید سجده کنم؟! برای چه‎کسی؟! و همسرم توضیح می‌داد ما انسانها در برابر کسی که این همه نعمت به ما عطا کرده است هیچ هستیم حال آنکه تو به کسی که نعمتی به تو نداده است تعظیم می‌کنی، ما باید در برابر خداوند خود را کوچک کرده و سجده کنیم. من وقتی این کار را کردم کاملا فهمیدم با هر سجده تکبر انسان در مقابل خدای خودش ریخته شده و فروتن می‌شود، این موضوع برای من بسیار جالب بود! همه این‌ها در حالی بود که من تا آن زمان اسم خدا را نشنیده بودم اما وقتی شما نظم دنیا را ببینید می‌فهمید یک کسی باید باشد تا این نظم را کنترل کند، کسی هست که ما را آفریده و پیغمبرها را می‌فرستد برای راهنمایی ما به سمت کارهای خوب و جهان آخرت.»


سبا بابایی به همراه عکس فرزند شهیدش

عزتی که خدا بدهد…

کونیکو یک سال بعد از ازدواج در حالی که اولین فرزند خود سلمان را به دنیا آورده همراه همسرش به ایران می‌آید و زمانی که با امام خمینی(ره) و مکتب او آشنا می‌شود به خیل مبارزان علیه رژیم طاغوت می‌پیوندد و فرزندانش سلمان، محمد و بلقیس نیز همراهش می‌شوند.

فرزندان خانواده بابایی با وجود ثروتمندی پدر، زندگی ساده‌ای داشتند. سرانجام فرزند دوم آنها «محمد» با شروع جنگ تحمیلی به جبهه می‌رود و در عملیات والفجر یک، منطقه فکه به شهادت می‌رسد و اینگونه سبا بابایی «کونیکو یامامورا» می‌شود تنها مادر شهید ژاپنی.


مقام معظم رهبری در منزل شهید بابایی و در کنار پدر شهید

پایان پیام/

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *